گاهی بهتر است چیزهایی را داشته باشی و از دست بدهی، تا اصلاً نداشته باشی.
Parinaz
افسردگی و مهلت با هم نمیسازند. برای آدمی که افسرده است نباید مهلت تعیین کرد، وگرنه اضطراب او را در برمیگیرد و از بیخ و بن میزند زیر همهچیز. از آدمی که افسرده است باید مراقبت کرد. باید گذاشت او بازهٔ زمانی تعیین کند
Lain
من فقط احساس سردرگمی میکنم یا دیگران هم چنین حسی دارند؟
درجستجویاو
چقدر چیزهای بهظاهر سادهای را نیاز داریم و چقدر بهسختی از آنها محرومیم... .
هدیه
کاش کمی چشم بصیرت داشتم... کاش دریچههای روحم بازتر میشد... کاش بهنحوی، بههر نحوی، اوضاع «بهتر میشد».
Aysan
خدا را شکر میکنم بهخاطر چیزهایی که دارم، اما چیزهایی هستند که اگر نباشند جای خالیشان ترک عمیقی بر روحت میشوند.
And call me melika
همینقدر کلیشه، اما هرچه بیشتر بخوانی، بیشتر ببینی، بیشتر بگردی و جستوجو کنی، بیشتر یاد بگیری، بیشتر خود را در معرض آزمون بگذاری و بهچالش بکشی، میفهمی حقیقتاً چقدر نمیدانی! چقدر چیزها هست که هنوز کامل بلد نیستی، چقدر چیزها هست که میخواهی یادبگیری، چقدر وقت کم است، چقدر کار زیاد است، چقدر اضطراب هست، چقدر راه طولانی است.
pharzaan
دوست داشتم لباس بهتن میکردم، سوار خودرویی میشدم که رانندهاش موسیقیهای ملایمی گذاشته است و تا خود صبح در شهر رانندگی میکرد. همیشه انجام دادن این کار را دوست داشتم
مامانِ ملینا👧
چند وقتی هست که دلم برای کسانی که در گذشته به من بدی کردهاند هم تنگ شده است. نمیدانم چرا. شاید دلم برای خاطراتمان تنگ شده. شاید دلم برای کسانی که زمانی بودند، تنگ شده. نمیدانم... .
هدیه
روزها را طوری میگذرانم گویی تکهای از بوتهٔ خار قورت میدهم. میبُرد و پایین میرود و هر روز زخم روز قبل تازهتر و عمیقتر میشود.
امیرمحمد قرائی