بریدههایی از کتاب داستان من
۴٫۱
(۳۷۲)
بیشترین خیالبافیام در مورد زیبایی بود. در خیالبافیهایم خودم را آنقدر زیبا میدیدم که وقتی از جایی رد میشوم، مردم برای دیدنم به عقب برمیگردند. همچنین در مورد رنگها خیالبافی میکردم؛ قرمز مایل به زرد، طلایی، سبز، سفید. در خیالم با غرور با لباسهایی زیبا راه میرفتم و صدای ستایش و تمجید از همه بلند میشد. خودم کلمات ستایشآمیز را میساختم و بلند تکرار میکردم، انگار که کس دیگری دارد آنها را میگوید.
Roya
در خیالبافی میشود از روی حقایق پرید، درست به آسانی پریدن یک گربه از دیوار پرچین.
Amirali Varzandeh
اما در خیالبافی میشود از روی حقایق پرید، درست به آسانی پریدن یک گربه از دیوار پرچین.
بلاتریکس لسترنج
تا آنجایی که فهمیدم دوستی زنها با یکدیگر بر اساس یک مشت دروغ و صحبتهای قشنگ بیمعنی است.
farnaz Pursmaily
هیچ دروغی نمیگفتم نه در مورد بابا نوئل، نه در مورد اینکه دنیا پر است از آدمهای نجیب و قابل احترام که همگی عاشق کمککردن به هم هستند و با هم خوب هستند. به او میگفتم که بله خوبی و معرفت در جهان هست، اما اندازهی الماس و یاقوت!
🎈PARNIA🎈
با دیدن آنها آدم زیاد چیز یاد میگیرد. یاد میگیری که زنانِ بسیار شیک و آراسته، همسرِ مردانِ سادهای هستند و مردانِ خوشتیپ و آراسته، زنانِ سادهای دارند. و مردمی در لباس کهنه با ساک و بقچههایی ژنده و با سهچهار تا بچهی قدونیمقد، که به آنها چسبیدهاند، صورتهایی دارند که وقتی به همدیگر میرسند، عین درخت کریسمس میدرخشد.
زیبا صدایم کن
وقتی به او نگاه میکردم به من اخم میکرد و میگفت: «نگران نباش نورما جین. وقتی بزرگ شدی دختر خوشگلی میشی. با تمام وجودم مطمئنم.»
حرفهای او آنقدر مرا خوشحال میکرد که آن نانهای بیات برایم مزهی کیک کرمدار میداد.
newshasohrabi
عاشق واقعی آن مردی است که بتواند فقط با دستکشیدن روی سرت یا لبخندزدن به چشمهایت یا حتا با خیرهشدن به فضا، سرتاپای تو را بلرزاند.
marzieh rezaee
سخت است کاری انجام دهی که به قلبت آسیب برساند، خصوصاً قلبی که جوان هم باشد و فکر کنی که اولین ضربه، او را از پا در خواهد آورد.
marzieh rezaee
در مقابل آینه میخواندم که چیز عجیبی برایم اتفاق افتاد. عاشق خودم شدم، نه عاشق آنچه که بودم، بلکه عاشق آنچه که میخواستم بشوم شدم.
marzieh rezaee
در هالیوود عفت و پاکدامنی یک دختر کمتر از موهای سرش اهمیت دارد. اینجا آدم را با قیافهاش قضاوت میکنند، نه با آنچه که واقعاً هست. هالیوود جایی است که برای یک بوسه هزاران دلار به آدم میدهند، اما روحت پنجاه سنت میارزد. اینرا میدانم، چون من اولین پیشنهاد تقریباً خوبم را که تقریباً پنجاه سنت میارزید رد کردم.
marzieh rezaee
در واقع ازدواج ما یک نوع ارتباط دوستانه بود، با این تفاوت که مسائل زناشویی هم داشت. خیلی زود فهمیدم که کلاً ازدواجها چیزی بیش از آن نیست. و شوهرها وقتی دارند به همسر خود خیانت میکنند، از طرفی نقش عاشق را هم خوب بازی میکنند.
marzieh rezaee
با دیدن آنها آدم زیاد چیز یاد میگیرد. یاد میگیری که زنانِ بسیار شیک و آراسته، همسرِ مردانِ سادهای هستند و مردانِ خوشتیپ و آراسته، زنانِ سادهای دارند.
زهرا
به همهی شخصیتهای کتاب فکر میکردم و میشنیدم که آنها دارند با هم حرف میزنند. اما اصلاً احساس نمیکردم که ذهنم دارد رشد میکند.
شیلا در جستجوی خوشبختی
زنانِ بسیار شیک و آراسته، همسرِ مردانِ سادهای هستند و مردانِ خوشتیپ و آراسته، زنانِ سادهای دارند.
شیلا در جستجوی خوشبختی
مردم همیشه طوری به من نگاه میکردند که انگار آینهای روبهرویشان بودم. آنها مرا نمیدیدند، بلکه افکار هرزهی خودشان را در من میدیدند. بعد نقابِ بیگناهی به چهره میزدند و مرا هرزه میخواندند!
Fatemeh Najjar
اصلاً فایدهی ستارهبودن چیست اگر نتوانی در فیلمی که از آن خجالت میکشی، بازی نکنی؟
Fatemeh Najjar
میخواستم خودم باشم، نه اینکه فقط یک بازیگر مشهور جنسی باشم که آیندهی این دستفروشان جنسی استودیو را تأمین میکند.
Fatemeh Najjar
وقتی آدم فقط یک آرزو داشته باشد، بیشتر احتمال دارد که به حقیقت بپیوندد، چون شما فقط بهسمت آن میتازید و راه دیگری جلوی رویتان نیست.
Fatemeh Najjar
تنها اشکال معروفشدن از راه شایعات این است که شایعات ستارهساز دست از سر هنرپیشه برنمیدارد و اگر او بخواهد در چشم مردم خوش بدرخشد و در صدر فهرست هنرپیشههای تهیهکنندگان هالیوود بماند، بیشتر و بیشتر باید در این باتلاق دستوپا بزند.
Fatemeh Najjar
حجم
۶۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
حجم
۶۰۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان