چه شده؟ کجایت درد میکند؟
_ فکرم
چوغوروک
چیزی شبیهِ شادی از انتهای رودخانهٔ روحم میگذشت.
چوغوروک
انسان، اگر گهگاه، با تمامی نیروی خود زار نزند، انسان نیست، سنگ است.
چوغوروک
اگر طوقِ عشق را بر گردنِ آسمان بیاویزند
آسمان خواهدلرزید، و صبر نخواهدکرد این درد را.
چوغوروک
دختر سیاسی، بهتر از پسر سیاسیست. مردان، اِنگار که برای حضور در معرکهٔ سیاست به دنیا میآیند؛ امّا زنان، بر این میدان منّت میگذارند که پا در آن مینهند. هر جا زنی هست که بهخاطر عدالت میجنگد، آنجا عِطری پیچیدهاست شیرین و شورانگیز و بهشتی.
•° زهــــرا °•
لحظههای عظیم، متعلّق به رؤیا نیستند. میآیند، میرسند، تو را حرکت میدهند، تو را در درونِ خود جای میدهند، و آنگاه تو میمانی و آنچه به دست آوردهیی، یا کوتاهی کردهیی و به دست نیاوردهیی.
Shaker
بزرگترین حرفهای دنیا را در کوچکترین چاپخانههای دنیا هم میشود چاپ کرد. کو آن بزرگمرد که آن حرفِ بزرگ را بزند و پای آن حرف هم بماند؟
•° زهــــرا °•
دردِ نرسیدن به قُلّه از آنِ کسانیست که اهل صعودند. رنجِ غرقشدن از آنِ کسیست که دل به دریا سپردهاست. مدّعیان پُرمدّعا از آنرو میتوانند همهٔ مبارزان و مؤمنان و معتقدان را مورد تهاجم و بیحرمتی قرار بدهند و خودْ برکنارِ از تهاجمِ دیگران بمانند، که هرگز در مخاطره نبودهاند، اهل میدان نبودهاند، مردِ اقدام نبودهاند.
Shaker
من، در همین دورانِ کوتاه عمرم، در حوزهها و حُجرهها، مثل تو بسیار دیدهام. نامشان را به دوش میکشند، هِنهِنکنان، تا به قُلّهاش برسانند. مگر میشود آلنی؟ مردانی چون تو باید از نامونشان خالی شوند تا بتوانند بهآسودگی کار کنند و بجنگند و نترسند و هر لحظه، چُرتکه نیندازند.
•° زهــــرا °•
مَرد، یا به شکم خودش فکر میکند یا به گرسنگیِ دنیا.
_ آنکه فقط به شکم خودش فکر میکند هم، به اعتقاد تو، مَرد است؟
•° زهــــرا °•