بریدههایی از کتاب جامعهشناسی تحریفات عاشورا
۴٫۳
(۷)
علاوه بر مقوله عصمت انبیاء، مهمترین نقدی که بر این افسانه وارد است این که آیا منبع بدی و شرارت در وجود انسان، غدهای جسمانی یا لخته خونی است که با بیرون کشیدن آنمشکل حل میشود؟ حتی علامه مجلسی نیز از پذیرش چنین روایتی ابا دارد و معتقد است که در روایات شیعه، گرچه این مطلب با سند مورد اعتماد نقل نشده، ولی نفی آن هم نقل نشدهاست و عقل نیز از وقوع آن ابا و امتناع ندارد. بنابراین وی نیز خود را در اثبات و نفی آن از زمرهمتوقفین میداند. هر چند که به قول خود وی "بیشتر علمای روزگار، از این جریان اعراض کردهاند"
Ahmad
شکافتن و جراحی سینه پیامبر توسط فرشتگان!
این داستان عجیب و بیپایه که به داستان "شق صدر پیامبر" شهرت دارد، در روایات و کتب اهل سنت، به طور مستفیض و فراوان آمده است.
در تفسیر "الخازن" از قول مالک ابن انس چنین میخوانیم که در دوران طفولیت، رسولخدا، هنگامی که با اطفال سرگرم بازی بود، جبرئیل آمد و او را گرفت و بر روی زمین خواباند. سپس پهلویش را شکافت و قلبش را درآورد و از میان آن لخته خونی بیرون کشیده، گفت: ایناثر تسلط شیطان بر وجود تو بود. سپس قلب پیامبر را در میان یک تشت طلا با آب زمزم شست و جراحتش را التیام داد. آنگاه قلب پیامبر را به جای خودش برگرداند. همبازیهای پیامبر نزد دایهاش، حلیمه سعدیه، دویده، خبر کشته شدن محمد را به وی دادند، آنگاه به سوی پیامبربرگشتند و او را در حالی دیدند که رنگش پریده بود...
Ahmad
صاحب کتاب ارزشمند لؤلو و مرجان، مرحوم محدث نوری، در نقد این دیدگاه، در کتاب مزبور، بحثهای مبسوط، مفصل و در عین حال مستدلی نموده و با قیاس این عمل با ارتکاب فعل قبیح دروغ، فرقی بین این دو قائل نشده و هر حرامی را که وسیله گریاندن باشد در زمرۀ محرمات به شمار آورده است.
Ahmad
متأسفانه در جامعه ما بسیاری از مداحان و روضهخوانان با تشبّث به همین اصل ماکیاولیستی به آفرینش و ابداع انواع و اقسام دروغهای محیرالعقول و نسبتهای ناروا به عاشورا و حضرت سیدالشهداء مبادرت ورزیدهاند و شگفت اینکه صاحبان برخی مقاتل عمدا و با علم به تبعات سوء این امر، دست به چنین کاری یازیدهاند. مقدمه صاحب کتاب نامعتبر محرق القلوب، شاهدی گویا بر این مدعاست:
"نقل اخبار ضعیفه و غیرمعتبره در حکایات و وقایع پیامبر و اهل بیت او، جائز است و هرگاه خبر ضعیفی دلالت کند بر این که گریه بر امام حسین (ع) ، فلان قدر ثواب دارد و کسی آن خبر رابشنود و به نیت رسیدن به آن ثواب بگرید، حق تعالی آن ثواب را به او کرامت میفرماید... و بههمین جهت ما نیز در این کتاب، اخبار ضعیفه را با اخبار صحیحه آوردهایم. "
Ahmad
درحالی که نقد و نگاه انتقادی دردمندانه و دینمدارانه، دریای پرتلاطم دینورزی را از بدل شدن به مرداب سکون و رکود و تعفن، بازخواهد داشت و طرب و طراوت آن را ضمانت خواهد کرد. فضیلتتراشیهای گزاف و بیهوده که همواره منجر به تراشیدن و دور ریختن فضیلتهای واقعی شده است، باید معروض نقد آگاهانه و خردمدارانه واقع شود و این اصل بیاصالت که هدف وسیله را توجیه میکند، باید ریشهکن گردد تا دیگر عاشورا، به نام حسین (ع) و به کامپارهای از معرکهگیران، مسخ نشود و این حقیقت عظمی که همچون زخمی زنده و تپنده برنهفت روح تاریخ میدرخشد، دوباره و در مقیاسی بشری و جهانی - و نه متعلق به فرقه یا دینیخاص - پرتوافشانی کند. تشیع در عاشورا خلاصه نمیشود و عاشورا، ضرورتی ناگزیر درجغرافیای عمل و اندیشه شیعی بوده است. چشمپوشی از پنجاه و اندی سال صلحطلبی واندیشهورزی سیدالشهداء و تأکید بر ده روز خونین عاشورا، در بسیاری از اذهان، تبیینی خشونتطلبانه از آیین خردمدار شیعی میآفریند و این، ستمی بزرگ در حق منادی رحمت وصلح، امام حسین (ع) خواهد بود
Ahmad
ب) ان کان دین محمد...
تمامی کسانی که این سخن را ذکر کردهاند، هیچ اشارهای به مأخذ و سند آن ننمودهاند. اینسخن نیز به طور قطع و یقین از امام حسین نیست و میتوان آن را در دیوان اشعار محسن ابوالحب حویزی - بیتی از یک قطعه - یافت، حویزی از خطیبان و شاعران بنام شیعی و صاحبدیوان شعری با عنوان الحائریات است.
Ahmad
الف) ان الحیاة عقیده و جهاد: همانا زندگی عقیده و مبارزه[ بخاطر آن ] است. این حکم نیز در افواه عوام و خواص منسوب به امام حسین (ع) است در حالی که فاقد هرگونه سند و مدرکی بوده و محتوای آن نیز دچار تعارض جدی با تفکر ائمه است. و بر مبنای تحقیقات تاریخی باید گفت کهمصراعی از یک شعر عربی است که احمد شوقی از شاعران معاصر مصری آن را سروده است.
Ahmad
امروزه، مع الاسف، بسیاری از سخنان، بر اثر تکرار شهرت عام یافته و مقبولیت و اشتهار پیداکردهاند در حالی که در صحت انتساب این اقوال به حضرت سیدالشهداء، تردیدهای جدی وجوددارد.
Ahmad
ان الحیاة عقیده و جهاد: همانا زندگی عقیده و مبارزه[ بخاطر آن ] است. این حکم نیز در افواه عوام و خواص منسوب به امام حسین (ع) است در حالی که فاقد هرگونه سند و مدرکی بوده و محتوای آن نیز دچار تعارض جدی با تفکر ائمه است. و بر مبنای تحقیقات تاریخی باید گفت کهمصراعی از یک شعر عربی است که احمد شوقی از شاعران معاصر مصری آن را سروده است
Ahmad
با توجه به داستانها و افسانههای دروغین موجود در روضهالشهداء (مثلافسانه عروسی قاسم و نیز شهادت هاشم بن عتبه در کربلا و...) ، بهتر باشد که این کتاب را اثری ادبی و رمانی تاریخی بدانیم نه تاریخنگاری واقعه عاشورا.
Ahmad
مذهب کاشفی معلوم نیست. نام وی (حسین) و تولدش در شهر سبزوار قرائن ظاهری به تشیع وی است اما تعلق خاطر وی به فرقه نقشبندیه و صوفیان نقشبندی که اصرار جدی دراظهار تسنن خود دارند و ابوبکر را سرسلسله خود میشمارند و نیز متهم بودن وی در سبزوار بهتسنن، حنفیگری یا شافعیگری، این مدعا را دچار خلل و اشکال میکند.
در بین آثار کاشفی، روضهالشهداء بیش از دیگر آثار رنگ و بوی تشیع دارد. ذاکرین مصائب اهل بیت، اقوال این کتاب را موثق دانسته و روی منابر آن را قرائت میکردند. بدین سبب، گروه ذاکرین به روضهخوان موسوم شدند. زیرا در منابر، مصائب اهل بیت را از کتاب روضه الشهداء میخواندند.
