بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پدرخوانده | طاقچه
تصویر جلد کتاب پدرخوانده

بریده‌هایی از کتاب پدرخوانده

نویسنده:ماریو پوزو
انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۲از ۵۵ رأی
۴٫۲
(۵۵)
«هیچ وقت عصبانی نشو. هیچ وقت تهدید نکن. برای مردم منطق بیار.»
n re
نمی‌خوای وکیل بشی؟ وکیل می‌تونه با کیف دستیش بیشتر از هزار مرد با نقاب و اسلحه پول بدزده.»
مریم
آیا این درست نیست که بدترین بدبختی‌ها گاه موجبات خوشبختی‌هایی ناشناخته می‌شوند؟
محمد جواد
دوستی همه چیزه تو این دنیا. دوستی بیش از استعداد ارزش داره. بیش از دولت ارزش داره. تقریباً به بزرگی خانواده و عشیره است. این رو هیچ وقت فراموش نکن.
n re
ببخش. فراموش کن. زندگی پر از بدبختیه.
n re
«یک حقوقدان با کیف دستیش می‌تونه بیشتر از صد مرد با اسلحه دزدی کنه.»
ترنج
فکر کردی دنیا جای بی‌خطریه که می‌تونی هر وقت اراده کردی لذتت رو ازش ببری
n re
«ایتالیایی‌ها لطیفه‌ای دارند که می‌گه دنیا و زندگی این‌قدر سخته که یک مرد برای مراقبت از خودش باید دو پدر داشته باشه.
Raya
خیلی خب. احساساتم جریحه‌دار شدند، اما من آدمی نیستم که پیمان دوستی با کسانی ببندم که ارزشش رو نمی‌دونن، با کسانی که منو دست‌کم می‌گیرند.»
B.A.H.A.R
در پس هر ثروتی جنایتی است.
monir
به افرادی که سعی می‌کنند کمکت کنند بی‌احترامی نکن.
B.A.H.A.R
آفتاب مهم‌تر از آب بود، اما آب هم مهم بود و اگر هر دو به طور نادرست مخلوط می‌شدند، موجب نابودی باغ می‌شدند.
B.A.H.A.R
به تبلیغات باور نداشت و رضایت مشتری را تبلیغ حساب می‌کرد
B.A.H.A.R
شوهرش همیشه ساکت بود. کم سخن می‌گفت و وقتی می‌گفت همیشه با آرامی و مهربانی می‌گفت و منطقی بود، نکته‌ای فوق‌العاده کمیاب در یک جوان مذکر سیسیلی.
کاربر ۲۰۶۳۳۱۰
مایکل در این باغ قدیمی دربارهٔ آنچه پدرش در آن ریشه داشت آموخت اینکه کلمهٔ مافیا در اصل به معنای مکانی امن و پناهگاه بود.
B.A.H.A.R
خان استفاده از تهدید را احمقانه‌ترین عمل و رها کردن خشم بدون فکر قبلی را خطرناک‌ترین کار می‌دانست.
B.A.H.A.R
و از آنجا که شخصیت بیرونی‌اش معمولاً بسیار منطقی و آرام بود، آن نقاب برداشتن ناگهانی و نشان دادن خود واقعی‌اش ترسناک بود.
B.A.H.A.R
باید خودت رو به عنوان یک گردانندهٔ اصلی ببینی، یک آدم زوردار.»
B.A.H.A.R
تا به امروز هیچ وقت برای مشاوره یا کمک پیش من نیومدی. با اینکه همسر من مادرخواندهٔ تنها فرزندته، آخرین باری که منو برای یک فنجان قهوه به خونه‌ات دعوت کردی به یاد نمی‌آریم. بگذار روراست باشیم. تو از دوستی من دوری جستی. تو ترسیدی که به من مدیون بشی.»
B.A.H.A.R
آموخته بود که جامعه بی‌ادبی‌های فراوانی می‌کند که باید تحمل کرد.
n re

حجم

۴۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

حجم

۴۹۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

قیمت:
۱۴۵,۰۰۰
۴۳,۵۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد