بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پدرخوانده | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پدرخوانده

بریده‌هایی از کتاب پدرخوانده

نویسنده:ماریو پوزو
انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۲از ۵۵ رأی
۴٫۲
(۵۵)
دختر جوان زیبایش هنوز در بیمارستان بود، با فکی شکسته که به وسیلهٔ سیم نگه داشته شده بود. حالا این دو حیوان آزاد می‌شوند؟
Dina
برنامه‌ریزی‌اش بی‌عیب و حفاظتش بی‌نفوذ بود.
B.A.H.A.R
نظر تسیو نسبت به مایکل بهتر از بقیه بود. او چیزی دیگر در این مرد جوان حس می‌کرد، قدرتی با هوشمندی پنهان‌شده، مردی که در مقابل دید عموم، با حسادت از قدرت واقعی‌اش نگهبانی می‌کرد.
B.A.H.A.R
هیچ عیبی در شناختن هر امر کوچکی که قبل از واقعه بتونه کمک‌مون کنه نیست.»
B.A.H.A.R
مردی که نان شبش را با عرق جبین درمی‌آورد هر شغلی قابل احترام بود.
B.A.H.A.R
خان باور داشت که در زندگی سود و قدرتی طبیعی بالاتر از این وجود ندارد که دشمنت اشتباهاتت را بزرگ‌تر از آنچه هست ببیند و اینکه دوستت خوبی‌هایت را دست‌کم بگیرد.
B.A.H.A.R
مردانِ بزرگ بزرگ به دنیا نمی‌آیند. بلکه رشد می‌کنند و ویتو کورلئونه هم چنین بود.
B.A.H.A.R
نظر خان هیچ وقت توسط هیچ‌کس و با هیچ دلیلی عوض نمی‌شد. اندازهٔ محبتش را فقط خودش می‌توانست تغییر دهد.
B.A.H.A.R
کارهایی هست که باید انجام بشن، انجام‌شون می‌دی و هیچ وقت درباره‌شون حرفی نمی‌زنی.
B.A.H.A.R
یک سرباز آدم را به سوی جنگ سوق می‌دهد و یک وکیل به سوی قانون.
B.A.H.A.R
خان گفته بود: «یک حقوقدان با کیف دستیش می‌تونه بیشتر از صد مرد با اسلحه دزدی کنه.»
B.A.H.A.R
زندگی خوبی فراهم کردی. فکر کردی دنیا جای بی‌خطریه که می‌تونی هر وقت اراده کردی لذتت رو ازش ببری. هیچ وقت خودت رو به سلاح دوستان حقیقی مسلح نکردی.
n re
در تجربهٔ او درد و ترس احساس گرسنگی را از بین نمی‌بردند و فقط غذا خوردن بود که از درد می‌کاست. اگر دکتری می‌خواست با دارو آرامَش کند، عصبانی می‌شد، اما قهوه و کمی نان داستانی دیگر بود. بالاخره او از فرهنگی ساده‌تر می‌آمد.
مریم
کلمهٔ مافیا در اصل به معنای مکانی امن و پناهگاه بود. بعدها نام ساختاری مخفی شد که علیه حکامی که قرن‌ها بر این سرزمین و مردمش ظلم کرده بودند به پا خاست.
محمد جواد
وکیل می‌تونه با کیف دستیش بیشتر از هزار مرد با نقاب و اسلحه پول بدزده.
محمد جواد
او همه چیز را می‌خواند و دربارهٔ چیزهایی که خوانده بود با همشهری‌هایش صحبت می‌کرد، با کسانی که عمدتاً رعایایی بی‌سواد یا چوپان بودند، و به همین علت به احمق معروف شده بود. کتاب‌هایش چه ربطی به آن‌ها داشتند؟
B.A.H.A.R
از هیچ چیز به اندازهٔ بی‌دقتی در زندگی بدم نمی‌آد
B.A.H.A.R
باید کنترل بشه، باید مراقبت بشه و باید سازماندهی بشه.
B.A.H.A.R
با وجود تمام شکست‌های سال گذشته، حاضر به از دست دادن هیچ چیز نیست.
B.A.H.A.R
این‌ها موجودات کمیابی بودند، مردانی که قبول نقش جامعه‌ای سازماندهی‌شده توسط دیگران را پس زده بودند، مردانی که یوغ بندگی دیگر مردمان را بر گردن نگذاشته بودند. هیچ نیرویی نبود، هیچ مرد میرایی وجود نداشت که بتواند ارادهٔ آنان را، مگر آنکه خود بخواهند، تغییر دهد.
B.A.H.A.R

حجم

۴۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

حجم

۴۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

قیمت:
۱۴۵,۰۰۰
۴۳,۵۰۰
۷۰%
تومان