بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت اول)

بریده‌هایی از کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم (قسمت اول)

انتشارات:داهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۵۶ رأی
۳٫۳
(۵۶)
گاهی بهتر است چیزهایی را داشته باشی و از دست بدهی، تا اصلاً نداشته باشی.
Parinaz
افسردگی و مهلت با هم نمی‌سازند. برای آدمی که افسرده است نباید مهلت تعیین کرد، وگرنه اضطراب او را در برمی‌گیرد و از بیخ و بن می‌زند زیر همه‌چیز. از آدمی که افسرده است باید مراقبت کرد. باید گذاشت او بازهٔ زمانی تعیین کند
Cristina
من فقط احساس سردرگمی می‌کنم یا دیگران هم چنین حسی دارند؟
درجستجوی‌او
چقدر چیزهای به‌ظاهر ساده‌ای را نیاز داریم و چقدر به‌سختی از آن‌ها محرومیم... .
هدیه
کاش کمی چشم بصیرت داشتم... کاش دریچه‌های روحم بازتر می‌شد... کاش به‌نحوی، به‌هر نحوی، اوضاع «بهتر می‌شد».
Aysan
خدا را شکر می‌کنم به‌خاطر چیزهایی که دارم، اما چیزهایی هستند که اگر نباشند جای خالی‌شان ترک عمیقی بر روحت می‌شوند.
And call me melika
همین‌قدر کلیشه، اما هرچه بیشتر بخوانی، بیشتر ببینی، بیشتر بگردی و جست‌وجو کنی، بیشتر یاد بگیری، بیشتر خود را در معرض آزمون بگذاری و به‌چالش بکشی، می‌فهمی حقیقتاً چقدر نمی‌دانی! چقدر چیزها هست که هنوز کامل بلد نیستی، چقدر چیزها هست که می‌خواهی یادبگیری، چقدر وقت کم است، چقدر کار زیاد است، چقدر اضطراب هست، چقدر راه طولانی است.
pharzaan
دوست داشتم لباس به‌تن می‌کردم، سوار خودرویی می‌شدم که راننده‌اش موسیقی‌های ملایمی گذاشته است و تا خود صبح در شهر رانندگی می‌کرد. همیشه انجام دادن این کار را دوست داشتم
مامانِ ملینا👧
چند وقتی هست که دلم برای کسانی که در گذشته به من بدی کرده‌اند هم تنگ شده است. نمی‌دانم چرا. شاید دلم برای خاطرات‌مان تنگ شده. شاید دلم برای کسانی که زمانی بودند، تنگ شده. نمی‌دانم... .
هدیه
روزها را طوری می‌گذرانم گویی تکه‌ای از بوتهٔ خار قورت می‌دهم. می‌بُرد و پایین می‌رود و هر روز زخم روز قبل تازه‌تر و عمیق‌تر می‌شود.
امیرمحمد قرائی
اینکه آدم‌های مهمی در زندگی‌ات داشته باشی، اینکه دستاوردهای ارزش‌مندی داشته باشی، اینکه چیزهایی را بسازی، خوب است. اما گاهی همین‌ها عین طناب خارداری دور گلویت می‌پیچند. هم راه نفست را می‌گیرند هم می‌بُرند. این اتفاق زمانی می‌افتد که در شرف از دست دادن این چیزها باشی، یا آسیبی بهشان وارد شود
Cristina
آه کلاهدوز من! می‌دانی، بعضی دردها را نمی‌شود به‌کسی گفت. روی دید شریک زندگی‌ات به‌تو اثر می‌گذارد اگر مدام از چیزی در مورد خودت گله کنی. خانواده هم که معمولاً اگر مرگ و زندگی نباشد توجهی نمی‌کنند. اگر دوستانت بدانند دفعهٔ دیگر که پیش‌شان می‌نشینی، معذب می‌شوی. پس باید خودخوری کنی. باید تمام بارش را تنهایی به‌دوش بکشی.
rzvmn
می‌خواستم بگویم آدم‌های زندگی‌مان نباید لزوماً لقبی داشته باشند، حتی لازم نیست بعضی از آن‌ها را «دوست» بنامیم. اما همین آدم‌ها ـ که بعضی‌های‌شان دوست آدم می‌شوند ـ جرقهٔ فکر یا مجموعه افکاری را در ذهنت می‌زنند و باعث می‌شوند در چیزی به‌رشد برسی.
جو مارچ
دوست داشتم لباس به‌تن می‌کردم، سوار خودرویی می‌شدم که راننده‌اش موسیقی‌های ملایمی گذاشته است و تا خود صبح در شهر رانندگی می‌کرد.
هدیه
امیدوارم به‌زودی باز هم چشمانت بخندند، که روانت آرام بگیرد، که دیگر وقتی مسیر را اشتباهی می‌آیی وسط خیابان زیر گریه نزنی، که موفق شده باشی این درد را هم مانند دردهای قبلی و بعدی بپذیری و با آن کنار بیایی.
Cristina
انگار وقتی نظری راجع به‌تو می‌دهند یعنی به‌تو توجه داشته‌اند و انسان مورد توجه بودن را دوست دارد!
rzvmn
