بریدههایی از کتاب هفتتا هفتتا
۴٫۶
(۵۷)
دل دوک آدم بدی نیست. فقط توی آدم بودن بد است.
starlight
چیزی که انتظارش رو داریم خیلی کم اتفاق میافته، اما چیزی که انتظارش رو نداریم، اتفاق میافته.
starlight
یک گل سرخ پیش از آنکه گل سرخ باشد، چه بوده است؟
خاک بوده و آسمان و باران و آفتاب.
وقتی از بین برود کجا میرود؟
مای فهمید، به چیزی که دور و برمان است برمیگردد.
starlight
چیزی که به آن میگویند "گپ زدن"، اغلب برای من کسلکننده است.
من "حرفهای جدی" را دوست دارم. یعنی بیشتر دربارهی فرضیهها و مفاهیم، همراه با حقایق و عددهای شناختهشده.
starlight
«هیچ وقت اجازه نده کسی بهت بگه نمیتونی کاری رو انجام بدی.»
starlight
من وانمود نمیکردم کسی جز خودمم و با این حال آنها مرا توی جمعشان پذیرفته بودند.
احساس میکردم آدمم.
فقط اینطوری میتوانم توضیحش بدهم.
starlight
اگر گیاهان صدا داشتند، صدایشان خیلی با صداهای موجودات دیگر فرق داشت. اما آنها با رنگ و شکل و اندازه و بافت با هم حرف میزنند.
آنها میومیو یا واقواق یا جیکجیک نمیکنند.
ما فکر میکنیم گیاهان چشم ندارند، اما زاویهی نور خورشید و طلوع ماه را میبینند. نه فقط باد را حس میکنند، بلکه جهتشان را هم به خاطر باد تغییر میدهند.
قبل از اینکه فکر کنید دیوانهام (چیزی که بالاخره امکانش هست) بیرون را نگاه کنید.
همین الان.
starlight
گیاهان.
آنها زندهاند، رشد میکنند، تولید مثل میکنند، و تمام مدت دارند اطراف ما توی خاک تکان میخورند.
ما بدون اینکه متوجه این موضوع باشیم آن را پذیرفتهایم.
آدمها، چشمهایتان را باز کنید.
این واقعاً حیرتانگیز است.
starlight
دوست ندارم کسی را از جمع بیرون بیندازم (این منم که همیشه از جمع بیرون میمانم، برای همین میدانم چه حالی دارد)
starlight
نابغه، چیزی را که هیچ کس دیگری آن را نمیبیند، هدف قرار میدهد و به هدف میزند.
starlight
فکر کنم اگر مدت زیادی منتظر چیزی مانده باشید، رضایتتان از آن بیشتر میشود.
بدون شک میتوان برای تقارن بین نیاز و برطرف شدنش، یک فرمول ریاضی تنظیم کرد
maharsaleh
مشاهداتم نشان میداد هر چه پیرتر میشدید، بیشتر کلمهی راحت را دوست داشتید.
برای همین خیلی از پیرها شلوارهای کمرکشی میپوشند. البته اگر اصلاً شلوار بپوشند.
فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی
فرضیههای بیشتری لازم ندارم، بلکه بیشتر تجربههای واقعی احتیاج دارم.
ارغوان
وقتی به دیگران اهمیت میدهید، حواستان از بدبختیهای خودتان پرت میشود.
ارغوان
از پس بچههای دیگر و معلمها و هر چیز دیگری برمیآیم، جز خاطرات.
ارغوان
ثانیهای برای آدم مثل ابدیت است، اگر بعدش غم و غصه باشد.
ارغوان
بخش زیادی از درد به انتظار ربط دارد.
ارغوان
احساسات هم میتوانند مسری باشند.
ارغوان
نیروی جسمانی یکی از عوامل فرماندهی است؛ حتی در جهان مدرن که لازم نیست کسی گاو نر را رام کند.
ارغوان
به همپیوستگی.
چیزی به چیزی دیگر میانجامد.
اغلب هم به شکلی که انتظارش را نداریم.
ارغوان
حجم
۲۲۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۷ صفحه
حجم
۲۲۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۷ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
تومان