"دلم میخواد مثل بچههای دیگه باشم."
𝐑𝐎𝐒𝐄
بعضی وقتها چیزهایی اتفاق میافته که از کنترل ما خارجه
𝐑𝐎𝐒𝐄
چرا من مثل بقیه نیستم؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
چرا وقتی منتظری معلمها کاری را انجام بدهند، اونقدر کش میدهندش؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
"اگه میتونستی پرواز کنی چیکار میکردی؟"
𝐑𝐎𝐒𝐄
خیلی خیلی گران. طوری که بعضی وبسایتها حتی قیمتشان را هم نزدهاند، انگار که بترسند بگویند چقدر زیاد است.
𝐑𝐎𝐒𝐄
همهی آدمهای دور و برم میتوانستند بدون هیچ زحمتی کلمات را ادا کنند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
فکر میکنم خوب است آدم هیچچیز از یادش نرود،
یاسِنرگس(Yasna)
آوازها درونم شناور میشدند و خانه میکردند. لالاییها، آمیخته با بوهای نرمِ قبل از خواب همراهم میخوابیدند. هارمونیها باعث میشدند لبخند بزنم.
یاسِنرگس(Yasna)
من در محاصرهی هزاران کلمهام. شاید هم میلیونها.
یاسِنرگس(Yasna)
دکتر عاقلتر از آن بود که بخواهد جوابی بدهد و آنقدر شرمنده بود که سرش را پایین انداخت.
مامان همانطور ادامه میداد: "شما باهوش نیستین آقا، فقط خوششانسید. همهی ما که سالم هستیم، خیلی ساده، شانس یارمون بوده. ملودی چیزها رو میفهمه، ارتباط برقرار میکنه و با دنیایی که هیچچیزش مناسبِ اون نیست کنار میاد. اونه که باهوشِ واقعیه!"
monamomeni