بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شعر هیئت | طاقچه
تصویر جلد کتاب شعر هیئت

بریده‌هایی از کتاب شعر هیئت

انتشارات:انتشارات خیمه
امتیاز:
۴.۵از ۸ رأی
۴٫۵
(۸)
ای قوم در این عزا بگریید بر کشتۀ کربلا بگریید از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفی بگریید... در ماتم او خمش مباشید یا نغره زنید یا بگریید
سیّد جواد
فیاض لاهیجی حدود چهل سال پس از محتشم این سروده را عرضه می‌کند که در محافل خوانده می‌شود: عالم تمام نوحه‌کنان از برای کیست؟ دوران سیاهپوش چنین در عزای کیست؟ نیلی چراست خیمۀ نُه‌توی آسمان؟ جیب افق دریده ز دست جفای کیست؟ سرتاسر سپهر پر از دود و ماتم است آخر خبر کنید که این‌ها برای کیست؟ گویا مصیبت همه‌ دل‌های مبتلاست یعنی عزای شاه شهیدان کربلاست؟
سیّد جواد
هیهات، هیهات منا الذلة
سیّد جواد
امشب شهادت‌نامۀ عشاق امضا می‌شود فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می‌شود
سیّد جواد
بنا بر قرائن تاریخی نخستین گروهی که در ایران برای حادثۀ کربلا، تجمع و اعتراض و سوگواری برپا کردند، مردم سیستان بودند. در تاریخ سیستان آمده است: «چون این خبر[ حادثۀ کربلا ]به سیستان آمد مردمان سیستان گفتند نه نیکو طریقتی برگرفت یزید که با فرزندان رسول چنین کردند. پاره‌ای شورش اندر گرفتند». اندکی پس‌ از این در ری اعتراض‌ها و سوگواری‌ها آغاز شد که طبری در تاریخ خود و ابن اثیر در «کامل» بدان اشاره کرده‌اند.
سیّد جواد
ای دیده! خون ببار که ماه محرم است نزد خدای دیدۀ گریان مکرم است
سیّد جواد
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل وی دست علی در صف پیکار اباالفضل هم خون حسین بن علی در تن پاکت هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل ریحانۀ دو فاطمه و ماه سه خورشید آرام دل حیدر کرار اباالفضل مانند تو در ارتش اسلام که دیده فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل تو ماه بنی‌هاشمی و ما شب تاریک تو لالۀ عباسی و ما خار، اباالفضل هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی هم خیل بنی‌فاطمه را یار اباالفضل بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت هر خسته‌دلی نام تو تکرار اباالفضل
sadeghi
ای سورۀ کوثر به مقام تو گواه! ما غرق در امواج پر آشوب گناه تا ساحل مهرت آمدیم این همه راه یا فاطمه اشفعی لنا عندالله!
سیّد جواد
عمری است که از شراب عشقت مستم بر جملۀ عاشقان تو پیوستم آقا به دو دست قلم عباست من آمده‌ام مگر بگیری دستم
سیّد جواد
لطف قرآن به طرز خواندن توست، والضحی چشم‌های روشن توست «و اذا الشمس کورت» تن توست که در آغوش بوریا ببری
سیّد جواد
خواهی اگر از ظلمت غم، راه نجات یا اینکه رسی به چشمۀ آب حیات بی‌ ذکر و دعا مباش یعنی بفرست بر احمد و بر آل محمد صلوات
سیّد جواد
شکر خدا که نوکری‌ام را قبول کرد احرام حج دلبری‌ام را قبول کرد شکر خدا که هیئتی‌ام کرده باز هم نذر و نیاز مادری‌ام را قبول کرد شکر خدا که نام مرا هم نوشته‌اند یک عمر مشق حیدری‌ام را قبول کرد شکر خدا که عاقبتم را به خیر کرد بی‌دست و پای و بی‌سری‌ام را قبول کرد شکر خدا که با همۀ روسیاهی‌ام این گریه‌های آخری‌ام را قبول کرد بی‌بال و پر به عکس حرم خیره می‌شوم با این‌همه کبوتری‌ام را قبول کرد شکر خدا که اول ماه محرمی ارباب باز نوکری‌ام را قبول کرد
سیّد جواد
نیم‌روزی داغ روی داغ دیدم، صبر کردم بین دشمن از حسینم دل بریدم صبر کردم از هزاران زخم او گل‌بوسه چیدم صبر کردم جسم پاره‌پاره را در بر کشیدم صبر کردم کوه غم بردم، هلال‌آسا خمیدم، صبر کردم صبر هم بی‌تاب شد از صبر ایوب‌آفرینم من گرامی دختر مولا امیرالمؤمنینم
سیّد جواد
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟ این سرزمین غم‌زده در چشمم آشناست این خاک بوی تشنگی و گریه می‌دهد گفتند «غاصریه» و گفتند «نینوا» ست دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح آهسته زیرلب به خودش گفت کربلاست توفان وزید از وسط دشت، ناگهان افتاد پرده، دید سرش روی نیزه‌هاست
سیّد جواد
حال و هوای کوچه غم‌آلود و درهم است پرچم به اهتراز درآمد، محرم است نامت هنوز هم هیجان می‌دهد مرا این بیرق سیاه تکان می‌دهد مرا می‌گوید آسمان و زمین، در محرمت توفانی از حماسه به پا می‌کند غمت
سیّد جواد
منظور از این‌گونه شعر، توصیف صوری شخصیت‌های دینی با تکیه بر ظواهر آنان است؛ ستایش چشم و ابرو و ویژگی‌های جسمانی ممدوح، با لعابی رقیق از عرفان، شعری را رقم زد که بعدها با مخالفت و اعتراض رهبران دینی جامعه مواجه شد و سبب کم‌رنگ شدن آن در هیئت شد. اوج این‌گونه سروده‌ها را در اوایل دهۀ هشتاد باید دید.
sadeghi
گزارش ساموئل گرین نخستین سفیر آمریکا در ایران این است که زنان در ایام محرم در تهران در هیئتی با جمعیت چهار هزار نفر حرکت می‌کردند. این گزارش مربوط به سال‌های ۱۸۸۲-۱۸۸۵ است، یعنی حدود ۱۳۰ سال قبل. وی می‌نویسد: «خیلی تماشا داشت که چهار هزار سر سفید و چادر دیده می‌شد، بدون اینکه صورت یک نفر زن دیده شود... در هیچ مملکتی زن‌ها آنقدر نفوذ و اعتبار ندارند که در ایران؛ ولی از طفولیت آموخته‌اند که اقتضای دینداری این است که زن صورت خود را از مرد پوشیده دارد و تا در زن حس عصمت باقی است، این اعتقاد هم باقی می‌ماند.»
مصطفی ج

حجم

۱۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۰۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد