بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مادر | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مادر

بریده‌هایی از کتاب مادر

۴٫۳
(۳۹)
آرمان ملت به بازوهای جوون و توانا و دل‌های پاک و بی‌آلایشی مانندِ شما احتیاج داره... همین نیروها هستن که مایه حیات آرمان می‌شن و به وسیله این قواست که تموم بدی و ظلم مغلوب می‌شه...»
Naarvanam
آشوب در زندگانی تیره و راکد به کندی و به شکل دایره‌های وسیع شیوع می‌یافت. فکر به خواب رفته بیدار می‌شد.
Naarvanam
فکر به خواب رفته بیدار می‌شد.
Naarvanam
خیلی جوونه اما با همین جوونی خیلی چیزها می‌فهمید و از قرار معلوم فهمیدن قدغنه.
Naarvanam
جوانک به آرامی جواب داد: «فقط چند کلمه می‌گویم: رفقا! بر سر قبر استاد و دوستمان سوگند یاد می‌کنیم که هرگز تعلیماتش را فراموش نکنیم، سوگند یاد می‌کنیم هر یک از ما تمام عمر، بدون خستگی، برای نابود ساختن سرچشمه تمام مصائب، برای محو کردن نیروی اهریمنی که آن را در چنگ خود نگه می‌دارد، یعنی از استبداد، بکوشیم!» افسر فریاد کرد: «توقیفش کنید!» اما انفجار داد و فریادها مانع شنیدن صدای او شد. ـ مرده باد استبداد!
Naarvanam
مبارزان راه آزادی... عده‌تون زیاد نیست، عده‌تون زیاد نیست! ولی از شما می‌ترسند!
Naarvanam
«به مردم حتی اجازه نمی‌دن که یک رفیقشون رو اون‌طوری که دوست دارن دفن کنن!...»
Naarvanam
عده‌ای نیز قادر به کنترل خشم خود نبودند و مقامات دولتی را به باد فحش و ناسزا می‌گرفتند که از اشخاصی می‌ترسیدند که جز کلام و اندیشه اسلحه‌ای ندارند.
Naarvanam
بله، برای هر کس داشتن کمی سعادت خوبه... وقتی که سعادت آدم خیلی بزرگ باشه، ارزش آن کمتر می‌شه...
Naarvanam
بله، برای هر کس داشتن کمی سعادت خوبه... وقتی که سعادت آدم خیلی بزرگ باشه، ارزش آن کمتر می‌شه...
Naarvanam
«حالا از رفقایش صحبت می‌کنه. با عشقی چنان شدید و شیرین که نمی‌تونی هیچ لغتی رو جایگزین آن کنی! به وجود خودش پی برده، نیروی خودشو می‌بینه و می‌دونه چه چیز کم داره و به خصوص حس حقیقی رفاقت و عشق مفرطی در وجود او پیدا شده که تبسم‌کنان به استقبال سختی‌های زندگی می‌ره.»
Naarvanam
«مرده چه معنی داره؟ چه کسی مرده؟ حس احترام و محبتِ من نسبت به ایگور؟ به رفیقم؟ آیا همه خاطراتش مرده؟ آیا تصوری که من در ذهنم از او داشتم یعنی تصور مردی با شهامت و درستکار از بین رفته؟ مگه همه این‌ها مرده‌اند؟ نه! هرگز نخواهد مرد... می‌دونم... به نظرم چنین می‌رسه که ما در گفتن اینکه فلان شخص مُرده عجله می‌کنیم! درسته که لب‌هایش مُرده‌اند اما گفتارش در قلب‌ها زنده است.»
Naarvanam
«رفیق، رفیق عزیز محبوبم، از صمیم قلب ممنونم! همون‌طوری که شیوه تو بود؛ بدون خستگی، بدون تردید در تمام عمر، برای کسانی که زجر می‌کشن کار می‌کنم... خداحافظ! خداحافظ!»
Naarvanam
«اما او همیشه، همیشه شاد بود. از روی شهامت دردش را مخفی می‌کرد. همیشه می‌خندید... همواره سعی می‌کرد به مردم ضعیف دل و جرأت بده. خیلی حساس و ملایم بود... اگه می‌دونستین چه رفیقی بود! زندگی شخصی‌اش پر مشقت و دردناک بود، اما می‌دونم که هیچ کس شکوه اونو نشنید...! من دوست صمیمی او بودم... خیلی بهش مدیونم؛ تا آنجا که می‌توانست به من روحیه داد. خسته و تک و تنها بود ولی با وجود این هرگز از کسی چیزی نخواست، نه نوازش و نه دلجویی...»
Naarvanam
دلم می‌خواست باز هم برای خوشبختی مردم کار بکنم، اما وقتی که آدم دیگه کاری ازش ساخته نیست زندگی به چه دردی می‌خوره، حماقت محض است!
Naarvanam
مادر جان، گریه نکنین، طبیعیه... لذتِ زندگی لزوم مردن رو به دنبال داره...
Naarvanam
آندره سرش را به زیر انداخت و گفت: «ما باید یاد بگیریم و به دیگران یاد بدیم، وظیفه ما اینه!» وسف چیکف پرسید: «کی مبارزه می‌کنیم؟» ـ پیش از آنکه وارد مبارزه بشیم چندین دفعه ما را شکست می‌دن. اینو خوب می‌دونم... اما نمی‌دونم موقع مبارزه ما کی فرا می‌رسه! می‌بینی به عقیده من اول باید مغز را مسلح کرد و پس از آن دست‌ها را...»
Naarvanam
پیش از آنکه وارد مبارزه بشیم چندین دفعه ما را شکست می‌دن. اینو خوب می‌دونم... اما نمی‌دونم موقع مبارزه ما کی فرا می‌رسه! می‌بینی به عقیده من اول باید مغز را مسلح کرد و پس از آن دست‌ها را...»
Naarvanam
«کتاب‌هایی را که می‌خوانم ممنوعه‌اند. خواندنِ آنها قدغنه چون حقایق زندگیِ را بیان می‌کنن... این کتاب‌ها رو مخفیانه چاپ می‌کنن و اگه دست کسی ببینند حتمآ اونو حبس می‌کنن. می‌دونی چرا؟ چون می‌خواسته حقیقت را بفهمه! فهمیدی؟»
Naarvanam
پلاگه اشخاصی را می‌شناخت که خود را از قید کینه و حرص آزاد ساخته بودند. می‌فهمید که اگر عده این اشخاص زیاد شود چهره سیاه و موحش زندگی دلکش‌تر، ساده‌تر، بهتر و فروزان‌تر خواهد شد.
Naarvanam

حجم

۳۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۴ صفحه

حجم

۳۸۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵۴ صفحه

قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
تومان