عاشق شدهام جانا عاشقتر از این خواهم
با چشم تو میگویم من مست چنین خواهم
من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهم
در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
سپس میرفت حرم، در راه رفتن و برگشتن از حرم تمام وقت مشغول بود. پنج شش ساعت عبادت شبانهاش طول میکشید. از پنج ساعت کمتر نمیشد.»
او ساعتهای متوالی در دل شب با حضور و خلوص دیده به دیدار معشوق میدوزد و هیچگاه و به هیچ بهانهای حتی بیماری و کهولت سن این لحظات ناب و آسمانی را از دست نمیدهد
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«ایشان شب یکی دو ساعت قبل از سحر بیدار و مشغول مناجات میشد
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
چراکه او نیز بشری بود مانند ما با این تفاوت که او برترین هدف را برای خود برگزید و در راه تحققش موانع را مغلوب خود کرد و اسیر مشکلاتی چون منع پدر، فقر، دوری از نجف و پیری و ناتوانی نشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در همین سنین است که استادش قاضی بزرگ پشت سر او نماز میگذارد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آیتالله محمدتقی بهجت کوه کتمان است. او با مُلکیان و زمینیان همنشین است اما چه سر و سرّی با ملکوتیان و جبروتیان دارد و با چه کسانی در عالم عُلوی نشست و برخاست دارد بر کسی آشکار نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آنان که وجودشان سراسر نور و روشنایی است بهخوبی از قدر و قیمت رهایی آگاهاند و ذرهای تیرگی را تاب نمیآورند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
او به دلیل شهرتگریزی و دوری از تشریفات که تا آخر عمر از اصول سیر و سلوکش بود در هنگام بازگشت با دوستان خداحافظی نمیکند و پنهانی به ایران میآید و دو سال بعد از این مهاجرت آیتالله قاضی فوت میکند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
او به دلیل شهرتگریزی و دوری از تشریفات که تا آخر عمر از اصول سیر و سلوکش بود در هنگام بازگشت با دوستان خداحافظی نمیکند و پنهانی به ایران میآید و دو سال بعد از این مهاجرت آیتالله قاضی فوت میکند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
او به دلیل شهرتگریزی و دوری از تشریفات که تا آخر عمر از اصول سیر و سلوکش بود در هنگام بازگشت با دوستان خداحافظی نمیکند و پنهانی به ایران میآید و دو سال بعد از این مهاجرت آیتالله قاضی فوت میکند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