بریدههایی از کتاب جامعهشناسی تحریفات عاشورا
۴٫۳
(۷)
نگرش انتقادی به اعتقادات، منجر به تقدسزدایی از آنها، شکاکیت و نسبیت نخواهد شد، بلکه پیلهها و تارهای سستِ خرافات و طامات و برخی قداستهای موهوم و خودبافته را به یک سو خواهد افکند. از یاد نبریم که به تعبیر مایکل پیترسون، «اگر اعتقادات دینی به مواجهۀ عقلانی جدّی و عینی تن ندهند، در آن صورت آینده این مشغله انسانی، حقیقتاً تیره و تار خواهد بود.»
محب
چرا از از هیچ یک از شهرهای جهان اسلام، جز کوفه پاسخی به فریاد و دعوت امام بشنیده نشد؟
Ahmad
از دست رفته دین شما، دین بیاورید!
خیزید، مرهم از پی تسکین بیاورید!
دست خداست، این که شکستید بیعتش
دستی خدای گونهتر از این بیاورید!
وقت غروب آمده، سرهای تشنه را
از نیزههای بر شده، پایین بیاورید
امشب برای خاطر طفل سه سالهام
یک سینه ریز، خوشهی پروین بیاورید!
گودال، تیغ کند، سنانهای بیشمار
یک ریگزار، سفرهی چرمین بیاورید!
سرها ورق ورق، همه قرآن سرمدیست!
فالی زنید و سورهی یاسین بیاورید!
Ahmad
دکتر سیدجعفر شهیدی، مورخ و اسلامشناس معاصر نیز داستان شهربانو را فاقد مبنای صحیح تاریخی دانسته و معتقد است که "داستان شهربانو، مصداقی درست از این مثل تازیاست که ربّ مشهور لااصل له (چه بسیار مشهوری که ریشه ندارد) " .
Ahmad
بسیاری از راویان اصلی حادثه عاشورا در گزارشهای ابی مخنف، شاهدان عینی و حاضران در این واقعه بودهاند که از آن جمله میتوان به شریک بن اعور بن حارث همدانی، ضحاکمشرقی، شبث ابن ربعی و از همه مهمتر امام سجاد، زینالعابدین (ع) ، اشاره کرد.
کتاب مقتل الحسین از طریق رواه ثقهای نظیر هشام ابن محمد کلبی (م ۲۰۶ ه. ق) ، به دستتاریخنگاران متأخر از قبیل مسعودی، طبری، واقدی، شیخ مفید و... رسیده است.
معالاسف، این مقتل، امروزه در دسترس ما نیست. حتی کتاب مقتل الحسین کلبی نیز که با تکیه بر کتاب و گزارشهای ابی مخنف و عوانه بن الحکم (م ۱۵۸ ه. ق) ، تدوین شده بود بهدست ما نرسیده است. بر همین مبنا باید تاریخ طبری (تاریخ الرسل و الملوک) را قدیمیترین واحتمالا معتبرترین مأخذ و منبع حوادث عاشورا دانست.
جای تأسف دارد که این کتاب نیز مانند سی و سه کتاب منتسب به ابی مخنف از دست رفته است
Ahmad
ه) از توانایی شگفتانگیزی که انسان در انطباق دادن (Adaptation) خود با محیط دارد غافل نباید شد. درست است که اطلاع بر بسیاری از حقایق، بیدرنگ و موقتاً، درد و رنج میزاید، اما انسان همواره میتواند، دیر یا زود و کم و بیش، خود را با وضع معرفتی جدید انطباق دهد. "
noir
سینهزنی در مناطق مختلف ایران و در بین شیعیان، امری رایج بوده و به جرأت میتوان گفت که ترکیب مراسم سوگواری عاشورا با سنتهای کهن نخستین بار توسط ایرانیان صورت گرفت و همین تلفیق باعث نای موسیقیایی عزاداری عاشورا گردید تأثیر ملودیهای محلی و گنجاندن بسیاری از مراسم وآیینهای محلی در عزاداری عاشورا بر مراثی و سوگواریها مثالی از همین ادغام است.
موسیقی علاوه بر این، جزئی لاینفک از هنر دراماتیک تعزیه است و در روزگار ما موسیقی، متن و نمایش تعزیه چندان درهم تنیده و عجین شدهاند که قابل تفکیک نیستند.
Ahmad
در تاریخ ادبیات، یغمای جندقی را متحولکننده سبک نوحهسرایی به شیوهجدید میدانند.
