بریدههایی از کتاب وقتی نیچه گریست
۳٫۸
(۸۸)
آنچه مهم است، شجاعتِ خود بودن است!»
3726 Fatemeh
در انگیزههای خود غور کنید! درخواهید یافت که هیچکس هرگز کاری را تنها بهخاطر دیگران انجام نداده است. همهٔ اعمال ما خودمدارانهاند؛ هرکس تنها در خدمت خویش است؛ همه تنها به خود عشق میورزند.»
کلام نیچه سرعت گرفته بود.
«به نظر میرسد از صحبتم متعجب شدهاید. اینطور نیست؟ شاید به کسانی میاندیشید که به آنان عشق میورزید. بیشتر غور کنید تا دریابید که آنها را دوست ندارید: آنچه دوست میدارید، حس مطبوعی است که از عشق ورزیدن به آنها در شما ایجاد میشود! شما اشتیاق را دوست دارید، نه کسی را که اشتیاق برمیانگیزد.
zahra
متوجه شد که هریک از این وضعیتهای روانی رنگآمیزی عاطفی خاص خود را دارند: حالت خودبینی دارای زوایای تیز و خشن است و زشتی، تندمزاجی، خودپسندی و دلتنگی را به ذهن میآورد. در مقابل، حالت دیگر گرد و بیزاویه است و نرم و پذیرنده مینماید.
tina tahvildari
«حقیقت، خود مقدس نیست. آنچه مقدس است جستجویی است که برای یافتن حقیقتِ خویش میکنیم!
ida
باید تشویقش کنی که ناامیدیاش را بروز دهد، ولی در صورت موفقیت، او از تو منزجر میشود، چون نزدت شرمسار شده است. باید اطمینانش را جلب کنی، ولی اگر با روشی همدلانه پیش بروی، تو را به کوشش در جهت تسلط بر خودش متهم میکند.
Atiyeh
«یوزف، آیا نمیبینید مشکل شما احساس ناراحتی نیست؟ که فشار موجود بر قفسهٔ سینه اهمیتی ندارد؟ چه کسی قول راحتی به شما داده بود؟ بدخوابی دارید! که چه؟ چه کسی به شما قول خواب راحت داده بود؟ نه، مشکل در احساس ناراحتی نیست. مشکل این است که ناراحتی شما برای آنچه باید نیست!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
چهارشنبهٔ پیش به خیانت اخیری که در حقتان شده است اشاره کردید. خیانت، تنشزاست. ازآنجاکه هیچ انسانی عاری از خشم نیست، کسی هم قادر به گریختن از رنجِ به انحراف کشیده شدن یک دوستی و یا درد انزوا نیست. راستش را بگویم، بهعنوان طبیب دلواپس تمامی این وقایع روزانهٔ زندگی شما هستم. چه کسی انزوا را تاب میآورد؟ شما فقدان همسر و فرزند و همکار را نشانهٔ حذف فشار از زندگیتان عنوان کردید. ولی من از وجه دیگری به آن نگاه میکنم: انزوای مطلقْ حذف فشار نیست، بلکه خود نوعی فشار است. تنهایی کسالت میآورد.
ملیکا بشیری خوشرفتار
برویر ادامه داد: «من معتقدم که فرد ممکن است با گزینش راهی که به افزایش فشارهای زندگی میانجامد، ناخودآگاهانه بیماریاش را انتخاب کند. وقتی فشار به میزان کافی افزایش یافت و یا مزمن شد، بعضی دستگاههای آسیبپذیر بدن را هدف قرار میدهد. هدفِ میگرن دستگاه عروقی است. بنابراین متوجه هستید که من از یک گزینش غیرمستقیم سخن میگویم. فرد بیماریاش را مستقیماً انتخاب نمیکند، بلکه فشار را برمیگزیند و فشار است که بیماری را انتخاب میکند!»
ملیکا بشیری خوشرفتار
«همهٔ متفکران بزرگ به خودکشی میاندیشند. این فکر مایهٔ تسلی ما در گذر از شب و تاریکی است.»
منکسر
آیا چنین حیاتی به زیستنش میارزید؟
منکسر
و آزادگی نیچه! آیا میشد همچون او زندگی کرد؟ نه خانهای، نه قیدوبندی، نه حقوقی و نه فرزندی که نیاز به رسیدگی داشته باشد. نه ساعت کاریای دارد و نه نقشی در اجتماع برعهدهگرفته است. این آزادی وسوسهاش میکرد. چرا فریدریش نیچه از چنین آزادیای برخوردار بود و یوزف برویر هیچ سهمی از آن نداشت؟ نیچه آزادی خود را در اختیار گرفته بود. برویر ناله کرد: چرا من از عهدهٔ آن برنیایم؟
ملیکا بشیری خوشرفتار
و چه جسارتی در کلام نیچه بود! فکرش را بکن که انسان بگوید امید بزرگترین مصیبت است! خدا مرده است! حقیقت خطایی است که بدون آن نمیتوان زیست! که دشمنِ حقیقت نه دروغ، که ایمان است! که آخرین پاداشِ مرده آن است که دیگر نمیمیرد! یا اینکه هیچ طبیبی نمیتواند حق مرگ را از انسانی سلب کند! چه افکار مصیبتباری!
ملیکا بشیری خوشرفتار
معمولاً مهمترین سؤال آن است که پرسیده نمیشود!
ملیکا بشیری خوشرفتار
آنچه برای من مشکلساز است افول نیست، بلکه این است که دیگر صعودی در کار نخواهد بود.
منکسر
فروید درست میگفت؛ باید مخزنی از افکار پیچیده در مغز باشد، جایی ورای خودآگاهی، ولی هوشیار و آماده برای زمانی که فراخوانده شوند و بر صحنهٔ تفکر خودآگاه قدم گذارند.
زینب دهقانی
آیا از خود پرسیدهاید چرا همهٔ فلاسفهٔ بزرگ افسرده و عبوساند؟ آیا از خود پرسیدهاید چه کسانی ایمن، آسوده و همیشه خوشرو هستند؟ من پاسخ میدهم: تنها آنها که فاقد روشنبینیاند: مردم عامی و کودکان!»
منکسر
همه از غذای تکراری خسته میشوند. میدانی یوزف، در برابر هر زن زیبا، مرد بدبختی هم هست که از بودن با او خسته شده است!
منکسر
موهای براق و قهوهای بیمارش مرتب شانه شده بود. بهجز سبیل بلندی که مثل بهمن از بالای لبها سرازیر شده و در دو طرف دهان، تا چانه پایین آمده بود، بقیهٔ صورت کاملاً اصلاحشده بود. سبیل او حس قرابتی در برویر برانگیخت: دلش میخواست به پرفسور هشدار دهد که در حضور جمع از خوردن شیرینیهای وینی، خصوصاً آنهایی که با تودهای از خامه پوشانده میشد، بپرهیزد، چون مجبور میشد تا مدتی خامهها را از سبیلش شانه کند.
زینب دهقانی
نیچه با وجود ظاهر بیادعایش، شخصیتی قوی داشت. سر بزرگش جلب توجه میکرد، بهخصوص چشمان قهوهای روشن که بهطرزی خارقالعاده جدی مینمود و عمیقاً در زیر برجستگی پیشانی جای گرفته بود. لو سالومه دربارهٔ چشمان او چه گفته بود؟ اینکه به نظر میرسد به گوهر پنهان درون مینگرند؟
زینب دهقانی
همانگونه که پوست اجزایی چون استخوانها، عضلات، رودهها و رگهای خونی را در برگرفته و آنها را از دید انسان مخفی ساخته است، خودبینی و غرور نیز پوششی برای بیقراریها و هیجانات روحاند، پوستی که بر روح آدمی کشیده شده است.
منکسر
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۹۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
۳۶,۹۰۰۷۰%
تومان