بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب قصه های بهرنگ | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب قصه های بهرنگ اثر صمد  بهرنگی

بریده‌هایی از کتاب قصه های بهرنگ

نویسنده:صمد بهرنگی
انتشارات:انتشارات مجید
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأی
۳٫۰
(۲)
آب‌خوردن را بهانه می‌کنم، می‌آیم لب حوض، بعدش صابون و ماهی می‌دزدم و درمی‌روم. اولدوز گفت: ننه‌کلاغه، دزدی چرا؟ گناه دارد. ننه‌کلاغه گفت: بچه نشو جانم. گناه چیست؟ این گناه است که دزدی نکنم، خودم و بچه‌هام از گرسنگی بمیرند. این گناه است جانم. این گناه است که نتوانم شکمم را سیر کنم. این گناه است که صابون بریزد زیرپا و من گرسنه بمانم. من دیگر آن‌قدر عمر کرده‌ام که این چیزها را بدانم. این را هم تو بدان که با این نصیحت‌های خشک و خالی نمی‌شود جلوی دزدی را گرفت. تا وقتی که هرکس برای خودش کار می‌کند، دزدی هم خواهد بود.
Negin

حجم

۲۷۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۲۷۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد