بریدههایی از کتاب تصرف عدوانی
نویسنده:لنا آندرشون
مترجم:سعید مقدم
ویراستار:ناصر زراعتی
انتشارات:نشر مرکز
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۸از ۷۹ رأی
۳٫۸
(۷۹)
زندگی از لحظههای کوتاهِ حال (که انسان توانِ انجام دادنِ کاری را ندارد) تشکیل شده است و این تا اَبَد ادامه دارد. هیچ بَعدی وجود ندارد، چون بَعد هم نوعی لحظهٔ حال است، بدونِ توانِ انجام دادنِ کارِ موردِ علاقه. ا
زهرا ك
امکان و فرصت به این راحتی ناپدید نمیشود. اگر رابطهاش با هوگو چیزِ باارزشی باشد، فرصت هنوز باقی است
زهرا ك
استر گفت: «فکر میکنم مشکلِ اساسی این است که ما کُنشهای دیگران را رفتارباورانه تفسیر میکنیم، از بیرون و عینی. امّا کُنشهای خودمان را پدیدارشناسانه، از درونِ آگاهیمان میفهمیم. این مُعضلِ بشر است
زهرا ك
استر بهتفصیل توضیح داد که چرا آمده است. چیزی را گزارش میداد که کسی نپرسیده بود، چون میخواست چیزی را پنهان کند که هیچکس نمیدی
زهرا ك
استر فکر کرد کسی که اشیاء و پارچهها را به این شکل لمس میکند، باید طبعی فوقالعاده لطیف و ملایم داشته باشد.
زهرا ك
دروغ ـ دستِکم در لحظه ـ صفاتِ انسانی را از بین میبَرَد. دروغ مثلِ زِره است. وقتی وسوسهٔ دروغ گفتن هست و انسان دروغ نمیگوید، مثلِ برهنه شدن است
Soh Bat
تنوعها برای ایناند که نگاه را منحرف کنند. الگو برای همه یکسان است
Soh Bat
تنوعها برای ایناند که نگاه را منحرف کنند
Soh Bat
به پنیرِ مزه فکر میکرد و اینکه چگونه توانسته بود در رقابت و نبردِ انواعِ گوناگونِ پنیرسازی، برای مطبوعِ حسِ چشایی انسان شدن، بر پنیرهای دیگر پیروز شود
Soh Bat
بهسببِ خودشیفتگی بیرحمانهٔ عاشقی، درک نمیکرد مردی که کنارش دراز کشیده، با خشمی خاموش، بیدار است
Soh Bat
آنچه را بهواسطهٔ ترّحم انجام میدهند، برای کسی که امید داشته آن را از روی عشق انجام دهند، ارزشِ ناچیزی دارد.
SaNaZ
کسیکه تَرک میکند، صحبت نمیکند، زیرا حرفی برای گفتن ندارد. کسیکه تَرک میکند، آماده است. دردِ بزرگ این است. کسیکه تَرکش میکنند، نیاز دارد تا ابد صحبت کند. و همهٔ این صحبتها تلاشی است برای گفتنِ اینکه دیگری اشتباه کرده است
SaNaZ
نمیتوانست با کسی زندگی کند که فکرش از شعار فراتر نمیرود و همواره، در سطحِ ظاهری شادانِ کنشگرایی توقف میکند تا هرگز مجبور نباشد در پیچوخمهای هزارتوی کندوکاو گام بگذارد.
SaNaZ
«آدم هرگز نمیتواند درک کند کسی را جایگزینش میکنند. فهمش غیرِممکن است... این قضیه همیشه غیرِمنطقیست... همیشه.»
SaNaZ
آدم چقدر میتواند احمق باشد که باور کند وقتی مردم کمبودِ وقت را دلیل میآورند، واقعاً وقت ندارند؟ آدم چقدر میتواند کُلاً احمق باشد که آنچه را آشکارا رُخ میدهد، نبیند.
SaNaZ
اگر قصدِ ادامه دادن نداری، در مقابلِ آدمِ امیدوار، ظاهرسازی نکن!
SaNaZ
اصلاً معاشرت با هم را شروع نکنند اگر یکی از دو طرف میداند که خیر طرفِ دیگر را نمیخواهد و او را دور خواهد انداخت.
SaNaZ
هنگامی که دو تن با هم معاشرت میکنند، نوعی مسئولیت آغاز میشود. هرچه این معاشرت عریانتر و ژرفتر باشد، تعهد و مسئولیت بیشتر میشود.
SaNaZ
بهرغمِ همهچیز، آن دو بههم تعلق داشتند.
SaNaZ
«دیگران، کسانیکه بخشی از دستیارانِ اویند، او را میپرستند، اما من دلباختهٔ اویم. کسیکه عاشق است، نیازی به پرستش ندارد. معبود برای پرستشگران باید دستنخورده باقی بمانَد تا بر اثرِ کشفِ نقص، تَرَک برندارد. امّا کسیکه عاشق است، در سنجش و داوری خود آزاد است.»
SaNaZ
حجم
۱۵۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۵۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
۱۶,۵۰۰۵۰%
تومان