Ahmad
بسیاری از روضهخوانان با این توجیه که روضههایشان زبان حال امام (ع) است نه زبان قال و به تعبیر دقیقتر، زبان ناظر به واقع نیست بلکه بر اساس اقتضائات احوال حدسیه شهدای کربلا، بافته شده است! خود را تبرئهمیکنند در حالی که از این امر غافلند که باید نسبتی بین زبان حال با زبان قال موجود باشد. نمیگوییم این نسبت از حیث منطقی تساوی باشد، اما حداقل، تباین نباشد و منجر به زوال و انهدام عزت و غیرت حسینی نشود. عزتی که با حروفی خونبار در کالبد کلمات، متجسد شده است:
این فرومایه فرزند فرومایه (عبیدالله بن زیاد) ، مرا در میانۀ دوراهی شمشیر و خواری، قرار دادهاست. هیهات که ما خواری و ذلت را پذیره شویم، چرا که خدا، پیغامبرش و باورمندان به خداوند وفرستادهاش و جانهای غیور و شریف و روحهای عزتمند، همگان از این کار، تن زده و خودداری میکنند و قتلگاه کریمان و جوانمردان را بر خواری و تسلیم شدن در برابر سفلگان و فرومایگان، ترجیح میدهند.
جای دریغ است که چنین مرام و مذهبی که بهشت را در سایه شمشیرها، شیرینتر از عسل وگردنبندی زیبا بر گردن دختری جوان میداند، اسیر و گرفتار سوءاستفاده نااهلان و ناآگاهانگردد
Ahmad
معالاسف، عوامزدگی برخی از روضهخوانان و مداحان باعث تحریف در مفهوم گریه شده و هرنوع گریستنی را - ولو توأم با ریا - تجویز نموده و صواب و مستلزم ثواب میشمارند. در کتاب دعات الحسینیه، مؤلف، ترتب ثواب اخروی را موقوف بر گریه حقیقی ندانسته، بلکه همین که فرد قصد گریه داشته یا خود را به صورت گریهکنندگان درآورد، همان ثواب گریه را دارد. آیامفهوم تباکی، آن هم بدون اخلاص و آگاهی، به سرانجامی جز ریا و تزویر منجر خواهد شد؟ تباکی بدون موضعگیری خاص فردی و اجتماعی یا اعلام وابستگی به حقیقت، جز هتکحیثیت سیدالشهداء و ارتکاب فعل قبیح تظاهر دروغین و سالوس مابانه نخواهد بود. روزگاریپیش از این، که بنیامیه در روز عاشورا جشن گرفته و اظهار سرور و شادمانی میکردند، تظاهر بهاندوه و سوکواری نیز نوعی ابراز همدلی با اهل بیت به شمار میرفت اما متأسفانه امروزه، دربرخی از مجالس به شکل یک عادت اجتماعی و فاقد مفهوم و معنای محصل، انجام و تبلیغمیشود.
Ahmad
از جمله مورخان سنی مذهبی که صراحتا اقدام به تحریف بخشی از تاریخ اسلام کرده است میتوان به قاضی ابوبکر ابن عربی، محدث سلفی و فقیه مالکی اشاره کرد، که معالاسف پارهای از محققان، وی را با بنیانگذار عرفان نظری، ابن عربی، اشتباه گرفتهاند.
کتاب مشهور قاضی ابن عربی، "العواصم من القواصم" نام دارد. وی در این کتاب کوشیدهاست تا با توسل و تمسک به اخبار مجهول و تأویلهای غرضآلود، تحلیلی خلاف واقع از حادثه عاشورا انجام دهد.
Ahmad
نوعی وحدت رویه و وحدت نقل در مورد حادثه کربلا وجود داردکه تقریبا تا سدههای پنجم و ششم تداوم داشته و پس از آن دچار تحول میشود. کتابهایی از قبیل تجارب الامم، تاریخ طبری، انساب الاشراف، اخبار الطوال و... (چه تفصیلی و چه مختصر) در نقل، اتفاق نظر دارند، اما از قرن ششم و هفتم به بعد، دفعتا وضع دگرگون شده و مقاتل متأخر (به عنوان نمونه الفتوح ابن اعثم کوفی) ، حادثه عاشورا را با تفاوتهای زیادی نسبت به واقعۀ مندرج در مقاتل پیشین مطرح کرده است. الحاقات و اضافات بیشتری نسبت به اصل واقعه انجامشده که یا باید این اضافات را نتیجه دستیابی مقتلنگاران به منابعی دیگر - که امروزه دردسترس ما نیست - بدانیم یا دستبردها و تحریفات آنان در اصل واقعه.
ناگفته نماند که چندین مقتل کهن وجود داشته که در طول زمان، از بین رفتهاند از جملهمقتل الحسین ابوعبیده معمر ابن مثنی، مقتل الحسین نصربن مزاحم منقری و مقتل الحسینمحمد ابن عمر واقدی و نیز مقتل الحسین ابوعبید قاسم ابن سلام هروی و.... در کتاب مشهور طبقات الکبری اثر محمد ابن سعد نیز بخش عظیمی از واقعه عاشورا نقلشده است که خوشبختانه امروزه به دست ما رسیده است.
Ahmad
براساس نظر متخصصان ارتباطات، فیلم، تلویزیون و کامپوتر با دستکاری و تنظیم مجدد محتوا و فرایندهای تجربه ارتباطی، بر درک و فهم مخاطب از واقعیت اثرمیگذارند. از جمله اثرهای این تجربههای مصنوعی؛ گرایش زیاد به کمال و عملکرد بالا و بویژه انتظار حل مشکلات به طور سریع و موثرمیباشد. با پخش قالبهای کلیشهای از عاشورا و تقدسات آن، مخاطب برنامهها به خصوص برنامههای تصویری ذهنیتهایی میسازند مثل اینکه همیشه چون در فیلم شفا و معجزه را شاهد بوده اند، این چنین انتظاری را در عالم واقع دارند و حتی اگرحاجتشان برآورده نشود عاشورا و حسین (ع) و قدرت خدا را زیر سوال برده و میزان اعتقاد آنان کاهش مییابد.
Ahmad
درنگرش شریعتی، فلسفه شهادت آن هم از نوع شهادتی که شهید فقط به خاطر کشته شدن میرود، جهاد و مخاصمه نیست، این است: شهید به خاطر آشکار شدن آنچه انکار و کتمان شده است، کشته میشود. از دیدگاه وی آنچه انکار شده است و در واقع اولین انحراف به حساب میآید، جدا کردن اسلام به عنوان یک دین از پایگاه اجتماعی آن است. اسلام علاوه بر رستگاری فردی، دارای رسالت دیگری است و آن ایجاد یک امت است؛ جامعهای با زیربنای قسط و نفی اشرافیت، تضاد طبقاتی، استثمار نیروی کار به وسیله پول، و با یک روبنای امامت، نفی استبداد و حاکمیت فردی است. از نظر شریعتی، این انحراف نخست با طرح کردن اصل اجماع آرای مردم و پیش آوردن جریان سقیفه آغاز شد و بهتدریج خلافت به جای امامت قرار گرفت و بعد از مرگ معاویه تبدیل به وراثت گردید. در این پنجاه سال، اسلام پله پله به صورت مجموعهای از شعائر عبادی، احساسات فردی، عقاید ذهنی و ظواهر و قوالب درآمده است. دین برای مردم یک عامل تخدیر، برای طبقه برخوردار یک عامل توجیه و برای حکومت یک پایگاه قدرت و غارت شده بود.
Ahmad
در بحبوحه جنگ جهانی اول، باوری شایع شد که سه سیگار را نباید با یک کبریت آتش زد، چون نفر سوم خواهد مرد. منشا این حکایت کشته شدن سربازی در جبهه بود که شب سیگار خود را بهعنوان سومین نفر با یک کبریت روشن میکند. البته در ادامه نویسندۀ کتاب یادآوری میکند که: «بعد معلوم شد این داستان را یک تاجر کبریت فروش میان مردم شهرت داده تا جنس خود را بیشتر بفروشد!» .
Ahmad
نکتۀ جالب توجهی که در مقایسه تشیع ایرانی با دیگر انواع تشیع دیده میشود این است که ایرانیان با استفاده از پیش زمینۀ هنر تئاتر که در بین آنان رواج داشت دربارۀ شهادت امام حسین و اصحابش درامهای مذهبی متنوعی خلق کردند. درحالی که (بهعنوان نمونه) اعراب هیچگاه در این اندیشه نبودند که از این وقایع بهره بگیرند، تنها به این دلیل که در میان آنان هنر نمایش، سنتی جاافتاده و سابقه دار به شمار نمیآمد..
noir
پرورش و گسترش خرافه بیشتر در فضاهایی اتفاق میافتد که سه رکن شیادی، جهل و ساده لوحی همخانه و همراه شده باشد. در هر دیاری که عقل تحقیر شده و داوری منطق به هیچ انگاشته شود. خرافهپرستی، فارغ از دغدغهها و دلهرههای عقلانی بروز مییابد.
noir
در باب معنیشناسی کلمه خرافات نیز در لغتنامه دهخدا آمده است که این کلمه جمع خرافه به معنی چیده شدن میوه و نام مردی پریزاد از قبیله عذره بود که مردم سخنان او را باور نداشتند و معتقد بودند که دائماً هذیان میگوید. چنانکه گفته شد، خرافه از ریشه خرف به معنای چیدن میوه و یا پاییز فرتوت است. شاید از این رو پاییز در عربی، خریف نامگذاری شده است.
noir
تحریف، نوعی آگاهی است اما دورترین فاصله را از حقیقت دارد و وظیفه روشنفکر افشای این فاصله و رهایی مخاطبان از زندان پراندوه جهل و پذیرش بیچون و چرا است.
noir
یکی از مهمترین دغدغههای روشنفکران (و بهطور خاص روشنفکران دینی) در برخورد با تحریفات دینی و به ویژه تحریفات عاشورا این بوده است که بیان تحریفات، اگرچه کاری درست است اما به شوراندن ایمان عوام و تشکیک در مبادی دینی آنها منجر شده و حتیالامکان باید از این کار پرهیز نمود.
noir
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۳۳۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان