بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مادر | صفحه ۱۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مادر

بریده‌هایی از کتاب مادر

۴٫۳
(۳۹)
«آدم مجبوره که برخلاف میل خود بی‌رحم باشه!»
Naarvanam
«آدم‌های آزاد روی زمین خیلی کم هستند و موجب بدبختی بشر همین است!»
Naarvanam
«آرزوهای بشر حد و مرز نداره و نیرویش فرسوده ناشدنی است! با وجود این دنیا از حیث شعور و فهم به کندی پیشرفت می‌کنه زیرا مردم برای اینکه مستقل شوند ناچار به جمع کردن مال هستند نه علم و وقتی حرص را از خود دور کردند از بردگیِ کارِ اجباری خلاص می‌شوند.»
Naarvanam
«آرزوهای بشر حد و مرز نداره و نیرویش فرسوده ناشدنی است! با وجود این دنیا از حیث شعور و فهم به کندی پیشرفت می‌کنه زیرا مردم برای اینکه مستقل شوند ناچار به جمع کردن مال هستند نه علم و وقتی حرص را از خود دور کردند از بردگیِ کارِ اجباری خلاص می‌شوند.»
Naarvanam
برای چی گرسنه‌ام وقتی همه چیز فراوانه؟ برای چی نادانم وقتی که این همه شعور همه جا وجود داره؟ و این خدای مهربون که در نظرش غنی و فقیر یکسانند و همه فرزندان محبوب او هستند کجاست؟ کم‌کم مردم بر علیه زندگی خود طغیان می‌کند. حس می‌کند که اگر به دفاع از خودش نپردازه، ظلم نابودش می‌کنه.»
Naarvanam
«به هر طرف رفتن و دیدن این همه چیز، خیلی خوشاینده. آدم می‌فهمه که مردم عقب نگه‌داشته شده، در خفت وول می‌زنه و به خودش می‌گه چرا منو دور نگه می‌دارن؟ برای چی گرسنه‌ام وقتی همه چیز فراوانه؟ برای چی نادانم وقتی که این همه شعور همه جا وجود داره؟ و این خدای مهربون که در نظرش غنی و فقیر یکسانند و همه فرزندان محبوب او هستند کجاست؟ کم‌کم مردم بر علیه زندگی خود طغیان می‌کند. حس می‌کند که اگر به دفاع از خودش نپردازه، ظلم نابودش می‌کنه.»
Naarvanam
بی‌آنکه متوجه شود کمتر نیایش می‌کرد اما بیشتر درباره عیسی و کسانی فکر می‌کرد که بدون صحبت از او حتی ظاهرآ بدون شناختی از او مطابق انجیل زندگی می‌کردند و مانند او زمین را ملکوت فقرا می‌دانستند و می‌خواستند تمام ثروت‌ها را به قسمت‌های مساوی بین آن‌ها تقسیم کنند.
Naarvanam
وقتی که می‌دید همه چیز روی زمین فراوان است ولی با وجود این مردم در فلاکت زندگی می‌کند و نیمی دیگر در ثروت غرق هستند و هنگامی که می‌دید در شهرها معبدهایی پر از طلا و نقره وجود دارد و در کنار کلیساهای باشکوه و کشیشانی که لباده‌های زربفت به تن دارند، مردمان فلک‌زده، لرزان از سرما منتظر صدقه هستند
Naarvanam
سابقآ همه جا و در همه چیز تمایل بی‌شرمانه‌ای برای فریفتن بشر، چاپیدن او و حداکثر استفاده از وجود او را می‌دید و نیز وقتی که می‌دید همه چیز روی زمین فراوان است ولی با وجود این مردم در فلاکت زندگی می‌کند و نیمی دیگر در ثروت غرق هستند و هنگامی که می‌دید در شهرها معبدهایی پر از طلا و نقره وجود دارد و در کنار کلیساهای باشکوه و کشیشانی که لباده‌های زربفت به تن دارند، مردمان فلک‌زده، لرزان از سرما منتظر صدقه هستند. آلونک‌های کثیف فقرا و لباس‌های ژنده و متعفن آن‌ها را می‌دید فکر می‌کرد این مسئله کاملا طبیعی است ولی حالا آن وضعیت را زشت و ناپسند می‌شمرد به خصوص برای کلیسا. چون فقرا احترام خاصی برای کلیسا قائل هستند.
Naarvanam
وقتی که می‌دید همه چیز روی زمین فراوان است ولی با وجود این مردم در فلاکت زندگی می‌کند و نیمی دیگر در ثروت غرق هستند و هنگامی که می‌دید در شهرها معبدهایی پر از طلا و نقره وجود دارد و در کنار کلیساهای باشکوه و کشیشانی که لباده‌های زربفت به تن دارند، مردمان فلک‌زده، لرزان از سرما منتظر صدقه هستند. آلونک‌های کثیف فقرا و لباس‌های ژنده و متعفن آن‌ها را می‌دید فکر می‌کرد این مسئله کاملا طبیعی است ولی حالا آن وضعیت را زشت و ناپسند می‌شمرد به خصوص برای کلیسا. چون فقرا احترام خاصی برای کلیسا قائل هستند.
Naarvanam
هر وقت می‌دید که هم صحبت‌هایش در عین ناخشنودی شدید و اعتراض بر مصائب ومقدرات، مشتاقانه در صددند راه حل مسائل مهم بشریت را پیدا کنند قلبش سرشار از شادی می‌شد.
Naarvanam
«چه اهمیتی داره! وقتی آدم خوبه هیچ‌وقت تنها نیست و همیشه اطرافش هستند...»
Naarvanam
کاملا درسته! آدم وقتی منتظر خوبی و نیکی‌های زندگی است می‌تونه بگه که زندگی می‌کنه ولی وقتی منتظر چیزی نیست دیگه آن زندگی نیست...
Naarvanam
امکان داشت که باز هم مدتی زنده باشه. اما وقتی که آدم مشکلات زیادی داره فکر می‌کنه که مرگ بهتر از زندگی است.
Naarvanam
مادر همیشه از گفت‌وگوی آن‌ها در مورد زندگی و مقدارت کارگر و دهقان و در مورد مفیدترین و سریع‌ترین طرز کاشتنِ تخمِ افکار حقیقت و آزادی در میان رنجبران و بالا بردن سطح فکر آن‌ها تعجب می‌کرد.
Naarvanam
چه زیبایی شگفتی! غیر از اینه، نیکلا؟ در همه جا چه‌قدر از این زیبایی‌ها وجود داره اما از چشم ما پنهانه و بی‌آنکه اونو ببینم از برابر ما می‌گذره. مردم هیچ یک از این زیبایی‌ها رو نه می‌بینند و نه ستایش می‌کنند، چون نه فرصت دارن و نه میل. اگه می‌دونستن که چه‌قدر زمین غنی است و چه چیزهای شگفت‌آوری در اون پیدا می‌شه. چه بسا شادی‌هایی که می‌تونستن برای خودشون فراهم کنن. همه چیز برای همه و هر کس برای همه چیز باشه، این طور نیست نیکلا؟
Naarvanam
روزی پلاگه از نیکلا سؤال کرد: «زمین بزرگه؟» ـ بله، ولی با این همه، جای مردم تنگه...
Naarvanam
از مقدس بودن کار و آزادی زیاد صحبت می‌کرد ولی با شلختگی که داشت باعث زحمت دیگران می‌شد.
Naarvanam
موسیقی برای مادر دلنشین و حتی ضروری شده بود. حس می‌کرد که موسیقی در قلبش نفوذ می‌کند.
Naarvanam
من اغلب شنیدم و خودم هم می‌دونم که چه‌طوری شیره جانِ کارگرها رو در کارخونه و در همه جا می‌کشند ولی آدم از اوان بچگی به این مسائل خو گرفته و چندان متأثر نمی‌شه.
Naarvanam

حجم

۳۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۴ صفحه

حجم

۳۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۴ صفحه

قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
تومان