بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دشمنان | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دشمنان

بریده‌هایی از کتاب دشمنان

۴٫۱
(۲۱)
در آرامش و سکوت پاییزی، وقتی مه یخ‌کرده و زننده‌ای از زمین بر روح سنگینی می‌کند و مانند دیوار زندان جلوی آدم کشیده می‌شود و آزادی ناچیز و محدود آدمی را به رخش می‌کشد، آه در این موقع چه‌قدر تخیل دربارۀ رودهای وسیع و تندرو، شیرین و تسلی‌بخش است! رودخانه‌هایی که کناره‌های گستاخ و پربار داشته باشند. و هم تخیل دربارۀ جنگل‌های انبوه و صحاری بی‌کران و درخت‌های سر به فلک افراشته!
Tamim Nazari
هیچ کیفی در دنیا بالاتر از گرفتن ماهی‌های چاق و چله در آب‌های روان نیست. سر قلابت یک دانه سوسک یا شب‌پره می‌زنی که بتواند روی آب برود. و می‌گذاری که ریسمانت بیست تا سی متر، بدون وزنه‌ای روی آب بلغزد. بعد تنبانت را در می‌آوری و خودت داخل آب می‌شوی و می‌گذاری که طعمه با جریان آب پیش برود و بعد یک‌هو به شدت می‌کشی و یک ماهی چاق و چله سر قلابت هست. و حالا باید هوش و حواست را جمع کنی که سر موقع ریسمانت را بکشی، وگرنه هم صید و هم طعمه از دستت درمی‌رود. همان لحظه‌ای که ماهی ریسمان را کج و کوله می‌کند، باید ریسمان را بکشی. یک دقیقه هم نباید تأخیر کنی.
Tamim Nazari
از سیبری اصلا نمی‌ترسم. سیبری و روسیه عین هم‌اند. آن‌جا هم همین خدای روسیه را می‌پرستند، همین تزار را فرمان می‌برند و به همین زبان مسیحیان ارتدکس حرف می‌زنند، همین زبانی که من با شما صحبت می‌کنم.
Tamim Nazari
وقتی آدم محکوم به اعمال شاقه است، کار و بارش از خرچنگ به تور افتاده بدتر است. دور و برش شلوغ است. هلش می‌دهند، تنه‌اش می‌زنند، گوشۀ دنجی نیست که آدم نفس راحتی بکشد. زندان، جهنم روی زمین است. خدا نصیب نکند! آدم را جانی می‌دانند و رفتاری که با جانی‌ها باید کرد، با آدم می‌کنند. از زندگی سگ بدتر است. چیزی نمی‌دهند بخوری. جایی نیست بخوابی و جایی نداری که نمازت را کمر بزنی.
Tamim Nazari
طور کلی هر قدر که کلمات زیبا و عمیق باشند، فقط قادرند آن کس را که رنجی ندارد، تسلیم بسازند. کلمات همیشه این قدرت را ندارند آدم‌های خیلی خوشحال و خیلی غمناک را ارضاء کنند، زیرا آخرین بیان خوشحالی زیاد و غم زیاد، سکوت است. عشاق در سکوت زبان یکدیگر را بهتر درک می‌کنند و یک موعظه و سخنرانی با حرارت و گرم، در کنار گور مرده‌ای، فقط به غریبه‌ها تأثیر می‌کند. بیوۀ آن مردی که مرده و بچّه‌هایش، آن خطابۀ گرم را سرد و ناچیز می‌یابند.
کاربر ۱۰۰۵۷۱۷
ارزش حقیقی و شخصیت واقعی هر کس جزء اسرار است و آشکار نمی‌شود و شاید تا حدی به همین جهت است که مردمان متمدن، با هیجان و شور خاصی ادعا می‌کنند که باید راز اشخاص را محترم شمرد و آن را بروز نداد
Anonymous
می‌لرزید، سکسکه می‌کرد، می‌گریست، این اولین باری بود که به عمرش با دروغ ظالمانه‌ای مواجه شده بود. پیش از این هرگز نمی‌دانست که در این دنیا، علاوه بر زردآلوی شیرین و کیک و ساعت‌های گران‌قیمت، خیلی چیزهای دیگر هم وجود دارد که در زبان بچه‌ها نامی برای آن‌ها نمی‌توان یافت.
alireza hosseini
کلمات همیشه این قدرت را ندارند آدم‌های خیلی خوشحال و خیلی غمناک را ارضاء کنند، زیرا آخرین بیان خوشحالی زیاد و غم زیاد، سکوت است. عشاق در سکوت زبان یکدیگر را بهتر درک می‌کنند و یک موعظه و سخنرانی با حرارت و گرم، در کنار گور مرده‌ای، فقط به غریبه‌ها تأثیر می‌کند. بیوۀ آن مردی که مرده و بچّه‌هایش، آن خطابۀ گرم را سرد و ناچیز می‌یابند.
alireza hosseini

حجم

۲۴۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۶

تعداد صفحه‌ها

۳۱۴ صفحه

حجم

۲۴۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۷۶

تعداد صفحه‌ها

۳۱۴ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد