![کتاب العبد: شرح احوالات و زندگانی جامع فقه و عرفان حضرت آیت اللهالعظمی محمدتقی بهجت فومنی ( ره ) کتاب العبد: شرح احوالات و زندگانی جامع فقه و عرفان حضرت آیت اللهالعظمی محمدتقی بهجت فومنی ( ره )](https://img.taaghche.com/frontCover/13381.jpg?w=200)
بریدههایی از کتاب العبد: شرح احوالات و زندگانی جامع فقه و عرفان حضرت آیت اللهالعظمی محمدتقی بهجت فومنی ( ره )
۴٫۶
(۵۹)
آنوقت باز هم وصیت کرده که برای عمرم تکلیف عام روزه و نماز بگیرید، یعنی اگر سهتا هشتادسال من روزه گرفتم و نماز خواندم، یک هشتادسال دیگر هم بخوانید. حالا کسی نبود به ایشان بگوید: اولاً، این نماز را چه کسی بخواند؟ یکی برای ما پیدا کن یک نمازی نه مثل شما بلکه نمازی بخواند که در آن حداقل یک ثانیه فکر خدا باشد!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«ایشان در تمام عمرش حداقل سالی سه ماه روزه میگرفت. این اواخر مانع میشدیم که حاجآقا، اصلاً روزه بر شما واجب نیست. اما این یکسال آخر فرمود: کار به کار من نداشته باشید و ماه رجب و شعبان را یک روز در میان روزه گرفتند که بعد هم ماه رمضان بود
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«روزی از ایشان سؤال کردم: طریق آقا سیدعلی قاضی چه بود؟ یکبار فرمود: استغراق در ذکر. یکبار دیگر فرمود: راه محبت به خدا. اما ظاهراً این دو جمعشدنی است. از قضا وقتی این دو با هم جمع شدند، شیرینی خاصی دارد. چون در وجود مبارک ایشان چنین چیزی بود، وقتی که از خدا و حب خدا صحبت میکرد، گاهی اشکش جاری میشد. کأنّه این مرد کس دیگری را جز خدا در باطن خود راه نداده است.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«شاید حدود بیش از پنجاه سال از عمر ایشان را رصد کردم و تفریحی از ایشان ندیدم. حتی یکی از آشنایان ما را به یکی از روستاها برده بود، یکماه تمام صاحب منزل میگفت آقا، باغ کنار منزل صد قدم دورتر است، برویم و استراحت کنیم. ایشان فقط میفرمود: چشم. بالاخره صاحبباغ یک روز آمد و گفت: تا تاریخ را معین نکنید من دست بر نمیدارم. آقا فرمود: جمعه میرویم. روز جمعه ایشان آمد اما هنوز از فضای باز زیر درختهای باغ کمی آن طرفتر نرفته بود که عبایش را انداخت زمین و رویش نشست و مشغول مطالعۀ کتابش شد. نزدیک ظهر هم که شد از باغ بیرون رفت. این باغ رفتنشان و تفریحشان بود.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«آقای سعادتپرور (پهلوانی) میگفت: آقای بهجت اگر ذکر نگوید میمیرد. به ذکر و به یاد خدا زنده است مثل ماهی در آب. او با هر کسی هم صحبت میکرد احساس میکرد انگار دارد میمیرد و زود برمیگشت آن طرف. دائماً اینگونه بود و این کاملاً معلوم و محسوس بود که ایشان علاوه بر ذکر لفظی یا ورد، ذکر قلبی و توجه حقیقی به عالم معنا را همیشه داشت و مشغول بود. هیچ لحظهای ایشان را بیکار ندیدم.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ایشان در این اواخر عمرشان از مرز هشتاد گذشته بود اما باز روزههای مستحبی را ادامه میداد. یک وقتی به ایشان عرض کردم: آقا شما در رسالهتان مینویسید که شیخ و شیخه نباید روزه بگیرد. خب شما دیگر چرا؟ ایشان جواب نداد. راضی نبود تا آخرین روز زندگانی روزهای را خورده باشد.»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اما او تا آخرین روزهای حیات چنان زیست که هر روز زندگیاش را بسان معجزهای در آسمانها به ثبت رسانید.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
بود. حتی این اواخر که مشکل جسمی داشت، نوافل را در حال راهرفتن میخواند. سپس اگر از همۀ کارها فراغت پیدا میکرد، به استغفار و صلوات مشغول میشد که اضافه بر دوازده ساعت مستمر بود
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و دیدم ایشان هر روز حدود ۱۲ ساعت از شبانهروز را به عبادت اختصاص میداد.»
او دائم در حال شکار لحظههایش است و اصلاً نمیخواهد لحظهای را از دست دهد
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
او بعد از صبحانه چند دقیقهای نشسته استراحت میکند و سپس به درس میرود. وقتی بر میگردد برای نماز ظهر آماده میشود. نماز ظهر و عصر و تعقیباتش دو و نیم ساعت طول میکشد. بعد بر میگردد و کمی غذا میخورد. اگر کسی بگوید در سیر و سلوک خوابمان زیاد است، به او توصیه میکند نشسته بخوابد تا خواب بر او مستولی نشود
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۵ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۶۵ صفحه
قیمت:
۸۲,۰۰۰
تومان