بریدههایی از کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت اول)
۳٫۳
(۵۵)
میخواستم بگویم آدمهای زندگیمان نباید لزوماً لقبی داشته باشند، حتی لازم نیست بعضی از آنها را «دوست» بنامیم. اما همین آدمها ـ که بعضیهایشان دوست آدم میشوند ـ جرقهٔ فکر یا مجموعه افکاری را در ذهنت میزنند و باعث میشوند در چیزی بهرشد برسی.
جو مارچ
آه کلاهدوز من! میدانی، بعضی دردها را نمیشود بهکسی گفت. روی دید شریک زندگیات بهتو اثر میگذارد اگر مدام از چیزی در مورد خودت گله کنی. خانواده هم که معمولاً اگر مرگ و زندگی نباشد توجهی نمیکنند. اگر دوستانت بدانند دفعهٔ دیگر که پیششان مینشینی، معذب میشوی. پس باید خودخوری کنی. باید تمام بارش را تنهایی بهدوش بکشی.
rzvmn
اینکه آدمهای مهمی در زندگیات داشته باشی، اینکه دستاوردهای ارزشمندی داشته باشی، اینکه چیزهایی را بسازی، خوب است. اما گاهی همینها عین طناب خارداری دور گلویت میپیچند. هم راه نفست را میگیرند هم میبُرند. این اتفاق زمانی میافتد که در شرف از دست دادن این چیزها باشی، یا آسیبی بهشان وارد شود
Lain
یکی از دلایلی که بهخاطر آن نمیخواهم بیرون بروم، این است که نمیخواهم رنج و سختی دیگران را ببینم. رنج و سختیهایی که خودم، دوستان و خانوادهام میکشیم بهکنار، اما رنج مردم غریبه که نمیتوانند آن را پنهان کنند، غمانگیزی خاصی دارد
جو مارچ
انگار وقتی نظری راجع بهتو میدهند یعنی بهتو توجه داشتهاند و انسان مورد توجه بودن را دوست دارد!
rzvmn
امیدوارم بهزودی باز هم چشمانت بخندند، که روانت آرام بگیرد، که دیگر وقتی مسیر را اشتباهی میآیی وسط خیابان زیر گریه نزنی، که موفق شده باشی این درد را هم مانند دردهای قبلی و بعدی بپذیری و با آن کنار بیایی.
Lain
دوست داشتم لباس بهتن میکردم، سوار خودرویی میشدم که رانندهاش موسیقیهای ملایمی گذاشته است و تا خود صبح در شهر رانندگی میکرد.
هدیه
ارتباط برقرار کردن با آدمها اذیتم میکند. اینکه لازم باشد با آنها حرف بزنم، ازشان سؤال بپرسم، باهاشان قرار بگذارم، اذیتم میکند، انرژی زیادی از من میکشد.
rzvmn
کلاهدوز من، گاهی انسانها برای یکدیگر کافی هستند، تمام آنچه هستند که میخواهند، اما معمولا یکی از آنها باید برود، بگردد، ببیند تا مطمئن شود همانی که دارد برایش کافی است، که هیچکس او نمیشود
rzvmn
انگار بههمین سادگی و مسخرگی است. انگار سختی زندگی فقط رسیدن بهزن و بچه است.
خانوادهٔ ازهمپاشیده حساب نیست. این که رؤیا داری، آرزوهای بلند بالا داری، برای رسیدن بهشان هم باید درس بخوانی هم مسیر کاریات را جوری پیش ببری که بهدرآمد آرمانیات برسی تا بتوانی زندگیات را آنطور که میخواهی بسازی، حساب نیست! اینکه از افسردگی رنج میبری و خیلی وقتها خیلی کارها در توانت نیست، حساب نیست! اینکه باید به رابطههایت با آدمها رسیدگی کنی و هرکدام را سروسامان بدهی و مراقب عزیزان و نزدیکانت باشی، حساب نیست!
فقط زن و بچه حساب است
هدیه
حجم
۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۸۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
۱۷,۰۰۰۵۰%
تومان