یکی از دلایلی که به‌خاطر آن نمی‌خواهم بیرون بروم، این است که نمی‌خواهم رنج و سختی دیگران را ببینم. رنج و سختی‌هایی که خودم، دوستان و خانواده‌ام می‌کشیم به‌کنار، اما رنج مردم غریبه که نمی‌توانند آن را پنهان کنند، غم‌انگیزی خاصی دارد
جو مارچ
انگار به‌همین سادگی و مسخرگی است. انگار سختی زندگی فقط رسیدن به‌زن و بچه است. خانوادهٔ ازهم‌پاشیده حساب نیست. این که رؤیا داری، آرزوهای بلند بالا داری، برای رسیدن بهشان هم باید درس بخوانی هم مسیر کاری‌ات را جوری پیش ببری که به‌درآمد آرمانی‌ات برسی تا بتوانی زندگی‌ات را آنطور که می‌خواهی بسازی، حساب نیست! اینکه از افسردگی رنج می‌بری و خیلی وقت‌ها خیلی کارها در توانت نیست، حساب نیست! اینکه باید به رابطه‌هایت با آدم‌ها رسیدگی کنی و هرکدام را سروسامان بدهی و مراقب عزیزان و نزدیکانت باشی، حساب نیست! فقط زن و بچه حساب است
هدیه
کلاهدوز من، گاهی انسان‌ها برای یکدیگر کافی هستند، تمام آنچه هستند که می‌خواهند، اما معمولا یکی از آن‌ها باید برود، بگردد، ببیند تا مطمئن شود همانی که دارد برایش کافی است، که هیچ‌کس او نمی‌شود
rzvmn
ارتباط برقرار کردن با آدم‌ها اذیتم می‌کند. اینکه لازم باشد با آن‌ها حرف بزنم، ازشان سؤال بپرسم، باهاشان قرار بگذارم، اذیتم می‌کند، انرژی زیادی از من می‌کشد.
rzvmn
نمی‌دانم چرا وقتی کسی که خیلی دوستش داریم را از دست می‌دهیم، نمی‌میریم؟! آیا مشکل در نحوهٔ دوست‌داشتن‌مان است؟ مشکل میزان آن است؟ مشکل مسئولیت‌هایی است که داریم؟ یا فقط طراحی انسان اینطوری است.
زهره
باور کن خیلی از چیزهایی که فکر می‌کنیم لزوماً تک‌معنایی هستند، اینطور نیستند. «درست می‌شود» تفسیرهای مختلفی دارد. «درست» از نظر هرکس معناهای متفاوتی دارد، معناهایی که شاید گاهی اوقات ندانیم یا درکش نکنیم.
علی
نمی‌دانم چرا وقتی کسی که خیلی دوستش داریم را از دست می‌دهیم، نمی‌میریم؟!
علی
به‌این فکر می‌کنم که اگر من از دنیا بروم، چقدر طول می‌کشد تا فراموش شوم. تا دوباره دیگران، بدون توجه به‌من، خنده‌های از ته دل سر دهند. مسلم است دلم خنده‌شان را می‌خواهد. دلم شادی‌شان را می‌خواهد. اما از فراموش‌شدن می‌ترسم. از اینکه به‌نبودنم عادت کنند می‌ترسم.
درجستجوی‌او
اول از همه به‌تو بگویم سعی کن هیچ‌وقت عملی کردن ایده‌هایی که فکر می‌کنی به‌نظر مهم هستند را به‌تعویق نیندازی، چون یا تنبلی، یا از دست دادن انگیزه یا ترس از شروع بر تو غلبه می‌کنند و ممکن است جلوی اینکه شاهکاری از خودت به‌جا بگذاری را بگیرند
𝙛𝙯𝙞𝙖𝙖𝙙𝙙𝙞𝙣𝙞
حس می‌کنم بدون جلیقهٔ ضدگلوله زیر رگبارم. حس می‌کنم بدون بارانی زیر بارانی تند هستم. نه اینکه از گلوله‌خوردن بترسم یا از خیس شدن واهمه‌ای داشته باشم، اما دلم می‌خواست مواظبم بودند... یا شاید هم تنهایم می‌گذاشتند... .
rzvmn
آیا وقتی عشق یا دوست داشتنی واقعی باشد، به کس دیگری فکر نمی‌کنی؟ با کس دیگری در ذهنت، حتی به‌کوتاهی یک‌لحظه، خیال‌بافی نمی‌کنی؟ می‌گویند که نه، اما من از جواب‌شان چندان مطمئن نیستم. این از آن سؤال‌هایی است که مشتاقم به‌خاطرش بیشتر زندگی کنم تا بتوانم به‌طور قطعی جوابش را دریابم.
جو مارچ
عجیب است گاهی از کسی متنفر می‌شوی، اما گاهی آنقدر دلت او را می‌خواهد که تاب نمی‌آوری لحظه‌ای آغوشش را رها کنی و تازه با چیزهایی در موردش کنار می‌آیی که فکرش را هم نمی‌کردی. انسان موجود عجیبی است!
pharzaan
کسل و بی‌حوصله‌ای اما اگر چیزی مدتی باشد که از سر حد مجاز تحملت عبور کرده باشد، به معنای واقعی کلمه وا می‌دهی و دیگر نمی‌توانی. اگر هنوز وا ندادی یعنی همچنان می‌توانی تحمل کنی.
rzvmn
شب را به‌تقلا صبح می‌کنم و صبح را به‌تقلا شب.
rzvmn

حجم

۸۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۸۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان