بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب العبد: شرح احوالات و زندگانی جامع فقه و عرفان حضرت آیت الله‌العظمی محمد‌تقی بهجت فومنی ( ره ) | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب العبد: شرح احوالات و زندگانی جامع فقه و عرفان حضرت آیت الله‌العظمی محمد‌تقی بهجت فومنی ( ره )

بریده‌هایی از کتاب العبد: شرح احوالات و زندگانی جامع فقه و عرفان حضرت آیت الله‌العظمی محمد‌تقی بهجت فومنی ( ره )

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۵۹ رأی
۴٫۶
(۵۹)
دو نفر را دیدم که در حین نماز حالاتی داشتند نگفتنی! یکی وقتی بود که به نماز جناب حاج میرزا محمدتقی نائینی رفتم، صف اول ایستاده بودم و جا به‌گونه‬ای تنگ شد که آرام‌آرام داشتم زیر طاقچه‌ای می‌رفتم که مردم روی آن شمع روشن می‌کردند. نمازی از میرزا آنجا دیدم که یکپارچه توجه بود. یکی هم مردی بود در فومن خودمان که ملاّک بود ولی بسیار فوق‬العاده بود و وقتی به نماز می‬ایستاد کاملاً از امور دنیوی و عالم مادی فارغ می‌شد و تمام وجودش یکپارچه توجه بود.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«در گذشته، هر طلبه‌ای در نجف اشرف که طی‌الارض نداشت بین طلاب دیگر انگشت‌نما بود.»
Yas Balal.جواد عطوی
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند که برون در چه کردی که درون خانه آیی.»
Yas Balal.جواد عطوی
مرحوم کلینی نقل کرده است که اگر کسی برای رضای خدا علم بیاموزد، برای رضای خدا به علمش عمل کند و برای رضای خدا علمی را که آموخت و عمل کرد به دیگران منتقل کند «دُعِی فِی مَلَکوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیما» چنین انسانی را در ملکوت عالم به عنوان باعظمت یاد می‌کنند
fatemeh
مرحوم کلینی نقل کرده است که اگر کسی برای رضای خدا علم بیاموزد، برای رضای خدا به علمش عمل کند و برای رضای خدا علمی را که آموخت و عمل کرد به دیگران منتقل کند «دُعِی فِی مَلَکوتِ السَّمَاوَاتِ عَظِیما» چنین انسانی را در ملکوت عالم به عنوان باعظمت یاد می‌کنند
fatemeh
ای خدا با مهدی‌ام ده آشتی چون تو اندر او تجلی داشتی فکر کن گر محضر مهدی بُدی کی جدا زان مظهر حق می‌شدی گر خدا گفتی دگر مهدی بجاست مهدی ار گفتی خدایت رهنماست گفته‌ام مهدی غایب، حاضر است بلکه احضر از سمیع و ابصر است
کاربر ۱۰۰۵۶۳۶
«هرکس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فرج شخصی خویش پیدا کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد یا نزدیک.»
کاربر ۱۰۰۵۶۳۶
«ایشان خیلی تأکید می‌کردند بر کنترل زبان و می‌فرمودند باید زبان را کنترل کنیم و بیست‌وچهار ساعت فکر و یک ساعت صحبت کنیم یعنی بیست‌وچهار ساعت باید تأمل و اندیشه داشته باشیم و یک ساعت صحبت کنیم بلکه شاید یک ساعت هم زیاد باشد.»
کاش مثل شهید، شهید باشم...
آن مه حُسن چنین می‌فرماید: «این احساس لذت در نماز یک سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک سری مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. معصیت روح را مکدر می‌کند و نورانیت دل را می‌برد. در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود. یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند و توجهش به غیر خدا مشغول نشود و اگر به طور غیر اختیاری توجهش به جایی منصرف شد به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را از غیر خدا منصرف کند. وقتی وارد نماز می‌شوید هنگام خواندن حمد و سوره به معنای آن توجه کنید تا ارتباط حفظ شود.»
ZaZa
از عبادت چه می‌دید، نمی‌دانیم اما همین جمله بس از ایشان که اگر مردم لذت نماز را بدانند خواهند دانست که در دنیا لذتی بالاتر از این نیست
ZaZa
احساس لذت در نماز یک سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک سری مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. معصیت روح را مکدر می‌کند و نورانیت دل را می‌برد. در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود. یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند و توجهش به غیر خدا مشغول نشود و اگر به طور غیر اختیاری توجهش به جایی منصرف شد به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را از غیر خدا منصرف کند. وقتی وارد نماز می‌شوید هنگام خواندن حمد و سوره به معنای آن توجه کنید تا ارتباط حفظ شود.»
