بریدههایی از کتاب قانون، قانونگذاری و آزادی (جلد ۱: قواعد و نظم)
۳٫۸
(۱۲)
آنها فقط به این معنی «فلسفی» اند که از برخی اعتقادات وسیعاً شایع ولی اشتباه یک سنت فلسفی ناشی شدهاند، سنتی که پاسخ نادرستی را به مسائلی که قابل بررسی علمی معین هستند، بدیهی میانگارد.
Havisht
خصلت بارز خردگراییِ صنعگرا عدم رضایت آن از انتزاع است- یعنی به این موضوع آگاهی ندارد که مفاهیم انتزاعی وسیلهای است جهت رویارویی با پیچیدگی امر انضمامی که ذهن قادر به تسلط کامل بر آن نیست. در مقابل، خردگرایی تحولی، انتزاعات را وسیلهای میداند اجتنابناپذیر برای قادرساختن ذهن به پرداختن به واقعیتی که نمیتواند کاملاً درک کند
طاها ربانی
رد توضیحات مذهب دربارۀ منبع و اساس اعتبار قواعد سنتی اخلاق و حقوق، منجر به رد خود این قواعد شد چراکه اینها به طور عقلانی قابل توجیه نبودند.
طاها ربانی
محور اصلی علم اقتصاد (مدرن) توضیح چگونگی شکلگیری و عملکرد بازارها است. همچنانکه هایک بهکرات تأکید میورزد عدم اطلاع از این علم و جدینگرفتن منطق آن بزرگترین آفت معرفتی روشنفکران و اندیشمندان اجتماعی است.
آریا سلطانی نجف آبادی
تفاوت آنها با پوزیتیویستها فقط در این بود که آنها تصور میکردند که قانون میتواند به صورتی منطقی از مقدمات ماقبل تجربی استنتاج شود، درحالیکه ارزیابی پوزیتیویسم از قانون طراحی عامدانه آن برمبنای دانش تجربی درخصوص نتایجی بود که این قانون میتواند در جهت نیل به اهداف انسانیِ مطلوب داشته باشد.
Pouya Yarahmadi
مسئلهٔ مهم اینجاست که هر انسانی که در فرهنگ معینی بزرگ میشود، در خود قواعدی مییابد، یا میتواند متوجه شود که رفتارش مطابق برخی قواعد است و همچنین متوجه میشود که اَعمال دیگران نیز مطابق قواعد مختلف است یا نیست. این البته دلیلی بر دائمی و تغییرناپذیربودن آن قواعد به عنوان جزئی از «طبیعت انسانی» یا فطریبودن آنها نیست، بلکه نشان میدهد که آنها جزئی از میراث فرهنگیاند که امکان بقای نسبتاً پایدارشان وجود دارد، بخصوص تا زمانی که با کلمات بیان نشدهاند و بنابراین مورد بحث و بررسی آگاهانه نیز قرار نگرفتهاند.
Pouya Yarahmadi
عقلانیت کاملِ عمل به معنای دکارتی آن مستلزم شناخت همهٔ واقعیتهای [جزئی] مربوطه است. یک طراح یا مهندس به منظور جفت وجورکردن اشیا، احتیاج به تمامی دادهها و قدرت کامل کنترل و دستکاری آنها دارد تا بتواند به نتیجهٔ مورد نظر خود برسد. ولی موفقیت عمل در جامعه بستگی به شناخت آنچنان تعداد زیادی از واقعیتهای خاص [جزئیات] دارد که از عهده هیچکس بر نمیآید. درنتیجه، کل تمدن ما بیشتر، و ناگزیر، مبتنی بر باور ما به چیزی است که به معنای دکارتی قادر به شناختن آن نیستیم.
Pouya Yarahmadi
ذهن درواقع محصول محیط اجتماعیای است که ساختهٔ خود ذهن نبوده، اما، او در آن رشد کرده، و تنها کاری که کرده فقط این بوده که به نوبهٔ خود بر این نهادها تأثیر گذاشته و آنها را تغییر داده است.
javadi
علت این که ساختار جامعه مدرن به چنین درجهای از پیچیدگی رسیده، رشد آن به صورت نظم خود جوش، نه سازمان، بوده، و این پیچیدگی بسیار فراتر از آن است که سازماندهی عامدانه بتواند به آن برسد. درواقع، این قواعد که رشد چنین نظم پیچیدهای را ممکن ساختند مسلماً در آغاز به منظور رسیدن به چنین نتیجهای طراحی نشده بودند؛ ولی آن دسته مردمانی که از قضا قواعد مناسبی را اتخاذ کردند، تمدن پیچیدهای را به وجود آوردند که غالباً بعدها به دیگران انتقال یافت. بنابراین، دفاع از این عقیده که ما برای جامعهٔ مدرن، به علت پیچیدگی شدید آن، باید عامدانه برنامهریزی کنیم، دفاع از قضیهای متنافیالاجزا [پارادوکس] است که از درک کاملا نادرست این وضعیت ناشی میشود. واقعیت این است که ما نمیتوانیم نظمی اینچنین پیچیده را با مدیریت افراد جامعه حفظ کنیم، بلکه این کار، تنها به طور غیرمستقیم، با اجرا و اصلاح قواعدی که منجر به شکلگیری نظمی خودجوش میشود، امکانپذیر است.
Jaberov Abraham
آنچه امروزه عموماً «عدالت اجتماعی» یا توزیعی از آن یاد میشود تنها در بطن نوع دوم این نظمها، یعنی سازمان، معنا دارد، اما، در نظم خودجوشی که آدام اسمیت «جامعهٔ بزرگ» و سِر کارل پوپر «جامعهٔ باز» نامیدهاند معنا ندارد و با آن کاملا ناسازگار است.
hosein.bannaee
حجم
۲۷۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۷۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان