بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تاوان عاشقی | صفحه ۳ | طاقچه
کتاب تاوان عاشقی اثر محمدعلی جعفری

بریده‌هایی از کتاب تاوان عاشقی

انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۶۷ رأی
۴٫۳
(۱۶۷)
حلقه عروس را خریدم و به یاد خلیل انداختم توی انگشتم. زیر لب خواندم «وطن، روز را آغاز کن. محبوب من آواز روز را دوست دارد.»
حبیب
من از بچگی امام علی را به خاطر جنگ خندق و پیروزی بر یهودیان دوست داشتم. در غزه یک قولی داریم که یک نفر مانند امام علی که خیلی قوی است می‌آید و قدس را آزاد می‌کند. برای همین زیاد شعر «خیبر خیبر یا صهیون، جیش محمد قادمون» می‌خواندیم.
zahra ehtesham
وقتی گفت امام خمینی اولین عالم دینی بود که مجوز داد از محل وجوهات شرعی و زکات و صدقات می‌توانند استفاده کنند برای حمایت از مبارزان فلسطینی. آن روز در غزه، اسم آیت‌الله خمینی را در گوگل سرچ کردم. چیزی جز کاریکاتور و بد و بی‌راه ندیدم.
zahra ehtesham
چشمم مات و منگ بدرقه‌شان کرد. در فرهنگ ما زن جرأت نداشت به مردش بگوید بالای چشمش ابروست، چه برسد به این‌که صدا بلند کند.
zahra ehtesham
آن‌ها ایران را به من معرفی کردند و رهبر انقلاب‌شان. آیت‌الله خمینی! تا چند روز ذهنم درگیر بود که این مرد چقدر آشناست. تا این‌که یادم آمد عکس او را تقریباً سال ۱۹۷۹ که سال پیروزی انقلاب اسلامی بود، در تلویزیون دیده‌ام. آن موقع بچه بودم. وقتی پدربزرگِ مسیحی‌ام چهره آیت‌الله خمینی را در تلویزیون دید گفت کاش جهان عرب هم رهبری مثل او داشت! چهره رهبر ایران برای من خیلی جذاب و کاریزماتیک بود. صورتش، مرا به یاد حضرت مسیح می‌انداخت.
zahra ehtesham
در کتاب مقدس خواندم سه نفر از بزرگان آریایی برای تبریک گفتن میلاد مسیح آمدند. آن مردم یهودی که نبودند، پس چه دینی داشتند؟ پرسیدم. گفتند آتش‌پرست بوده‌اند. آتش‌پرستی که دین نیست؛ جاهلیت است! بله درسته. به خودم گفتم پس چرا این‌ها حضرت مسیح را که از طرف خداست قبول می‌کنند. در کتابخانه‌ها گشتم و فهمیدم آنها زرتشتی بوده‌اند. زرتشت را پاک‌تر و بهتر از یهودیت و مسیحیت دیدم. چون آن‌ها از راهی دور برای عرض تبریک آمدند نزد عیسی مسیح. این را هم به عنوان دروغ دیگری از کشیش‌ها کشف کردم
zahra ehtesham
روزی کلمه «پاراکلیتوس» در کتاب یوحنّا توجهم را جلب کرد. از کشیشی تفسیر این واژه را پرسیدم. جواب روشنی نداد. بو بردم دست گذاشته‌ام روی کلمه‌ای حساس. از کسی که به زبان یونانی، عربی، اسپانیولی و لاتین تبحر داشت پرسیدم، پاراکلیتوس چه کلمه‌ای است؟ او گفت ترجمه این واژه یونانی احمد است.
zahra ehtesham
وقتی خانواده‌هایی را می‌دیدم که با بچه کوچک آمده‌اند با خودم فکر می‌کردم رسانه‌های اسرائیلی چه کلاه گشادی بر سر ما مردم غزه گذاشته‌اند. این شور و علاقه و دغدغه مردم ایران کجا و آن تصوری که ایران با اسرائیل دوست مشترک است کجا؟ حس افتخار بهم دست داده بود که یک کشور اسلامی روزی به نام قدس دارد.
ابن سینا
بدنا نعیش بکرامه... بدنا نعیش بحریه... بدنا حیاه کریمه
ابن سینا
به خانهٔ مادرم زنگ می‌زدم. او هم جواب نمی‌داد. بعد از دو روز مجتبی جواب داد. باورم نمی‌شد زنده باشد. گفتم سریع برو سانتیاگو. دور از ساحل باشی. غیر از زلزله که باز ادامه داشت، سونامی هم می‌آمد. چند روستا در جنوب شیلی به‌طور کامل نابود شدند. از جمله روستاهای اطراف لینارس، جایی که مادرم زندگی می‌کرد. پل‌ها خراب شده بودند و نمی‌شد رفت سمت آن روستاها. مجتبی بعد از سه ماه توانست برود طرف خانهٔ مادری‌ام. زنگ زد که از خانه‌مان فقط زمینش مانده و پلیس می‌گوید مادرت مرده! خلیل باور نکرده بود. چند ماه بعد مجتبی می‌آید ایران. یک شب اتفاقی یکی از اقوام‌شان در فیس‌بوک به خلیل پیام می‌دهد. عکس مادرشان را می‌فرستد و می‌گوید او زنده است و آمده سانتیاگو پیش ما. می‌گفت مادرش آلزایمر دارد، نمی‌داند چگونه زنده مانده و چطور سر از سانتیاگو درآورده!
ابن سینا

حجم

۳۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۳۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۳۴,۲۰۰
تومان