صلوات
ایشان به طور عجیبی مقید بودند که طلاب در هر صورت درس بخوانند و به تقوایشان قناعت کنند. نظرشان این بود که تمام اصناف مختلف مردم، در طول شبانه‌روز یک ساعت درس بخوانند مثلاً راننده‌های تاکسی، بازاری‌ها، کارمندها، همگی در طول شبانه‌روز یک ساعت عربی بخوانند و از صرف شروع کنند. اگر این درس خواندن ۱۵ سال، ۲۰ سال ادامه پیدا کند دیگر خودشان قادر خواهند بود روایات را بفهمند. می‌فرمودند: خود انسان روایت را متوجه شود بسیار متفاوت است از اینکه برایش معنی کنند. خود انسان قرآن را بفهمد بسیار متفاوت است.
هدهدسبا
حاج شیخ محمدحسین غروی خیلی جلیل‌القدر بوده‌اند. ما استادی داشتیم که برای ما شرح لمعه می‌فرمود، ایشان می‌گفت: من تعجب می‌کنم، حاشیۀ مکاسب حاج شیخ محمدحسین را که می‌بینی، در اعلمیت این آقا هنگامه‌ای است. بعد می‌گفت آخر ایشان مرجع بوده، مدرس سطح بالا بوده در عین حال شعرهای سینه‌زنی هم گفته است. می‌گفت: من تعجب می‌کنم چطور این‌گونه همه‌چیز با هم جمع می‌شود؟ خود حاج‌آقا بعضی از کلمات ایشان را یادداشت کردند. یک‌وقتی فرموده بودند که در مورد شعری از اشعار استادم در مصیبت وداع حضرت خواب دیده شده بود که این شعر برای مغفرت گوینده و شنونده بس است.
هدهدسبا
«... اگر کسی به دیگری فحش داد و او عفو کرد بهتر است و در طریق اولی است، اگر هم عفو نکرد مقابله به مثل کند نه اینکه بگوید تو این‌جور هستی پدرت هم این‌جور است اجدادت هم همین‌جور بوده‌اند. این‌ها دیگر زیادتی است این دیگر تعدی به اوست تا اینجا مظلوم بودی ولی حالا ظالم شدی.»
هدهدسبا
آیت‌الله شیخ جواد کربلایی می‌فرماید: «آیت‌الله بهجت به بنده با یک آب و تابی می‌فرمودند: چه وقت بر طبق مسلمات شرع مانند ترک معاصی، اتیان واجبات و نوافل و قرائت قرآن در جای خلوت با حضور قلب و خلاصه انجام عبادت با شرایط صحت و شرایط قبول و بامحتوا بودن عبادت از حیث اسرار نماز و اسرار سایر عبادات عمل کرده‌ای تا نتایج آن‌ها را بیابی که حال از ما دستورالعمل برای سیر الی‌الله تعالی می‌خواهی و گویا منتظری پیری از پشت کوه قاف بیاید و تو را راهنمایی کند! آیا این‌همه مسلمات شرع اطهر کافی نیست که کما هو حقه عمل کنی و به جایی برسی؟»
هدهدسبا
آیت‌الله بهجت می‌فرماید: «گاهی به مطالب و دستورات روشن و آسان شرعی که می‌دانیم عمل نمی‌کنیم و آن‌گاه نزد اساتید معروف اخلاق و تربیت می‌رویم و تقاضای ذکری سنگین‌تر و مطلبی بالاتر از آنچه لازم داریم، می‌کنیم. در سطح کلاس اول هستیم و تکلیف سال هفتم را می‌خواهیم. این علامت آن است که نمی‌خواهیم از راه صحیح بالا برویم و به کمالات و درجات عالی معنوی برسیم.
مهدی
ایشان گاهی به عنوان طعن و طنز می‌فرمود: «بله، ماها برای تکامل خود دنبال یک چیزی می‌گردیم که نه خدا گفته باشد، نه پیغمبر و نه امام![ اما ]چطور ممکن است چیزی بیشترین تأثیر را در سعادت انسان داشته باشد و آن‌ها غفلت کرده باشند و نگفته باشند، واگذار کرده باشند به اینکه یک پیری، مرشدی، قطبی بیاید بیان بکند؟ و یا به چیزهایی تأکید کرده باشند که چندان اهمیتی نداشته باشد؟!»
مهدی
«بله، ماها برای تکامل خود دنبال یک چیزی می‌گردیم که نه خدا گفته باشد، نه پیغمبر و نه امام![ اما ]چطور ممکن است چیزی بیشترین تأثیر را در سعادت انسان داشته باشد و آن‌ها غفلت کرده باشند و نگفته باشند، واگذار کرده باشند به اینکه یک پیری، مرشدی، قطبی بیاید بیان بکند؟ و یا به چیزهایی تأکید کرده باشند که چندان اهمیتی نداشته باشد؟!»
هدهدسبا
از او می‌پرسند: اولین مرحلۀ سیر و سلوک به سوی خدا چیست؟ جواب می‌دهد: «اینکه حلال خدا را حلال بدانید و حرام خدا را حرام!»
هدهدسبا
«بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزمان دعای فرج امام زمان (ع) است. البته دعای فرجی که در همۀ اعمال ما اثر بگذارد.»
هدهدسبا

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۵ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۵ صفحه

قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰
۵۰%
تومان