آری، تو میتوانی هر کاری با من بکنی و اگر من همین فردا بمیرم لحن شیرین صدایت، فشار محبتآمیز لبهایت مرا دوباره به زندگی برخواهد گرداند.
•سآرا •
اگر تو را بزرگ و محترم نمیدانستم عاشقت نمیشدم
مستاجر
. در من هیچ چیزی کامل نیست به جز لیاقت عمیقم در دوست داشتن تو.
هنرمند هنردوست
چقدر سعادتمند خواهم بود اگر آنگونه که دوستت دارم دوستم داشته باشی!
گربه ی پیرزنه همسایه هستم=)
یک روز خوشبختی و سعادت بسیار باارزشتر از عمری غم و اندوه است.
هنرمند هنردوست
رها کردن چیزی که لذتی ندارد هرگز فداکاری نیست. حال شادی و لذت من تنها در دیدن تو است، در کنار تو بودن.
∞I.A
به او گفت: «مطمئنم که رازهایی داری، یکی از رازهایت از بقیه بزرگتر نیست؟» ویکتور اعتراف کرد که رازهایی داشته و یکی از رازهایش از بقیه بزرگتر است. آدل فریاد زد: «درست مثل من! خوب، زود باش، بزرگترین رازت را به من بگو و من هم رازم را به تو میگویم.» ویکتور جواب داد: «بزرگترین رازم این است که دوستت دارم.» آدل درست مثل پژواک صدا گفت: «بزرگترین رازم این است که دوستت دارم.»
هنرمند هنردوست
کمی بیشتر به شوهرت اعتماد داشته باش.
مستاجر
من عاشق او هستم، این درست است، من، من حتی حاضرم همه چیز را با کمال میل فدای او کنم- همه چیز، حتی امید اینکه ممکن است دوستم داشته باشد؛ برای فداکاریهایی که تنها به امید به دست آوردن یک نگاه یا یک لبخندش میتوانم در حق او انجام دهم هیچ حدی وجود ندارد.
•سآرا •
حسادت در واقع قسمتی از عشق کمنظیر، خالص و پاکی است که به تو دارم.
هنرمند هنردوست