بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پروانه پیامبر (ص) | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پروانه پیامبر (ص)

بریده‌هایی از کتاب پروانه پیامبر (ص)

امتیاز:
۵.۰از ۳ رأی
۵٫۰
(۳)
حیدر که آسمان و زمین خاک‌پای اوست عالم غریق رحمت بی‌منتهای اوست ارکان عرش بسته به ذکر دعای اوست زهرا شهید اول راه ولای اوست
sadeghi
یک آینه و خط لب و خط چشم و چند... خط دیاگرام سیاهی که ممتد است می‌خواهد از تو... خانه... خودش... دورتر شود آماده است تا برود عطر هم زده است یک‌لحظه بعد... عکس به دیوار را که دید: اینجا منم... و... گنبد زردی که... مشهد! است بغضش و بعد آینه را هر دو را شکست آخر شبیه هیچ‌کسی درنیامده است حالا دوباره روسری‌اش را شبیه قبل تنها گره، گره، گرهی کورتر زده است زهرا دلش پر است فقط از خود خودش از اینکه نام پاک تو بر دختری بد است
sadeghi
درروی زمین نور ِخدا فاطمه است پیغام شهید کربلا فاطمه است هم ذکر محمد (ص) و هم آهنگ علی (ع) یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه است
sadeghi
عیار مهر و محبت، عمل به رفتار است به شعر و نوحه و گفتار اکتفا نکنید
sadeghi
راضی چو با یقین به نکاح علی شدی تا پای جان امیر سپاه علی شدی یک‌بار در جواب سؤالش بلی شنید از آن به بعد از تو فقط یا علی شنید
sadeghi
خورشید بود و ماه را بر دوش می‌برد مردی که تابوت ِ تو را بر دوش می‌برد از راویان کوچه‌های شب بپرسید این غصه اهل خانه را از هوش می‌برد من دوش می‌دیدم ملائک در زمینند جسم تو را جبریل دوشادوش می‌برد
sadeghi
نام زهرا (س) می‌نشیند بر لب مرغان عشق هرکجا حرف از کمال عشق و عفت می‌شود
sadeghi
امروز قلب آل علی را شکسته‌اند یعنی «کمر به کشتن خورشید بسته‌اند» آل علی که نقطه پرگار عالم‌اند یک نور واحداند که از ریشه‌ی هم‌اند با عشق و شور و پاکی و آیینه همدم‌اند گل صورتان باغ نبی نور زمزم‌اند حرفی به صبح و شام مرا ورد و زمزمه است حق با علی است مظهر حق نور فاطمه است ما وارثان غربت زهرای اطهریم مولا گواست از غم زهرا مکدریم ای‌وای اگر زحرمت آیینه بگذریم تا روز حشر شیعه‌ی گل‌های پرپریم نفرین به شیخکان که حریصآن‌قدرت‌اند در بند ننگ و نام امیران شهوت‌اند زهرا چه دید از ستم ناخلیفگان جز داغ و درد و کینه زشیخان شب نشان
سیّد جواد
فریاد می‌کشیم نه با خوف و واهمه گویم به نام نامی تو ذکر فاطمه (س) خورشید بارگاه صفا کیست؟ فاطمه (س) شعر بلند عشق و وفا کیست؟ فاطمه (س) در بزم عشق و شور و نوا کیست؟ فاطمه (س) ام الائمه، نور خدا کیست؟ فاطمه (س) چشمان عرش بوسه زن خاک‌پای اوست ارکان عرش بسته به ذکر دعای اوست
سیّد جواد
یاران به‌جان فاطمه (س) در روز رستخیز جز سایه‌ی محمد (ص) و آلش پناه نیست
سیّد جواد
باز من و شعر و زنی آن‌چنان بکرترین دختر هفت‌آسمان باز من و بانوی بی‌واهمه فاطمه و فاطمه و فاطمه آن زن بی‌مثل زن بی‌بدیل قافله و راه و چراغ و دلیل طاهره‌ی خیمه‌ی طاها تویی وارثه‌ی ام‌ابیها تویی
سیّد جواد
در جستجوی قبر تو عمری ست دربه‌در همراه ابرهای جهان گریه می‌کنیم بانو چگونه شرح دهم غربت تو را چون شرح غربتت نتوان، گریه می‌کنیم
سیّد جواد
در عبادت دست من پل بسته بر دامان اوست تا شفیع من مگر او در قیامت می‌شود کی خدایا تربت پاکش که دور از چشم‌هاست قبله‌گاه قلب‌های باصداقت می‌شود؟
سیّد جواد
بر من مسکین اگر گاهی عنایت می‌شود جملگی در سایه‌ی بانوی جنّت می‌شود
سیّد جواد
پسربچه‌ها مرد دنیا میان! پر از شور و کم‌طاقت و غیرتی فقط کافیه چپ نگاشون کنی میمیرن از احساس ناراحتی حالا فکر کن توی پس‌کوچه‌ها یکی صورت ماهو نیلی کنه یکی مادراشونو... (آروم میگم:) با دست ستم سرخ سیلی کنه
سیّد جواد
در به پهلوی تو اصابت کرد، ماه ناگاه در محاق افتاد چشم دیوارها سیاهی رفت، صحنه‌ای تلخ اتفاق افتاد دست شیطان به شعله‌ها پیچید، مشتی آتش به آسمان پاشید آب شد ماه از خجالت و بعد، بین در با تو انطباق افتاد
سیّد جواد
از داغت آسمان به زمین چنگ می‌زند دیگر نیاز نیست که شق‌القمر شود
سیّد جواد
روزی پیمبر گفت «زهرا بضعه منی» اما چرا این حرف او کمتر به چشم آمد...
سیّد جواد
تویی که خیر کثیری و باغ اکرامی تو در نجابت و تقوایی از همه برتر مقام زن به کمال تو می‌شود معنی تویی تمام زنان را نمونه و سرور تمام فکر من این است پرکشم سویت بخوان مرا به مدینه تو را به پیغمبر (ص) !
سیّد جواد
ما را ببخش فاطمه جان ما مزوّریم هرروز در پی هیجانات دیگریم باغ تعلقیم و پاییز رنگ‌رنگ بی‌آنکه یک شکوفه‌ی زیبا بپروریم ابلیس میهمان نفس‌های سرد ماست هرروز ماجرای سقوطی مکرّریم از بس گناه در دل ما بال می‌زند چیزی نمانده است که پر دربیاوریم غیبت، دروغ، هرزگی چشم، جلوه، شرم نه دختران خوب، نه خوبان مادریم برنامه‌ی تجمل و اسراف‌کار ماست غرق زریم و تشنه‌ی باران زیوریم در جان ما برای عبادت خشوع نیست در عاشقانه حرف زدن کم می‌آوریم از واجبات خسته و بیزار مستحب بی روشنای نور تو، بانو مکدّریم
سیّد جواد

حجم

۱۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۱۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۷,۰۰۰
تومان