Ahmad
در احیاء علوم الدین نیز غزالی بدون آن که نامی از یزید ببرد به نوعی قیاس بین قاتل امام حسین با قاتل حمزه سیدالشهداء دست یازیده است که به نظر میرسد قیاسی مع الفارق باشد چرا که قاتل حمزه (وحشی) ، راه اسلام و توبه را پیش گرفت و پیامبر نیز از گناه وی درگذشت و اسلام آوردن وی را پذیرفت اما درباره یزید چنین احتمالی ضعیف است.
Ahmad
عالم بزرگ جهان اسلام نیز در عرصه عاشورا پژوهی دچار خطا و اشتباهی جدی گردیده است. وی در مغالطهای آشکار و بدیهی، عاشورا و روایت کردن آن را مورد طرد و تخطئه قرار داده است. متن عبارت غزالی چنین است:
"روایت و حکایت کردن کشته شدن حسین و قضیه درگیری و عداوت بین صحابه را بازگفتن و نقل کردن بر واعظ و غیر واعظ حرام است. زیرا این امر باعث تهییج دیگران و کینهورزی و طعنزدن بر صحابه میشود در حالی که آنان اکابر و اعلام دین بوده و هر آنچه از نزاعها و مجادلات در بین آنها واقع شده، حمل به صحت میشود و چه بسا که این زد و خوردها از سر اشتباه و خطا در اجتهاد بوده نه از سر دنیاخواهی و ریاستطلبی - همچنان که مخفی و پوشیده نیست -"در این عبارات، غزالی، یزید را که در فسق و فجور شهره خاص و عام بود در ردیف صحابه پیامبر آورده و از اعلام دین شمرده است. بعلاوه وی با این برابر نهادن ظالم و مظلوم (قاتل و مقتول) و حکم به اشتباه در اجتهاد، به تحریف و مخدوش ساختن واقعه عاشورا دست زده است.
Ahmad
تحلیل قیام عاشورا نیز، پیشفرضها و پیشداوریهای ابن تیمیه، هدایتکننده تمامیمباحث وی است وی رأی به وجوب یا جواز قیام علیه حکام ستمگر را فاسد خوانده و مفسده این کار را بیشتر از مصلحت آن دانسته است.
جسارت ابن تیمیه را در حمله مغرضانه به واقعه عاشورا میتوان در بندبند کتابهایش مشاهده کرد: "در خروج حسین، نه برای دین و نه برای دنیا، هیچ مصلحتی نبود و در خروج و قتل وی، فسادی ایجاد شد که اگر در شهر خودش مینشست، پدید نمیآمد"
Ahmad
" به نظر ابنعربی، روایات پیامبر در باب لزوم قتل باغی و شورشیان مهمترین مستند سپاه یزید در قتل سیداالشهداء (ع) بود، وی به صراحت میافزاید که "مردم بر او[ حسین (ع) ]نشوریدند مگر به دلیل همین حدیث و امثال آن"لحن ابن عربی نیز در بررسی واقعه عاشورا، طعنهآلود و توهینآمیز است وی در همین کتاب با لحنی تأسف آمیز، خون حسین (ع) را با شراب یزید قیاس میکند و چنین میگوید: میخواستیم زمین را از شراب یزید پاک کنیم، خون حسین را به زمین ریختیم، حاصل آن، مصیبتی شد که شادی عالم جبرانش نمیکند. "
ابن عربی را باید متعلق به گروهی به نام سلفیه/سلفیون دانست. در نظر این فرقه قیام (به تعبیرآنان فتنه) امام حسین فاقد هرگونه وجاهت و دلیل عقلی/شرعی بود و بر اثر بیتوجهی امامحسین (ع) به نصایح مروان مبنی بر بیعت با یزید، فریب خوردن امام از نامههای مردم کوفه و مهمتر ازهمه بر مبنای تأویل و تفقه مجتهدان حکومت مدار کوفه و بصره پدید آمده و محکوم به شکست بود!
Ahmad
آیا ممکن و منطقی است که ابن خلدون، ابتدا حکم به عدم جواز جنگ و قتال طرفین میدهد و در ادامه مطلب هر دو طرف را واجد اجتهاد حقیقی و بر حق میشمارد؟ و این چهجرمشناسی و کارشناسی دقیقی است که قاتل و مقتول هر دو بر حق و درستکار میباشند؟
ابن خلدون معتقد است که امام حسین مرتکب اشتباه شد اما برای سرپوش نهادن بر اینسخن و نیز تناقض آن با حرفهای پیشین، اشتباه امام را اشتباهی دنیوی میشمارد که ضرری را هم متوجه وی نمیکند! و غیرمنصفانه و با تعصبی که از یک جامعهشناس بسیار بعید است نزدیک به ده بار اصطلاح غلط الحسین را به کار برده و قیام وی را معادل با خروج و خود آنحضرت را خارجی خوانده است. نکته دیگری که بیدقتی و عدم انصاف ابن خلدون در تحلیل واقعه عاشورا را نمایان میسازد، عمد وی در عدم گزارش دقیق و کامل فاجعه عاشوراست.
Ahmad
ابن خلدون، بنیانگذار دانش جامعهشناسی در شرق و نیز اندیشمندی مطرح در عرصهی تبیین و تحلیل تاریخی وقایع به شمار میرود. اما مع الاسف درحوزۀ توصیف و تحلیل تاریخ عاشورا به ورطۀ بیانصافی و تعصب افتاده و با دیدگاهی که شباهت شگفتی به شیوۀ تاریخنگاری اموی - شامی دارد. در باب حادثۀ عاشورا به داوری نشسته است. در مقدمه تاریخ ابن خلدون، وی تمام تلاش خود را برای تطهیر خلفای بنیامیه به کار میبندد. تا به حدی که معاویه را در زمره خلفای راشدین آورده و در ذیل ستایش از بنیامیه حتی به دفاعاز یزید نیز پرداخته است و هر جا به نام معاویه یا یزید میرسد از ذکر این عبارت که والله یحشرنا فی زمرتهم و یرحمنا بالاقتداء بهم ابایی ندارد و نیز اقدام معاویه در اخذ بیعت برای یزید را مراعات مصلحت و مقتضای اجتماع مردم و اتفاق آراء میداند!
ابن خلدون، معاویه را نسبت به فسق و فجور یزید بیخبر و ناآگاه میداند و معتقد است کهاین امر با عدالت معاویه سازگار نبوده و این همه بعد از رحلت معاویه حادث شده و ربطی به معاویه ندارد!
Ahmad
محدث نوری نیز با تحقیق دقیق و جدی در این عرصه به این نتیجه رسید که "ابی مخنفلوط ابن یحیی از بزرگان محدثین و معتمد ارباب سیر و تاریخ است و مقتل او در نهایت اعتبار... لیکن افسوس که اصل مقتل بیعیب او در دست نیست و این مقتل موجود که به او نسبتمیدهند مشتمل است بر بعضی مطالب منکره مخالف اصول مذهب و البته آن را اعادی و جهالبه جهت پارهای از اغراض فاسده در آن کتاب داخل کردهاند و از این جهت از حد اعتبار و اعتماد افتاده بر مفردات آن هیچ وثوقی نیست... "
Ahmad
علیرغم شباهتها و قرابتها، دیدگاه مطهری با شریعتی دستکم از دو جهت تفاوت اساسی دارد: هم در شناسایی اهداف امام حسینعلیه السلام و هم در بهکارگیری شیوهها و روشهای برخورد. در حالیکه الگوی شریعتی از اهداف امام الگویی برگرفته از جامعه بیطبقه توحیدی است، مطهری به حاکمیت دین و ارزشهای والای اخلاقی و اجتماعی در جامعه نظر دارد و آنجا که شریعتی یگانه روش امام حسینعلیه السلام را پیکار خونین و انقلابی میداند، شهید مطهری روش را اصلاح اجتماعی از طریق اصل امر به معروف و نهی از منکر میداند که این اصل در هر شرایطی ابزار و رفتار خاصی را اقتضا میکند.
Ahmad
تاکیدات مطهری در جهت برجسته کردن رویکرد کلامی _ اجتماعی به عاشورا، نگرش عرفانی نیز در آثار وی مغفول نمانده است:
"روح که بزرگ شد، تن به زحمت میافتد و روح که کوچک شد، تن آسایش مییابد... روح وقتی که بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که در زیر سم اسبها لگدمال میشود، جریمه یک روحیه بزرگ را میدهد، جریمه یک حماسه را میدهد...
Ahmad
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان