بریدههایی از کتاب العبد: شرح احوالات و زندگانی جامع فقه و عرفان حضرت آیت اللهالعظمی محمدتقی بهجت فومنی ( ره )
۴٫۶
(۵۹)
«از حضرت رسول (ص) دربارۀ آخرالزمان و فتنههای آن نقل شده که فرمودهاند: تشخیص تکلیف، در آن زمان مشکل است پس چه باید کرد؟ اگر به دست آوردن تکلیف مشکل باشد، احتیاط کردن که مشکل نیست! باید توقف کرد و احتیاط. برای ما اتمام حجت شده است[ به اینکه آنچه میدانیم و یقین داریم عمل کنیم و آنچه نمیدانیم و برایمان معلوم نیست احتیاط نماییم ]»
هدهدسبا
آیتالله بهجت میفرمایند:
«باید دعا را با شرایط آن دعا کرد و توبه از گناهان از جمله شرایط دعاست، چنانکه فرمودهاند: “دعاء التائب مستجاب” یعنی دعای شخصی که توبه کند، مستجاب میگردد. نه اینکه برای تعجیل فرج دعا کنیم و کارهایمان برای تبعید[ دور کردن ]و تأجیل[ تأخیر انداختن ]فرج آن حضرت باشد!»
هدهدسبا
«ألا وَ مَن تَوَرَّطَ فیالأمُورِ غَیرَ ناظِرٍ فیالعَوَاقِبِ فَقَد تَعَرّضَ لِمُفضِحاتِ النّوائِب»
«آگاه باشید کسی که بدون دوراندیشی اقدام به کاری کند، خود را در معرض مصیبتهای بسیار سنگین قرار داده است.»
هدهدسبا
«به افرادی که والدینشان را از دست میدادند، میفرمودند: آنها را فراموش نکنید و فراوان یادشان کنید که کارهای کوچک شما در آنجا برایشان خیلی بزرگ است. مثلاً میفرمودند: قرآن را بین بازماندهها تقسیم کنید و ماهی یک جزء برایشان ختم کنید. خودش نیز برای پدر و مادرش بسیار نماز میخواند و دعا میکرد و اطعام میداد و میفرمود: اگر زنده هم هستند برایشان این کارها را بکنید، که هرچه برای آنها بکنید به خودتان برمیگردد.»
مهدی
«ایشان شب یکی دو ساعت قبل از سحر بیدار و مشغول مناجات میشد اشعاری داشت که به فارسی یا عربی میخواند و این اشعار همه حس توحیدی و پرستش داشتند.
ای خدا، نامم تو مجنون کردهای
بهر یک لیلی دلم خون کردهای
بعد وضو میگرفت و استغفارهای زیادی داشت. سپس نمازشب و عباداتش و نافله و نماز صبح و تعقیباتش را داشت. بعد نماز صبح را در مسجد تکرار میکرد با تعقیبات و زیارت مخصوص. سپس میرفت حرم، در راه رفتن و برگشتن از حرم تمام وقت مشغول بود. پنج شش ساعت عبادت شبانهاش طول میکشید. از پنج ساعت کمتر نمیشد.»
مهدی
«در قیامت که نامۀ عمل را به دست انسان میدهند، در نامۀ بعضیها
نوشته شده که فلان فرد را تو کشتهای. میگوید: خدایا، من کی او را کشتم؟ من کجا قاتل کسی بودم؟ من اصلاً خبر ندارم که قاتلش چه کسی است. در جواب میگویند: در فلان مجلس فلان کلمه را گفتی، این کلمه نقل شد به مجلس دیگری و از آنجا دوباره به مجلس دیگر که قاتل در آن مجلس بود، رسید. او این را شنید و رفت او را کشت و تو سبب این قتل شدی. این جور سببیت است که انسان باید احتیاط کند و حواسش را جمع کند. آیا کسی میتواند متوجه باشد که این کلمهاش به ده واسطه خرابکاری نکند؟ قهراً باید هر کاری که بالفعل برای خودش جایز میداند با طلب توفیق از خدا و طلب نجات از خدا آن را انجام دهد تا عواقبش چیزی نشود که برایش مسئولیت بیاورد.»
ali
آیتالله بهجت اموالی را که به دستش میرسد نه تنها برای کمک به دیگران، صدقات، امور خیریه و طلاب استفاده و خرج میکند بلکه مقداری از آن را صرف اقامۀ عزای اهلبیت (ع) و یا برگزاری مجالس جشن و سرور آنها میکند. معتقد است که خرج در این مجالس سهم جداگانه خود را دارد و نه تنها اسراف نیست بلکه این مجالس انسانساز است و چه بسا در پای همین مجالس انسانهای خیّری تربیت شوند که خود منشأ خیرات شوند و یا جلو بسیاری از شرور و بدیها در همین مجالس گرفته شود.
«ایشان به این کار اهتمام ویژهای داشت. گاهی پولهایی برای فقرا و یا خمس و زکات، صدقه و نذر و غیره به ایشان میدادند. گاهی هم پول میدادند و میگفتند که این را هر طور صلاح میدانید مصرف کنید. ایشان آن پولها را نگاه میداشت و برای اینجور مجالس خرج میکرد. میفرمود: نمیخواهم بگویم کمک نکنید، صدقه ندهید. این یک بحث دیگری است. این کارها را بکنید ولی یکبار هم برای ولایت پول خرج کنید. اگر طرف پول دارد و میخواهد خرج کند، سفرۀ امامحسین (ع) بیندازد و بگوید: میخواهم برای امامحسین (ع) اغنیا و فقرا بخورند.»
هدهدسبا
«ایشان مقید بود که هر روزی را که روز عزاست یک مقداری عزاداری کند اما این دلیل نبود که به کارهای دیگر و درس و مطالعه نرسد و خیلی هم نظرش این نبود که حوزهها تعطیل بشود. منافاتی ندارد انسان هم برای آن روز عظمتی قائل بشود و در آن روز تکریم آنها را بکند و هم درس خودش را داشته باشد، لذا حاضر نمیشد که تعطیلات حوزه را اضافه کند چون آن را خسارت حساب میکرد. اما در روز شهادت ائمه (ع) ، زیارت آن امام را در روز مخصوصش میخواند ولو از دور و این یکی از آدابشان بود.»
هدهدسبا
وقتی هم میخواستم همراه ایشان به سفر حج بروم ایشان مخفیانه اول از خانمم اجازۀ رفتن من را گرفته بودند. همسرم مات و مبهوت مانده بود چون معمولاً اجازۀ زن را از شوهر میگیرند و همسرم عکس قضیه را اولینبار بود که میشنید. گفته بود: آقا برای چه؟ ما از خدا میخواهیم ایشان خدمت شما باشند. آقا فرموده بودند: آخر ایشان نباشد این بچهها ادارهشان برای شما زحمت نیست؟ تا این حد برای همه ارزش و شخصیت قائل بودند.»
zahra
«اینکه در روایات آمده است هرکس در چهل روز عالمی را زیارت نکند، قلبش میمیرد و همچنین “زیارَةُ العُلَمَاءِ أحَّبُّ اِلَیَ اللهِ تَعَالی مِن سَبعیِنَ طَوَافاً حَولَ البَیت” زیارت علما در نزد خدا محبوبتر از هفتاد طواف نمودن در گرد خانۀ خدا میباشد، مصداق بارز علما آیتالله بهجت هستند.»
هدهدسبا
کسی که علامه طباطبایی، که خود بزرگمردی اخلاقی بود، در پاسخ به درخواست شاگردش، آیتالله جوادی آملی برای تشکیل کلاس اخلاق، دربارۀ او چنین فرمود:
«اخلاق گفتنی نیست، عمل کردنی است. اخلاق را باید به کار بست. همین آقای بهجت را نگاه کنید، مجسمۀ اخلاق است. همۀ کارهایش درس است.»
کاربر ۱۱۷۰۸۷۰
«غایت چیزی که از بشر میخواهند دائمالذکر بودن است، همان چیزی که در روایت آمده که سه چیز است که طاقت انجام آن را ندارند. یکی از آنها ذکرالله علی کل حال است و آن هم “ذِکرُ اللهِ فِی کلِّ مَوطِنٍ إذا هَجَمْتَ عَلی طاعَتِهِ أو مَعصِیتِهِ” دوام ذکر انسان را به مرتبۀ یقین میرساند. آیا ممکن است کسی دائمالذکر باشد و موقن نباشد؟ ابتدا انسان خیال میکند مشکل است، چون کوهی در برابر او اما به تدریج میفهمد که نه، چندان هم مشکل نیست. با دیگران حرف میزند ولی دلش پیش خداست.»
کاربر ۱۱۷۰۸۷۰
اگر برای خدا در تربیت فرزند سهلانگاری نکنیم تا فرزند خوب تحویل جامعه دهیم، اگر برای رضایت خدا با خواهر و برادری که از ما بریده و قهر کرده رابطه دوستی برقرار کنیم، اگر به خاطر خدا وقت استراحت خود را اختصاص به حل مشکل دوستی بدهیم، اگر تنها با یک همدلی و مشاوره باری از دوش کسی برداریم، اگر برای خدا بخوریم و بخوابیم و استراحت و تفریح کنیم تا توان خدمت به خلق را برای فردای آن روز داشته باشیم، اگر با یک تلفن به پدر و مادر و احوالپرسی از آنان، با یکبار بر سر یتیمی دست کشیدن برای خدا، یا کمک در کارهای منزل و... بتوانیم به خدا نزدیک شویم چرا این کار را نکنیم و انجام این امور برایمان سختی و تکلف داشته باشد؟!
کاربر ۱۱۷۰۸۷۰
«این احساس لذت در نماز یک سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک سری مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. معصیت روح را مکدر میکند و نورانیت دل را میبرد. در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود. یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند و توجهش به غیر خدا مشغول نشود و اگر به طور غیر اختیاری توجهش به جایی منصرف شد به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را از غیر خدا منصرف کند. وقتی وارد نماز میشوید هنگام خواندن حمد و سوره به معنای آن توجه کنید تا ارتباط حفظ شود
کاربر ۱۱۷۰۸۷۰
«شاید حکمت تکرار نماز علاوه بر تثبیت، سیر باشد، به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر و نماز قبلی زمینهساز نماز بعدی باشد. باید در هر نمازی غیر از آنچه قبلاً استفاده مینمودیم، استفاده نماییم نه اینکه بدون کموزیاد فقط تکرار باشد بلکه صورتاً برای ما همان باشد نه سیرتاً. باید در هر دفعه چیزی از آن بفهمید که قبل از آن نمیفهمیدید وگرنه وقتی انسان یکدفعه نماز خواند، بقیۀ نمازها تکرار نماز اول است. آیا دستور داده شده نماز را به جای آوریم و ندانیم برای چه امر شده است؟ آیا آنچه را که میدانیم و خواندیم دوباره بلکه در هر شبانهروز پنجبار تکرار کنیم؟ بلکه میخواهد بفهماند که هربار که نماز به جای میآوری ملتفت باش که چیزی به دست آوری و مطالبی بفهمی که قبلاً آن را نمیفهمیدی.»
کاربر ۱۱۷۰۸۷۰
و چقدر تناسب دارد تکبیر برای ورود به نماز و تسلیم برای خروج از آن، اگرچه کبیر و عظیم هر دو از اسمای خداوند هستند اما در تکبیر، اکبر مناسب است چون جهت مانعیت در آن لحاظ شده است یعنی تمام امور دنیا و همۀ بزرگها را کنار بگذارید چون خداوند متعال اکبر است.»
کاربر ۱۱۷۰۸۷۰
اما ای نفس سرکش من که چون سنگ سرسخت شدهای، اگر هوای خدایی شدن به سر داری باید از همین امروز خود را بشکنی و خاک شوی زیرا همچنان که حتی در بهاران که فصل رویش است از سنگ گلی نمیروید، عشق را نیز به دلهای سنگی نمیدهند. عشق حقیقی مختص انسان است و سرشتِ انسان خاک، و مهر معشوق در دلی جوانه میزند که بر سرشت خاکی خود باشد
مائده
او نیز بشری بود مانند ما با این تفاوت که او برترین هدف را برای خود برگزید و در راه تحققش موانع را مغلوب خود کرد و اسیر مشکلاتی چون منع پدر، فقر، دوری از نجف و پیری و ناتوانی نشد
F313
«ایشان تا پدرش زنده بود به خاطر اطاعت امرش نمازشب نخواند، این را یقین داریم. بعضی نقل میکردند آقای قاضی نظرش این بود که نمازشب برای وصول سالک به مقصد مهم و به منزلۀ یک کمک است و به همینخاطر به او، که از نمازشب منع شده بود، دستور سکوت میدهد و سکوت را جایگزین نمازشب میکند. ناراحتی آقا هم فقط از این جهت بود که آن آقا رفته و پیش پدرش یک حرفی زده که مانع نمازشب ایشان شده بود و البته از آن هم خیلی نمینالید، برای اینکه شاید با سکوتش جبران شده بود.»
F313
باور کنید بعضیها را یک ذره تحویلشان نگیری، دق میکنند. خیال نکنید سن طرف بالا میرود یا از جهت علمی بزرگتر میشود این موضوعها برایش بیاهمیت میشود یا از خواستههایش پایین میآید، نه بدتر میشود. جهنم درست میکند و رذائلش شعلهورتر میشود. خواستههای نفسانی انسان مضاعف میشود. آدم یک چیزهایی قبلاً دلش نمیخواست که تازه دلش میخواهد. اقتضائات ثانویۀ زندگی، احتیاجات دوم و سوم ظاهر و شعلهور میشود.»
Faezeh Sheykhi
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۵ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۵ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
۴۱,۰۰۰۵۰%
تومان