بریده‌هایی از کتاب آسیب های مدیریت زهرآگین بر سرمایه های سازمان

افراد زهرآگین در پائین آوردن سطح کارایی تیم تعمد دارند، حتی اگرچه کارایی خودشان از دیگران بالاتر باشد.

تعامل داشتن باشخصیت زهرآگین وضعیت نابسامان و آشفته‌ای دارد، بنابراین گاهی اوقات رهبران ترجیح می‌دهند تا به‌جای اینکه به مسئله رفتار زهرآگین فرد بپردازند، آن را به حال خود رها کنند.

طی مشاوره‌های مدیریتی که تاکنون انجام داده‌ایم، یک موضوع مکرر از سوی مدیران به ما گفته می‌شود: چرا افراد با من رو راست و صادق نمی‌باشند؟ چرا آن‌ها به من نمی‌گویند که در سازمان چه اتفاقاتی می‌افتد؟ این سؤالات یک تناقض را نشان می‌دهند.

مدت‌زمان زیادی طول می‌کشد تا رهبران از رفتار زهرآگین مطلع شوند،

- سروکار داشتن با افراد زهرآگین انسان را بسیار ضعیف کرده و توانایی‌های آنان را کم می‌کند.

ما واژه "کارآمد" را در مورد افراد زهرآگین به کاربردیم زیرا اگرچه آن‌ها ظاهراً کارآمد هستند، اما عمده موفقیت آن‌ها از طریق هزینه‌های بهره‌وری‌شان کاهش می‌یابد: دیگر افراد سازمان را ترک کرده، زیرا مایل نیستند با افراد زهرآگین همکاری کنند،

بعضی از افراد به خاطر اینکه در صلح و دوستی باشند، در برابر رفتارهای پرخاشگرانه فرد زهرآگین واکنش تندی نشان نمی‌دهند و آن‌طرف دیگر صورت خود را برای سیلی خوردن نگه می‌دارند.

وقتی‌که افراد زهرآگین کارآمد باشند، در آن صورت سازمان در برابر آن‌ها تسلیم می‌شود،

به خاطر این فرد زهرآگین من داشتم مریض می‌شدم. هنگامی‌که به منزل می‌رفتم خیلی عصبانی بودم و من هر آنچه را که در طی روز برایم اتفاق افتاده بود داشتم بروز می‌دادم. من افسرده شده و همیشه عصبانی بودم. نزد روان‌پزشک رفتم و او توصیه کرد که یا می‌بایست با این وضعیت کنار بیایم یا اینکه محل کارم را عوض کنم. لذا این چیزی بود که شخصاً بر روی من تأثیر گذاشته بود. من در مورد خودم فکر می‌کردم که آدم انعطاف‌پذیری هستم، اما واقعاً این مسئله مرا شکست داد.

تبعات ترفندهای فرد زهرآگین موجب کاهش بهره‌وری تیم می‌گردد زیرا تنها راه‌حل باقی‌مانده برای اعضاء تیم این است که گروه را ترک کنند. همان‌طور که بازار حکم می‌کند، بهترین و روشن‌ترین راه این است که هرکسی که می‌تواند، برود.