بریدههایی از کتاب برادرزاده رامو
نویسنده:دنی دیدرو
مترجم:مینو مشیری
ویراستار:مهدی یزدانی خرم
انتشارات:نشر چشمه
دستهبندی:
امتیاز:
۲.۷از ۳۳ رأی
۲٫۷
(۳۳)
میگویند ارزش خوشنامی از ارزش کمربند زرین بیشتر است؛ با وجود این چهبسا آنکه خوشنام است کمربند زرین ندارد و میبینیم که امروزهروز آنکه کمربند زرین دارد از خوشنامی هم کم ندارد.
nu_amin_mi
باید تملق گفت، باید تملق بزرگان را گفت، به آنها نزدیک شد، سلیقههایشان را شناخت، مُهر تأیید به هوا و هوس و هرزگیهایشان گذاشت، بیعدالتیهایشان را تأیید کرد؛ راز پیشرفت اینهاست.
AS4438
مگر در این مملکت لازم است دانشِ آنچه را میگوییم داشته باشیم؟
AS4438
من از کتابها این را میآموزم که چه باید کرد و چه نباید گفت. لذا هنگام خواندن خسیس، به خود میگویم: اگر مایلی خسیس باش ولی مواظب باش مانند یک خسیس سخن نگویی. وقتی تارتوف را میخوانم، به خود میگویم اگر دلت میخواهد ریاکار باش، اما مثل یک ریاکار سخن نگو. معایبی را که برایت فایده دارند داشته باش، اما لحن و ظاهر آنها را به خود نگیر تا مسخرهات نکنند.
nu_amin_mi
هر کس به توانِ شعورش.
nu_amin_mi
صلحوصفا در خانه؟ یا حق! فقط در صورتی امکان دارد در خانه آرامش داشت که آدم یا نوکر باشد یا ارباب، و بهتر این است که ارباب بود.
nu_amin_mi
به مردمان عادی نیاز هست، اما نیازی به نابغهها نیست. نه، حقیقتاً نبودنشان بهتر است. آنهایند که نظام جهان را بههم میریزند؛ اما از آنجایی که در همهچیز، حماقت بسیار متداول و بسیار قدرتمند است، پس نمیتوان چیزی را بدون جاروجنجال تغییر داد.
nu_amin_mi
«در میان آدمیان جمعی همواره فاسدند و بدکار و جمعی دیگر که به شمار بیشترند، گاه به نیکی رو میکنند و گاه بدی.»
nu_amin_mi
مگر در این مملکت لازم است دانشِ آنچه را میگوییم داشته باشیم؟
MahShid Pourhosein
هوا چه خوب و یا چه بد، عادت دارم حدود پنج بعدازظهر برای گردش به پاله روآیال بروم. آن منم که همیشه تنها روی نیمکت خیابانِ درختی آرژانسون نشستهام و غرقِ خیال هستم. ذهنم را از هر قیدوبندی رها میسازم. اجازه میدهم تا اولین فکرِ عاقلانه یا غیرعاقلانهای را که به ذهن میرسد دنبال کنم. درست مثل جوانان هرزهٔ ما که در بلوار فوآ دنبال معروفهای بیمغز، شوخوشنگ، با نگاهی بیحیا و دماغِ سربالا میافتند تا این یکی را وِل کنند و شتابان آن دیگری را تعقیب کنند، خواهانِ همه باشند و به هیچیک دل نبندند. افکارم دلبرکان مناند.
rain_88
آدمی شربت دروغی را که در تملق او باشد یک جرعه مینوشد و حرف حق را که برایش تلخ است، قطرهقطره.
Parinaz
ندای وجدان و درستکاری در مقابل شکم گرسنه خیلی ضعیف میشوند.
nu_amin_mi
بر این باورم اگر دروغ در کوتاهمدت به سود باشد، اما در درازمدت حتماً مضر است و برخلاف، این حقیقت است که در درازمدت به نفع تمام میشود ولو اینکه در دَم زیان برساند.
rain_88
شکمِ گرسنه آدمی را نکتهسنج میکند.
Juror #8
هیچچیزی مفیدتر از دروغ برای خلایق و هیچچیزی مُضرتر از حقیقت برای آنها نیست.
AS4438
دو نوع قانون داریم، قوانینی بهغایت عادلانه و با کلیت مطلق، و قوانینی عجیب که ضمانت اجرایشان ناشی از نادانی یا لازمهٔ شرایط است. این قوانین گناهکاری را که آنها را نقض کرده باشد تنها با رسوایی موقت میآلاید، و داغ این ننگ برای همیشه با دادرسان و ملتها باقی خواهد ماند. امروز سقراط یا دادرسی که او را مجبور به نوشیدن شوکران کرد، کدامیک بیآبرویند؟
محمدپوریا
حجم
۹۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۹۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰۵۰%
تومان