بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مبدأ | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب مبدأ اثر امین امیدوار

بریده‌هایی از کتاب مبدأ

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۴۶ رأی
۳٫۹
(۴۶)
طی همین جلسات متوجه شدم همه ما این‌چنین هستیم و اوواش به دنبال راحتی و خوشی ما نیست و به دنبال این است که خود را به ما نشان دهد و ما را متوجه خودش کند. اما نمی‌دانستم چرا!
ziba.sh
آن سیاره جایی برای رشد روح نبود چراکه در معرض چیزی نبودم! نه شهرتی بود نه غروری نه ثروت معنی می‌داد نه شهوت! انزوا رشدم را متوقف می‌کرد. باید به میان مردم می‌رفتم. باید در معرض تعارض‌های مادی و غیرمادی قرار می‌گرفتم.
mahdi
. تمام وجودم پر شد از این فکر که باید به زمین بروم. باید پروژه را رها کنم و یافته‌هایم را به مردم زمین ارائه‌کنم. باید آن‌ها را از رفاه و مادیات رها می‌کردم. همان لحظه آینده را دیدم! آینده‌ی بسیار سخت بود! مقاومت مردم را دیدم! تهمت‌ها و از دست دادن همه‌چیز را دیدم! اما انتخابم همین بود. تصمیمم را گرفته بودم. به زمین برگشتم تا آینده‌ای سخت را به حقیقت بپیوندم!
کاربر ۵۸۲۰۸۹۱
دین برای گونه انسان است و ربطی به زمان ندارد. اما آن‌ها دین را برای انسان‌های گذشته می‌دانند. آن‌ها می‌گویند دلیل بیاور و من هم دلیل می‌آورم، اما دلایلم غیرمادی هستند. نهایتاً می‌توانم هاله و تحقیقاتم را برای آن‌ها توضیح دهم اما با وجود اینکه باور می‌کنند، قبول نمی‌کنند.
کاربر ۵۸۲۰۸۹۱
می‌دانم مسیر ابدیت ادامه دارد.
کاربر ۵۸۲۰۸۹۱

حجم

۱۰۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

حجم

۱۰۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل۱۲
۳
صفحه بعد