![کتاب در جستجوی زمان از دست رفته (جلد دوم) اثر مارسل پروست کتاب در جستجوی زمان از دست رفته (جلد دوم) اثر مارسل پروست](https://img.taaghche.com/frontCover/126993.jpg?w=200)
بریدههایی از کتاب در جستجوی زمان از دست رفته (جلد دوم)
۴٫۰
(۲۱)
برای مادرم، برعکس، قضیه خوب روشن بود؛ او میدانست که بخش بزرگی از لذتهایی که زنی از راه یافتن به محیطی میبرد که با آنی که در گذشته داشت تفاوت دارد، نصیب او نخواهد شد اگر نتواند آشنایان گذشتهاش را از آشناییهای بهنسبت برجستهتری که به جای ایشان نشانده است باخبر کند. این کار به شاهدی نیاز دارد که او را به این دنیای تازه و لذتناک، به همان سان که حشرهای وزوزو و گریزپا را به درون گلی، رخنه میدهی که سپس، در دید و بازدیدهایش اینجا و آنجا خبر را، گرده نهان در غلاف غبطه و ستایش را میپراکند. یا دستکم امید این هست.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
لذت میبردم از ناتوانی ذهن و خِرَد و دل در کاربست کوچکترین تدبیری، در حل حتی یکی از آن دشواریهایی که زندگی، بعدها، به آسانی چاره میکند بی آنکه بفهمیم چکار کرد.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
اصولا، درباره همه رویدادهایی که در زندگی و نشیب و فرازهایش به عشق مربوط میشوند، بهتر آن است که دربند فهمیدن نباشیم، چون حالت وصفناپذیر و نامنتظرشان چنان است که پنداری از قانونهایی نهمنطقی که جادویی پیروی میکنند. میلیاردری که مرد جذابی هم هست، و زن تهیدست دلناپسندی که با او زندگی میکرده عذرش را خواسته است، و در درماندگی همه ثروتهای زمین را به یاری میخواند و همه قدرتهای زمان را به کار میگیرد و باز معشوقه جوابش میکند، دربرابر یکدندگی چارهناپذیر او بهتر است به جای جستجوی توجیهی منطقی گمان ببرد که سرنوشت با او سرِ جنگ دارد و میخواهد او را دقکش کند.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
سرانجام ژیلبرت برگشت و کمابیش هرروز برای بازی میآمد، و مرا دربرابر چیزهای تازهای میگذاشت که آرزو کنم، که برای فردا از او بخواهم، و بدینگونه هرروز از مهربانی من مهربانی تازهای میساخت.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
. به راستی نمیدانستم خطوط چهره ژیلبرت چگونه بود، بجز در لحظههایی ملکوتی که آنها را برای من از هم میگشود: تنها لبخند او را به یاد میآوردم. و چون باهمه کوششی که میکردم نمیتوانستم آن چهره عزیز را به یاد بیاورم، از این که صورتهای بیهوده و زننده زن آبنباتفروش و مردک اسبهای چوبی با دقت بسیار در خاطرم بود خشمگین میشدم: بدین گونه کسانی که محبوبی را از دست دادهاند و هیچگاه او را در خواب نمیبینند، در میمانند از این که در رؤیاهایشان پیدرپی آدمهای ستوهآوری را میبینند که همان شناختنشان در دنیای بیداری برایشان زیادی است. و از آنجا که نمیتوانند آنی را که مایه اندوهشان است درنظر آورند، کمابیش خود را به بیاندوهی متهم میکنند. و من، چون نمیتوانستم چهره ژیلبرت را به یاد بیاورم، چیزی نمانده بود بپندارم که فراموشش کردهام، و دیگر دوستش ندارم.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
در این حال، در شانزهلیزه از ژیلبرت خبری نبود که نبود. امّا من نیاز داشتم او را ببینم، چون دیگر حتی چهرهاش را هم به یاد نمیآوردم. شیوه کاونده، نگران، پُرتوقعمان در نگریستن کسی که دوست میداریم، انتظارمان که چیزی بگوید که به دیدار فردا امیدوار یا از آن نومیدمان کند، و تناوب (اگر نه همزمانی) شادمانی و درماندگی در خیالمان تا زمانی که هنوز آن را به زبان نیاورده است، این همه ذهن ما را در برابر دلدار آنچنان لرزان میکند که نمیتواند از او تصویری دقیق بگیرد. همچنین شاید این فعالی همه حواس با هم، فعالیتی که میکوشد با نگاهِ تنها به همه آنچه در ورای آنهاست پی ببرد، دربرابر هزار شکل و رنگ و حرکت آدم زندهای که معمولا (اگر عاشق نباشیم) ثابتشان میکنیم، بیش از اندازه مدارا نشان میدهد. مدل محبوب، برعکس، ثابت نیست و حرکت میکند؛ هرچه عکس از او داریم همه خراب است.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
در چنان هنگامی شاید نامهای از ژیلبرت دیگر همانی نبود که به کارم میآمد. آرزوهای ما درهم میدوند و، در آشوب زندگی، کمتر خوشیای است که درست با همان آرزویی که میطلبیدش جفت شود.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
من، عیدیها گرفته بودم، امّا نه آنی را که تنها همان میتوانست مایه شادمانیام باشد و آن نامهای از ژیلبرت بود. با این همه من هنوز جوان بودم، چون توانسته بودم برایش نامهای بنویسم و با سخن گفتن از رؤیاهای مهربانی یکسرهام امیدوار باشم که در او نیز مهری بیانگیزم. اندوه مردان پیرشده از این است که حتی به نوشتن چنین نامههایی نمیاندیشند، چه به بیهودگیشان پیبردهاند.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
به خانه برگشتم. اول ژانویه پیرمردانی را سپری کرده بودم که تفاوت این روزشان با جوانان نه از آن است که دیگر عیدی نمیگیرند، بل از این که دیگر سال نو را باور ندارند.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
آرزوهای ما درهم میدوند و، در آشوب زندگی، کمتر خوشیای است که درست با همان آرزویی که میطلبیدش جفت شود.
کاربر ۴۳۸۳۱۲۹
حجم
۶۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰۴ صفحه
حجم
۶۸۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۰۴ صفحه
قیمت:
۱۱۴,۰۰۰
۵۷,۰۰۰۵۰%
تومان