بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیرون ذهن من | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب بیرون ذهن من اثر شارون اِم. دراپر

بریده‌هایی از کتاب بیرون ذهن من

۴٫۷
(۸۶)
بابا عاشق پنیر است، هرچند معده‌اش را اذیت می‌کند. در ضمن صاحب بلندترین و بوگندوترین بادمعده‌های دنیاست. نمی‌دانم وقتی سر کار است چطور کنترلشان می‌کند؟ تازه اگر بکند! به‌هرحال وقتی می‌رسد خانه، شروع می‌کند به ول دادن تمامشان. همین‌که پا روی اولین پله می‌گذارد شروع می‌شوند. پله، زارت. پله، زورت. پله، زارت. تا به اتاقم برسد از خنده روده‌بر شده‌ام.
ن. عادل
من به خودم ایمان دارم. همین‌طور خانواده‌ام و خانم وی. این بقیه‌ی دنیاست که در موردش زیاد مطمئن نیستم.
f
ـ بعضی وقت‌ها چیزهایی اتفاق می‌افته که از کنترل ما خارجه ملودی. تو کار خطایی نکردی.
(:Ne´gar:)
می‌فهمم که این حرف را از ته قلبش می‌گوید. من به خودم ایمان دارم. همین‌طور خانواده‌ام و خانم وی. این بقیه‌ی دنیاست که در موردش زیاد مطمئن نیستم.
Goner
از همان بچگی، یعنی سه‌چهار ماهگی‌ام، کلمات برایم مانند هدیه‌هایی مایع و شیرین بودند و من آنها را مثل لیموناد سر می‌کشیدم. مزه‌مزه‌ می‌کردم. آنها به فکرها و حس‌های درهم و برهم من نظم می‌بخشیدند. وقتی حرف می‌زدند انگار پتوی گرمی دورم پیچیده می‌شد.
گندم
سکوتشان حرفی را می‌زند که کلمه‌ها از گفتنش عاجزند: این‌که بدون من بهتر بوده.
"Shfar"
فکرها به کلمات نیاز دارند، کلمات به صدا.
yasi🪄🐈‍⬛
این منم، یک شهرِ متشنج!
moonchild
"موقعیتی که شخص در آن هنگامِ شنیدن موسیقی قادر به دیدن رنگ‌ها و احساسِ طعم و مزه است، چه نام دارد؟ الف: سنتز ب: هم‌زیستی ج: حس تقارن د: سمبولیسم." لبخند زدم و گزینه‌ی ج را فشار دادم. نه‌تنها یکی از لغت‌هایی بود که خانم وی بهم یاد داده بود، بلکه اصلا توصیفِ خودِ من بود!
f
صبح که بیدار می‌شوم، روبه‌روشدن با واقعیت برایم مثل پرت شدن از یک ارتفاع بلند است
لیلاخانوم

حجم

۲۱۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

حجم

۲۱۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

قیمت:
۱۵۴,۰۰۰
۷۷,۰۰۰
۵۰%
تومان