بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تاوان عاشقی | طاقچه
کتاب تاوان عاشقی اثر محمدعلی جعفری

بریده‌هایی از کتاب تاوان عاشقی

انتشارات:نشر معارف
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۵۹ رأی
۴٫۳
(۱۵۹)
وقتی از زیر بمباران و مرگ حتمی نجات پیدا می‌کنی رقیق می‌شوی. معنویتی وصف‌نشدنی راه می‌افتد توی رگ‌هایت. خدا را نزدیک‌تر می‌بینی؛ در آغوشت. او تو را وسط این همه آتش باران و گلوله‌ها زنده نگه داشته تا نفس بکشی.
محمدلو
اگر می‌دانستم عشق این‌قدر خطرناک است عاشق نمی‌شدم!
محمدلو
پیامبر وارد خانه دخترشان می‌شوند و این لحظه را می‌بینند. رو به دامادشان می‌گویند: «هیچ مردی نیست که در کارهای خانه به همسرش کمک کند مگر این‌که خداوند به عدد هر تار مویی که در بدن او روییده پاداش یک سال عبادت که روزهایش روزه‌دار و شب‌هایش شب‌زنده‌دار بوده را می‌دهد. خداوند به چنین مردی ثواب انبیای صابر خود مثل یعقوب و داوود و عیسی را می‌بخشد.»
Fatemeh Mazhari
«خیبر خیبر یا صهیون، جیش محمد قادمون
نیکو
نمی‌خواستم مثل شیرِ دست‌آموزِ سیرک‌ها بی‌خطر و رام باشم.
محمدلو
مقلوبه، بهانه خوبی بود برای روایت مبارزه زنان فلسطینی. قابلمه را جلویشان سر و ته می‌کردم و می‌گفتم مرابطات مقلوبه می‌پزند و ماه رمضان به بهانه افطاری در جوار قدس شریف، قابلمه‌هایشان را جلوی چشم سربازان واژگون می‌کنند. به کنایه سقوط اسرائیل. نماد وارونه شدن اوضاع.
محمدلو
جنگ دل مردم غزه را بهم نزدیک می‌کرد. یک‌دست می‌شدند. صف‌های خرید طولانی می‌شد ولی قیمت نان و خواربار بالا نمی‌رفت.
arii484
چرا صهیونیست‌ها به این راحتی ما را می‌کُشند؟ چرا پدربزرگم را کشتند؟ به چه حقی روی دیوارهای غزه می‌نوشتند «عرب‌ها را با گاز اعدام کنید!» لعنت به اعتقاد مزخرفِ زمین بدون مردم و مردم بدون زمین! دلم نمی‌خواست بمیرم. باز هم فوبیای زیر آوار ماندن و ذره‌ذره جان کندن. انگار آن‌ها نمی‌خواستند ما مفت بمیریم، با زجر ما را می‌کشتند. تازه داشتم عاشق می‌شدم، تازه با خیال روبرویی با معشوق موهایم را فر می‌دادم و ترانه عاشقانه می‌خواندم.
Samaneh J
محاکمه خائنین حکومتی را می‌خواستیم. از طرفی فریاد وحدت سرمی‌دادیم. چرا حکومت فتح و حماس هم‌دل و همراه نمی‌شدند در مقابل اسرائیل. وقتی می‌گفتیم «ما داریم نابود می‌شویم، با دست دشمنان و دوستان» جری می‌شدند. حرف‌مان حساب بود. زخمی که به داخل خونریزی کند خطرش بیشتر است!
محمدلو
پیامبر وارد خانه دخترشان می‌شوند و این لحظه را می‌بینند. رو به دامادشان می‌گویند: «هیچ مردی نیست که در کارهای خانه به همسرش کمک کند مگر این‌که خداوند به عدد هر تار مویی که در بدن او روییده پاداش یک سال عبادت که روزهایش روزه‌دار و شب‌هایش شب‌زنده‌دار بوده را می‌دهد. خداوند به چنین مردی ثواب انبیای صابر خود مثل یعقوب و داوود و عیسی را می‌بخشد.»
sjd

حجم

۳۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۳۴۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۳۴,۲۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد