بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شعر هیئت | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب شعر هیئت اثر محمدرضا سنگری

بریده‌هایی از کتاب شعر هیئت

انتشارات:انتشارات خیمه
امتیاز:
۴.۴از ۷ رأی
۴٫۴
(۷)
خواهی اگر از ظلمت غم، راه نجات یا اینکه رسی به چشمۀ آب حیات بی‌ ذکر و دعا مباش یعنی بفرست بر احمد و بر آل محمد صلوات
سیّد جواد
شکر خدا که نوکری‌ام را قبول کرد احرام حج دلبری‌ام را قبول کرد شکر خدا که هیئتی‌ام کرده باز هم نذر و نیاز مادری‌ام را قبول کرد شکر خدا که نام مرا هم نوشته‌اند یک عمر مشق حیدری‌ام را قبول کرد شکر خدا که عاقبتم را به خیر کرد بی‌دست و پای و بی‌سری‌ام را قبول کرد شکر خدا که با همۀ روسیاهی‌ام این گریه‌های آخری‌ام را قبول کرد بی‌بال و پر به عکس حرم خیره می‌شوم با این‌همه کبوتری‌ام را قبول کرد شکر خدا که اول ماه محرمی ارباب باز نوکری‌ام را قبول کرد
سیّد جواد
نیم‌روزی داغ روی داغ دیدم، صبر کردم بین دشمن از حسینم دل بریدم صبر کردم از هزاران زخم او گل‌بوسه چیدم صبر کردم جسم پاره‌پاره را در بر کشیدم صبر کردم کوه غم بردم، هلال‌آسا خمیدم، صبر کردم صبر هم بی‌تاب شد از صبر ایوب‌آفرینم من گرامی دختر مولا امیرالمؤمنینم
سیّد جواد
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟ این سرزمین غم‌زده در چشمم آشناست این خاک بوی تشنگی و گریه می‌دهد گفتند «غاصریه» و گفتند «نینوا» ست دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح آهسته زیرلب به خودش گفت کربلاست توفان وزید از وسط دشت، ناگهان افتاد پرده، دید سرش روی نیزه‌هاست
سیّد جواد
حال و هوای کوچه غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتراز درآمد، محرم است نامت هنوز هم هیجان می‌دهد مرا این بیرق سیاه تکان می‌دهد مرا می‌گوید آسمان و زمین، در محرمت توفانی از حماسه به پا می‌کند غمت
سیّد جواد
منظور از این‌گونه شعر، توصیف صوری شخصیت‌های دینی با تکیه بر ظواهر آنان است؛ ستایش چشم و ابرو و ویژگی‌های جسمانی ممدوح، با لعابی رقیق از عرفان، شعری را رقم زد که بعدها با مخالفت و اعتراض رهبران دینی جامعه مواجه شد و سبب کم‌رنگ شدن آن در هیئت شد. اوج این‌گونه سروده‌ها را در اوایل دهۀ هشتاد باید دید.
sadeghi
گزارش ساموئل گرین نخستین سفیر آمریکا در ایران این است که زنان در ایام محرم در تهران در هیئتی با جمعیت چهار هزار نفر حرکت می‌کردند. این گزارش مربوط به سال‌های ۱۸۸۲-۱۸۸۵ است، یعنی حدود ۱۳۰ سال قبل. وی می‌نویسد: «خیلی تماشا داشت که چهار هزار سر سفید و چادر دیده می‌شد، بدون اینکه صورت یک نفر زن دیده شود... در هیچ مملکتی زن‌ها آنقدر نفوذ و اعتبار ندارند که در ایران؛ ولی از طفولیت آموخته‌اند که اقتضای دینداری این است که زن صورت خود را از مرد پوشیده دارد و تا در زن حس عصمت باقی است، این اعتقاد هم باقی می‌ماند.»
مصطفی ج

حجم

۱۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد