بریده‌هایی از کتاب ما شروعش می کنیم

منتقدها بهترین معلم‌های آدمن.

گاهی اوقات سخت‌ترین تصمیماتی که یک فرد می‌تواند بگیرد به احتمال فراوان به بهترین نتایج منجر می‌شود.

هرکسی که تابه‌حال همسری سوءاستفاده‌گر و بدرفتار را ترک کرده و یک‌جورهایی پایه‌های زندگی‌اش را حفظ کرده، شایستهٔ یک مدال یا یک مجسمه یا یک فیلم ابرقهرمانی تمام‌عیار است.

گاهی اوقات سخت‌ترین تصمیماتی که یک فرد می‌تواند بگیرد به احتمال فراوان به بهترین نتایج منجر می‌شود.

هر کسی با نگرانی‌های زندگی به شیوه‌ای متفاوت کنار می‌آید، و هیچ‌یک از این شیوه‌ها لزوماً غلط نیست. اما لیلی با بردباری با آن‌ها کنار می‌آید و بردباری اتفاقاً همان ویژگی جذاب درون انسان‌هاست.

من نجاتش ندادم. تنها کاری که کردم این بود که عاشقش شدم.

نباید اجازه بدی نگرانی تو از احساسات اون تو رو متقاعد کنه که از دومین اتفاق خوب زندگیت پا پس بکشی.

اما تو یک بار به من گفتی که یک واقع‌گرا هستم، پس می‌خواهم قول‌هایم را واقع‌گرایانه به اتمام رسانم. در قلبم باور دارم ما امروز این‌جا را ترک می‌کنیم و با سفری روبه‌رو می‌شویم که پُر است از تپه‌ها، دره‌ها، بلندی‌ها و تنگه‌ها. برخی اوقات تو به من نیاز داری تا دستت را برای پایین‌رفتن از تپه‌ها بگیرم و برخی اوقات من به تو نیاز دارم تا مرا به بالای کوه هدایت کنی، اما هرچه از این نقطه به بعد باشد، با آن روبه‌رو خواهیم شد. من و تو، لیلی. در اوقات خوب و بد، برای ثروتمندترشدن یا فقیرترشدن، در بیماری و سلامت، در گذشته و برای همیشه، تو فرد محبوب من هستی. همیشه بوده‌ای. همیشه خواهی بود. دوستت دارم. هر آنچه هستی. اطلس

آرزوی من است که ماهی‌ام باشی.

پیش از تو، من هرگز عشق را ندیده بودم.

وقتی بچه بودم، آرزوهای زیادی برای خانواده داشتم. اما بعد از سال‌ها ناامیدی،‌ دریافتم فقط این‌که در بین گروهی از مردم به دنیا می‌آیی باعث نمی‌شود آن‌ها خانوادهٔ تو باشند.

او مردی شکسته است، اما به‌خاطر من شکسته نشده است. قبل از ملاقات با من شکسته بود. گاهی اوقات مردم فکر می‌کنند که اگر یک فرد شکسته را به‌اندازهٔ کافی دوست داشته باشند، می‌توانند در نهایت حالش را خوب کنند و جای شکستگی ترمیم شود. اما مشکل این است که طرف مقابل نیز شکسته می‌شود. دیگر نمی‌توانم به کسی اجازه بدهم مرا بشکند.

اگر کار احمقانه‌ای انجام می‌دهی، من دوستی خواهم بود که به تو می‌گوید داری کار احمقانه‌ای انجام می‌دهی. نمی‌خواهم حماقت کنی. دوست دارم دوستانم هم همین‌طور با من رفتار کنند. هر روز صداقت را بر وفاداری ترجیح می‌دهم، زیرا با صداقت وفاداری حاصل می‌شود.

گفت: لیلی، زندگی چیز خنده‌داری است. ما فقط چند سال فرصت داریم که آن را زندگی کنیم. بنابراین، باید هر کاری که می‌توانیم انجام دهیم تا مطمئن شویم آن سال‌ها تا آن‌جا که می‌توانند پُر باشند. ما نباید وقت خود را برای چیزهایی که ممکن است روزی یا شاید هرگز اتفاق بیفتند تلف کنیم.

هر کاری هم که کردی یا می‌تونستی بکنی، دلیل نمی‌شه که رایل با عصبانیت دست روت بلند کنه. یادت باشه لیلی، تو با ترک اون موقعیت تصمیم درستی گرفتی. اصلاً به‌خاطر کارت احساس پشیمونی نکن. فقط باید به خودت افتخار کنی.

وقتی جوان‌تریم، بیشتر تحت‌تأثیر قرار می‌گیریم. وقتی سال‌ها افرادی که باید برایت ارزش قایل شوند بی‌وقفه به تو می‌گویند که چقدر بی‌ارزشی، کم‌کم باورت می‌شود. و کم‌کم بی‌ارزش می‌شوی.

«به این فکر نکن قبلاً کجا بودیم؛ به این فکر کن به کجا رسیدیم.»

این تصمیمم به من کمک کرد تا متوجه شوم که گاهی اوقات سخت‌ترین تصمیماتی که یک فرد می‌تواند بگیرد به احتمال فراوان به بهترین نتایج منجر می‌شود.

حتی هیولاها هم نمی‌توانند بدون قلبی که در سینه‌شان می‌تپد زندگی کنند.

فقط این‌که در بین گروهی از مردم به دنیا می‌آیی باعث نمی‌شود آن‌ها خانوادهٔ تو باشند.