بریدههایی از کتاب جامعهشناسی تحریفات عاشورا
۴٫۳
(۷)
نه فقط در کتاب «حماسه حسینی» ، بلکه در تمام آثار او، نگاه نقادانه به عزاداریها و تأکید بر جنبههای الگوآفرین حماسه عاشورا، را میتوان ردیابی نمود.: «آیا حسین بن علی (ع) نیازی دارد که ما و شما بیاییم بنشینیم و برایش گریه کنیم، العیاذ بالله، عقدههای دلش خالی میشود؟ یا عقدههای دل فاطمه زهرا (س) و حضرت امیر (ع) خالی میشود؟... پس مسأله چیست؟... اسلام، اصلی دارد به نام مبارزه با ظلم و ستمگری...
Ahmad
مطهری در عین توجه به ریشههای حدوث تحریف در بین عالمان، از نقش مردم نیز غافل نیست.:"تحریفهایی که به دست ما مردم در این حادثه صورت گرفته است، همه در جهت پایین آوردن و مسخ کردن قضیه بوده است، در جهت بی خاصیت کردن و بی اثر کردن قضیه بوده است و در این امر، هم گویندگان و علمای امت تقصیر داشته اند و هم مردم» . وی تحریفات عاشورا را منکری میدانست که باید با آن قاطعانه و مصلحانه برخورد کرد و تحریفات را به دو دسته کلی تحریفات لفظی (دروغگویی درباره تاریخ و حوادث عاشورا) وتحریفات معنوی) القای اهداف غیرواقعی برای نهضت حسینی) تقسیم میکرد و میگفت: «شما باید روضه راست بشنوید... اشکی که از راه قصابی کردن از چشم بیرون میآید اگر یک دریا هم باشد، ارزش ندارد.» .
Ahmad
آنچه که روایت استاد مرتضی مطهری از عاشورا را از دیگر روایتهای رایج زمان خود متفاوت کرد؛ تلاشهای وی در پاسخ دادن به این پرسش بود که: «چرا ظرفیت فکری و اجتماعی واقعه بزرگی مانند عاشورا، امروزه آنقدر به دست ما دچار آسیب شده که تنها به بُعد مصیبت و تراژدی و صفحه سیاه آن توجه میکنیم و از صفحه سفید و نورانی آن غافلیم؟» . وی در پاسخ به این پرسش مهم، کتاب «حماسه حسینی» را خلق کرد و در آن وجوه ایجابی و نورانی این حادثه را روشن نمود. دغدغههای اصلی مطهری در این کتاب، عبارتند از: خرافه زدایی از عاشورا، توجه به ابعاد زندگی ساز و حرکت آفرین عاشورا و الهام گیری از ابعاد حماسی این واقعه.
Ahmad
در نقد نگاه شریعتی لازم است به این نکته اشاره کرد که در رویکرد شریعتی به واقعه عاشورا، جنبه اسطورهپردازی غلبه دارد و کمتر به وقایعنگاری پرداخته شده است. همذات پنداری با شخصیت اسطورهای و مشت نمونه خروار ملت دانستن آن از ویژگیهای برخی از جوامع است. میتوان با تسامح شریعتی را کسی دانست که موثرترین صورتبندی از فرمول امتداد تاریخی رویدادکربلا تا اکنون و استعاره گرفتن آن برای توصیف وضعیت کنونی را ارایه نموده است.
نکتۀ قابل تأمل دیگر این است که شریعتی در مقابل انتقاداتی که نویسنده شهید جاوید به او وارد میکرد، هیچ پاسخی ارائه نکرد و در واقع با سکوت خود آن انتقادات را پذیرفت. صالحی حتی یادآور شد که در این عبارت نهجالبلاغه (والشهادة استظهاراً علی المجاهدات) ، منظور از شهادت، گواهی دادن شهود در نزد قاضی است و ربطی به شهید شدن ندارد. طرح سمبولیک و نمادین برداشت حماسی از قیام عاشورا در راستای حرکت اصلاحی خود مهم ترین ویژگی رویکرد شریعتی به شمار میرود.
Ahmad
نگاه ویژه شریعتی به واقعه مبتنی بر این اصل است که وی نمیپذیرد که امام حسینعلیه السلام برای یک حرکت نظامی و سیاسی، همانند حرکت پیامبر (ص) و علی (ع) در احد و صفین به پا خاسته باشد. امام در شرایطی قرار دارد که نه میتواند بجنگد و نه ساکت بنشیند؛ نه سلاحی دارد و نه سربازی. حتی کسی از بنیهاشم هم نیست که با او همصدا شود. بنابراین تنها وسیلهای که میتواند اسلام را نجات دهد و در جامعه تحرکی ایجاد کند، کشته شدن است. مبنای استدلال شریعتی در این باره، عبارتی از نهجالبلاغه است: «والشهادة استظهاراً علی المجاهدات".
Ahmad
آیا زندگیبخشتر از قرآن، پدیدهای در عالمهست؟ بلایی که امروزه بر سر قرآن آوردهایم و از آن برای تحصیل ثواب برای مردگان و زندگان یا تشریفات صوری و خواندن بسیار و دلنشین آن بدون ادراک مفاهیم و معانی و... سود میجوییم، قرآن امروزه بهترین چاپ و کاغذ، بیشترین تیراژ و کمترین حضور عملی را دارد.
Ahmad
آنچه که در عاشورای صفوی و قاجاری جریان داشت، نه توجه به فلسفه شهادت و عاشورا، بلکه برگزاری مراسم عزاداری و گریستن بر آن بزرگواران بود. و عاشورا و ذکر مصیبتها هم در برخی موارد، نقابمطمئنی برای پوشاندن چهره کریه دینپیشگان بود و هم عرصهای برای تخلیه عقدههایاجتماعی تودهها و جلوگیری از هرگونه نهضت یا شورش یا جنبش علیه حکام وقت.
Ahmad
عارفان همواره در فراسوی نامها و ظواهر به جستجوی معانی نهفته هستند و میکوشند هر چیز را به اصل معنوی آن ارجاع بدهند. بر این اساس کربلا سرزمینی محدود در جغرافیایی مشخص نیست. شخصیتهای ماجرا – اعم از اولیا و اشقیا - هر یک نماد حقیقتی هستند. مثلا "حر" مظهر "نفس کافر" است که در دامان حسین که نماد برتر "نفس مطمئنه" است در میآویزد و به ایمان و آرامش میرسد. "شط فرات" از این منظر "شط توحید" و "آب" نماد "حقیقت" و آن گاه که از دستان عباس بن علی بر زمین ریخته میشود " آب تعلق " و وابستگی است.
بهترین و زیباترین گزارش عرفانی از واقعه کربلا را بیتردید باید در گنجینه اسرار عمان سامانی (شاعر قرن سیزدهم هجری) دید.
Ahmad
نگرش عرفانی، شهادت امام را محصول و میوۀ فربهی و سرشارشدگی روحانی امام از معشوق (خداوند) دانسته و این مسأله را امری تدریجی و برگ و بار عمر پنجاه و چند ساله امام میداند نه ده روزۀ عاشورا. از همین رهگذر، مخاطب واقعۀ عاشورا، ناگزیر از شناخت حیات، افکار و اندیشههای امام است و این مسأله، فی نفسه ارزشمند و حایز اهمیت فراوان است. اگرچه نوع نگاه عرفانی باعث غفلت از وجوه عینی و بشری شخصیت امام و واقعه و فرهنگ عاشورا شده و صرفا نوعی نگاه از دریچۀ چشم ملکوت و نگرش قدسی را در کانون توجه قرار میدهد.
Ahmad
در رویکرد اسطورهای، به بازنمود ارتباط اساطیر کهن ایرانی و امتزاج آن با تفکرات دینی پس از اسلام اشاره میشود نمونه روشن مورد ارجاع در این رویکرد، مرگ ایرج در داستان پسران فریدون و نیز مرگ سیاوش میباشد که در ناخودآگاه قومی ایرانی استقرار یافته است. بر اساس این نگاه عاشورا عرصۀ جدال خیر و شر نیز بوده و یادآور آرمانیترین صحنه جدال دوگانه باستانی ایران در آیینهای پیش از اسلام شمرده شده و ماندگاری و حفظ فرهنگ عاشورا، به نوعی بزرگداشت خیر مطلق است. نمایش جوانمردی و دلاوری، صحنۀ انتخاب مرگ و روی آوردن به مرگی آگاهانه، مفهوم آرمانی انسان کامل و نیز تبلور خانواده آرمانی و به هم بسته از دیگر مستندات تاریخی و فراتاریخی این تلقی از عاشوراست.
Ahmad
بر بنیاد نظریه اسطورهگرایان، در بینالنهرین نیز مردم، حدود ده روز به عزاداری و سوگواری برای خدای شهیدشونده میپرداختند و عزاداریهای پس از اسلام، تداوم تاریخی و احیا شده همان سوگواریهاست. این نگرش با ایدئولوژیک کردن مذهب به شدت مخالف بوده و بر این باور است که این کار، به سودا نهادن سرمایه اساطیر بر سر زمان بوده و به عبارت دقیقتر "جای زمان حلقوی شهید را زمان خطّی مبارزات سیاسی میگیرد".
در عرصۀ ادبیات نیز نگاه اسطورهای به عاشورا، باعث خلق آثار متنوعی شده است. غزل مشهور حسین منزوی دربارۀ عاشورا نمونهای از این نگرش است:
ای خون اصیلت به شَتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب وبلا آمده، نگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران...
Ahmad
سنتها از بین نمیروند بلکه مانند مار پوست میاندازند و این بت عیار هرلحظه به شکلی دگر خودنمایی میکند. سخن هدایت به عنوان جستجوگر نازکاندیش و باریکبین این عرصه، ناظر به همین مدعاست وی از تأثیر و کارکرد خرافات در روان فرد و جامعه غافل نیست؛ " خرافات هم مانند همه گونه عقاید و افکار در زندگی جایگاه بخصوص دارد، گاهی بوجود میآید و جانشین خرافات دیگر میشود و زمانی هم از بین میرود. ترقی علوم، افکار و زمان به این کار خیلی کمک مینماید. بسا اتفاق میافتد که یک دسته ازآنها را از بین میبرد در صورتیکه یک دسته دیگر خیلی سختتر جای آنها میآورد"
Ahmad
خرافات (جمع خرافه) به سخنان پریشان و نامربوط، سخنان بیهوده و پریشان که خوشایند باشند وسخنان خوش پریشان، حدیث باطل، سخن بیهوده و یاوه اطلاق میشود. در باب معنیشناسی کلمه خرافات نیز در لغتنامه دهخدا آمده است که این کلمه جمع خرافه به معنی چیده شدن میوه و نام مردی پریزاد از قبیله عذره بود که مردم سخنان او را باور نداشتند و معتقد بودند که دائماً هذیان میگوید. چنانکه گفته شد، خرافه از ریشه خرف به معنای چیدن میوه و یا پاییز فرتوت است. شاید از این رو پاییز در عربی، خریف نامگذاری شده است.
Ahmad
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان