بریده‌هایی از کتاب اثر مرکب

پیشرفت واقعی کاری است که بعد از رسیدن به دیوار محدودیت خود انجام می‌دهید.

سه نوع از تاثیرات روی هر کسی اثر می‌گذارند: ورودی‌ها (چیزی که ذهن‌تان را با آن تغذیه می‌کنید) ، مشارکت‌ها (مردمی که با آن‌ها زمان‌تان را می‌گذرانید) و محیط (پیرامون شما) .

تطبیق پیدا کردن با هر تغییری به همین صورت است. ابتدا با برداشتن یک قدم کوچک شروع می‌کنید؛ تنها یک قدم در هر زمان. پیشرفت بسیار کُند است، اما وقتی بعد از مدتی تبدیل به عادت شد، «تکانش بزرگ» ظاهر می‌شود. موفقیت و نتایج به‌صورت مرکب و سریع ظاهر می‌شوند.

مانعی که بین شما و هدف‌تان قرار دارد، رفتار شماست. آیا لازم است چیزی را متوقف کنید تا اثر مرکب، شما را در گردابی به‌سمت پایین نکشاند؟ متعاقب آن، باید شروع به انجام چه کار‌هایی کنید تا مسیرتان تغییر کرده و در راه رسیدن به منافع و اهداف خود قرار بگیرید؟ به عبارت دیگر، چه عادت‌ها و رفتارهایی باید به زندگی‌تان اضافه یا از آن کسر شود؟ زندگی شما فرمولی شبیه این دارد: شما انتخاب (تصمیم) + رفتار (عمل) + عادت (عمل تکراری) + مرکب شدن (زمان) = اهداف به همین خاطر، مشخص کردن رفتارهایی که باید متوقف شوند تا شما به اهداف‌تان برسید، همانند رفتارهایی که باید ایجاد کنید تا در مسیر رسیدن به آن اهداف قرار گیرید، بسیار مهم و ضروری است. به همین علت، ثبت عادت‌ها این‌قدر موثر است.

شما می‌توانید بر روی صندلی بنشینید و منتظر ارسال چک‌ به صندوق پستی‌تان بمانید، کریستال‌ها را به هم بمالید، بر روی آتش راه بروید، دنباله‌رو مکاتب عرفانی دو هزار ساله شوید، اما بیشتر این‌ها تردستی‌هایی هستند که می‌خواهند با دست گذاشتن بر روی نقاط ضعف‌تان، شما را فریب دهند. موفقیت واقعی و ماندگار نیازمند حجم بالایی از کار و تلاش سخت و مداوم است.

گام‌های کوچک و به‌ظاهر کم‌اهمیت، وقتی به‌صورت مداوم و طی زمان اتفاق بیفتند، تغییرات بسیار بزرگی ایجاد می‌کنند.

«آدمی باش که می‌تواند بگوید نه! این خوب نیست که بتوانی همیشه با جمعیت همرنگ شوی. فردی غیرمعمول باش، فردی خارق‌العاده.»

هیچ بهانه‌ای وجود ندارد. اگر در انجام کاری خوب نیستید، سخت‌تر و هوشمندانه‌تر تلاش کنید.

یکی از فلسفه‌های پدرم این بود: «مهم نیست چقدر باهوش باشید. باید خیلی سخت کار کنید که بتوانید کمبود تجربه، مهارت، هوش یا استعداد‌های ذاتی‌تان را جبران کنید. اگر رقیب‌تان باهوش‌تر یا باتجربه‌تر است، باید سه یا چهار برابر بیشتر کار کنید تا بتوانید بر او پیروز شوید.» صرف‌نظر از چالشی که با آن روبه‌رو می‌شدم، او به من یاد داد بر روی هر آن‌چه ضعف یا عیب من محسوب می‌شود، سخت کار کنم.

«تنها زمانی که حاضر باشید ۱۰۰ درصد مسئولیت را به عهده بگیرید تا یک رابطه را از نو بسازید، موفق خواهید شد. در غیر این صورت این رابطه همیشه در معرض آسیب از جانب فجایع مختلف است.»

الان تلاش می‌کنم هیجان بیشتری به زندگی‌ام اضافه کنم. هفتگی، ماهانه و سالانه، هدف‌هایی برای خودم تنظیم می‌کنم که به‌صورت معمول آن‌ها را انجام نمی‌دهم. این‌ها کارهایی عجیب و خارق‌العاده نیستند، اما مواردی شبیه به خوردن غذاهای متفاوت، شرکت در کلاس جدید، رفتن به جای جدید یا پیوستن به کلوب جدید و ملاقات افراد جدید، این تنوع را ایجاد می‌کند. این تغییر ریتم باعث می‌شود احساس سرزندگی کنم و میل و اشتیاقم را باز یابم. این کار موجب می‌شود فرصت‌های جدیدی پیش رویم قرار گیرد.

بعضی روزها خودتان را با روش‌های جدید به چالش بکشید و تجربه‌های تازه‌ای کسب کنید.

کنترل پایان روز سبب می‌شود روز بعد را با قدرت شروع کرده و به اتمام برسانید.

برایان تریسی در یکی از مصاحبه‌هایم گفت: «افراد موفق و رده‌ بالا، اهداف واضحی دارند. آن‌ها می‌دانند چه کسی هستند و چه می‌خواهند. آن‌ها این اهداف را می‌نویسند و برای به دست آوردن‌شان برنامه و نقشه تدوین می‌کنند. افراد ناموفق اهداف‌شان را دور سرشان همچون تیله‌های چرخان در قوطی، می‌چرخانند. ما می‌گوییم هدفی که نوشته نشود، تنها فانتزی خیالی است. همه افراد برای خودشان فانتزی دارند، اما این فانتزی‌ها همانند گلوله‌هایی هستند که باروت ندارند. مردم بدون هدف در زندگی‌شان به هیچ چیز نمی‌رسند. این نقطه آغاز است!» پیشنهاد می‌کنم همین امروز فهرست مهمترین اهداف‌تان را تهیه کنید و آن‌ها را بنویسید. برای بخش‌های مختلف زندگی‌تان هدف تعیین کنید؛ نه فقط برای اهداف مالی و کسب‌وکارتان؛ تمام توجه و تمرکزتان را معطوف به یک بخش از زندگی نکنید. به دنبال این باشید که در تمام بخش‌های زندگی‌تان موفق شوید. تعادل در تمام جنبه‌های زندگی بسیار مهم است. کسب و کار، درآمد، سلامتی، معنویات، خانواده، ارتباطات و سبک زندگی.

به خودتان رژیم رسانه‌ای بدهید

ثابت قدم بودن، کلید دستیابی و حفظ تکانش است.

هر وقت به کم‌کاری و تنبلی در رویه‌ها و ریتم‌هایتان فکر می‌کنید، هزینه بالای عدم ثبات را به یاد آورید. این از دست دادن یک عمل و نتایج کوچک حاصل از آن نیست، بلکه نابود شدن و از دست دادن تکانه طی فرآیند کار خواهد بود.

باید برنامه‌ای داشته باشید که بتوانید آن را برای پنجاه سال انجام دهید؛ نه پنج هفته و پنج ماه

وقتی رفتارها و اعمال شما دارای ریتم شوند، به تکانش بزرگ خوش‌آمد خواهید گفت.

باید چه کار کنید تا «تکانش بزرگ» شما را ملاقات کند؟ باید زمینه را فراهم کنید؛ آن هم از طریق انجام کارهای زیر که پیش‌تر درباره‌شان صحبت کرده‌ایم: انتخاب‌های جدید براساس اهداف و ارزش‌های اصلی‌تان به کار بستن این انتخاب‌های جدید از طریق رفتار‌های مثبت تکرار آن اقدامات سالم که منجر به ساختن عادت‌های جدید می‌شود. ساختن رویه‌ها و ریتم‌هایی که منجر به نظم در زندگی‌تان می‌شود. ثابت قدم ماندن برای مدت زمان طولانی و سپس بووم! «تکانش بزرگ» در خانه‌تان را خواهد زد. این اتفاق خیلی خوب است! دیگر توقف‌نا‌پذیر خواهید بود.