«اتاق برادر من پنجره نداره، ولی مامانم یه پوستر توی اتاقش زده که عکسِ یه پنجره روشه.»
هادی محمودی
«دیگه کسی گوش نمیکنه. همه میدونن که چی باید بشنون اما هیچکس واقعاً گوش نمیکنه.»
Soheyla
میدونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشتت میسپری؟ یهجورایی بهت خوشامد میگه.
دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود میاومد.
فرزاد
تنها چیزیکه مهمه، خودِ آدمهان.» لیو به دستهایشان نگاه کرد و توی صدایش خش افتاد. «تنها چیزیکه تو این دنیا ارزش داره، اینه که آدم عاشق کیه.»
فرزاد
«انجام کار اشتباه فقط اولین بارش سخته، بعدش دیگه عادی میشه.»
ERF7AN
«تو واقعاً فکر میکنی که ماها حق انتخاب داریم؟» صداش خیلی ضعیف بود. «تو واقعاً فکر میکنی که ما انتخاب کردیم اینجوری زندگی کنیم؟ تو اینهمه خرابی و ویرونی، فکر میکنی خودمون انتخاب کردیم بخوایم شریک جرم یه عده از خدا بیخبرِ غاصب شیم؟ تو میدونی ما چه چیزهایی تو خط مقدم جبههها میبینیم؟ تو فقط به خودت فکر میکنی...»
Roya
هیچکی مثل خواهر تنیِ آدم، نقاط ضعف آدم رو نمیشناسه که بدون هیچ گذشتی، دقیقاً همون نقاط ضعف رو نشونه بگیره
Pardis
طوری نوشته شده بود که خواننده را به شادی و آرامش دعوت میکرد، چون حق به حقدار رسیده بود.
B-vafa
"تو ستارهی منی تو این دنیای دیوونه.
zeinab
یهو خودم رو روی آرنجم نگه داشتم و به اونطرفِ میمی و ژان رسوندم تا دست خواهرم رو بگیرم. بهش گفتم: «آره، تو میتونی. البته که میتونی.
_SOMEONE_