بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی | طاقچه
تصویر جلد کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی

بریده‌هایی از کتاب تشیع علوی و تشیع صفوی

نویسنده:علی شریعتی
امتیاز:
۴.۴از ۸ رأی
۴٫۴
(۸)
خط اصلی که علی را از ابوبکر جدا می‌کرد، خط فاصل حقیقت و مصلحت بود:
سپهر
تشیع علوی، یعنی مذهبی علی‌وار داشتن، یعنی پیروی از انسانی که هم خوب می‌جنگد و هم خوب می‌پرستد، هم به دل خویش عشق می‌ورزد و در برابر خدا ـ که زیبایی و خیر و عظمت مطلق وجود است ـ به خشوع، نماز می‌برد و در خلوت درد و تنهایی تأملات عاشقانه‌اش می‌نالد و در بیکرانگی ابدیت شنا می‌کند و هم جور اشرافیت، جهل تقدس و خیانت نفاق را به خون می‌کشد و هم از سنگلاخهای سخت و سوزان صحرا، به دستهای خویش، برای محرومان مدینه نان بر می‌گیرد و آب بر می‌آورد.
سپهر
روحانی و عالم شیعی از کنار مردم برخاست و در کنار سلطان صفوی نشست. تشیع مردمی تبدیل شد به تشیع دولتی. بعد تشیع به دو قسم منقسم شد! یکی تشیع علوی که از آغاز اسلام بود و هنوز هم خوشبختانه هست و یکی تشیع صفوی که تا آن تاریخ نبود و با تحریف و مسخ تشیع علوی به وجود آمد و هنوز هم متأسفانه هست.
سپهر
حتی یک سال که عاشورا و نوروز در یک روز با هم مصادف می‌شود (ببنید، ترکیب ملیت ـ مذهب چقدر قشنگ و ماهرانه ساخته شده بود که جامعه تحمل کرده و ساده پذیرفته است!) سلطان صفوی دستور می‌دهد که آن روز را عاشورا بگیرند و فردای آن روز را نوروز! و مردم هم گرفتند! یعنی یازدهم محرم را جشن نوروز گرفتند واین دو سمبل شیعی و ایرانی (هر چند با هم متضاد: یکی عزا و یکی عید) با هم همسایه و همساز شدند! و این خود سمبل همبازی دو عنصر متضاد تشیع حسینی و رژیم شاه سلطان حسینی که به تیغ ملک و تسبیح ملاّی صفوی یکی می‌شوند و میدان نقش جهان را در اصفهان ببین که مسجد شاه و مسجد شیخ و قصر عالی‌قاپو، چه نقش خوشی ساخته‌اند، شانه به شانهٔ هم، چشم در چشم هم و در وسط، میدان بازی!
سپهر
قومیت (ناسیونالیسم، شوینیسم، راسیسم) که مرز یک جامعهٔ نژادی است، همیشه امت را که یک جامعهٔ اعتقادی است قطعه قطعه می‌کند، چنان‌که در جنگ اول جهانی، استعمار غربی با دمیدن روح قومیت‌گرایی، قدرت جهانی اسلام را از درون متلاشی ساخت و با زنده شدن حس قوم‌پرستی ـ که در اسلام مرده بود ـ ناگهان خلافت وسیع اسلامی به چندین قطعه تجزیه شد و آن پیکرهٔ عظیم، با تیغ ناسیونالیسم لقمه لقمه شد و هر لقمه راحت‌الحلقومی که غول استعمار غرب به راحتی بلعید و کشورهای اسلامی‌ای ساخته شد
سپهر
کسی که سی سال سخن گفته و هیچ‌کس به او ایراد نگرفته، به خاطر این است که سی سال سخن گفته و هیچ‌کس از او نتیجه‌ای نگرفته!
سپهر
تشیع علوی تشیع انسانیت است. تشیع صفوی تشیع قومیت.
سپهر
تشیع صفوی در سیاست دخالت نمی‌کند. این قسمت را به سلطنت صفوی واگذار کرده‌اند. دورهٔ غیبت است؛ سیاست یعنی چه؟ حکومت یعنی چه؟ راجع به حیض، نفاس، جنابت، آداب بیت‌الخلاء، احکام برده و حقوق خواجه بر برده‌اش هر چه خواهی بپرس. فقط در آداب مستراح رفتن شش ماه تحقیقات دقیق و نظریات مفصل علمی هست. اما راجع به موضوعاتی که به سبیل شاه عباس بربخورد مجتهد صفوی ناپرهیزی نمی‌کند، زیرا مجتهد باید مرد پرهیزگاری باشد!
سپهر
علی به‌خاطر وحدت مسلمانان در برابر خطر خارجی، امپریالیسم شرق و غرب سکوت کرده است. بنیان‌گذاران تشیع علوی به پیروی علی سکوت کرده‌اند. اما ابوسفیان سکوت را روا نمی‌دارد؛ از ولایت دست‌بردار نیست! بر سر علی و یارانش فریاد می‌زند: «به خدا سوگند انقلابی را می‌بینم که جز با خون آرام نمی‌گیرد (سپس خطاب به علی (ع) و عباس:) ای ذلیل‌ها! (خطاب به علی) دستت را بده تا با تو بیعت کنم. اگر بخواهی مدینه را علیه ابوفضیل (ابوبکر) از پیاده و سواره پرمی‌کنم».
سپهر
به قول مولوی، تا پول زر و سکهٔ رایج نباشد، پول قلب ساخته نمی‌شود.
سپهر
وقتی می‌گوییم شیعهٔ جعفری یا مذهب جعفری، امام جعفر صادق آغازکنندهٔ این مذهب نیست، بلکه وی مشخص‌کنندهٔ مذهبی است که آن را از مذهب مالکی و حنبلی و حنفی و شافعی و نیز از شیعهٔ اسماعیلی و زیدی و کیسانی جدا می‌کند، وگرنه اصول اعتقادی و عملی تشیع جعفری را پیش از امام جعفر صادق می‌بینیم، در قرآن، در سنت، در اهل بیت، در همهٔ ائمهٔ پیش از امام جعفر صادق.
سپهر
از اینجا می‌بینیم دارد وضع سوا می‌شود. یک چیز تازه‌ای دارد به وجود می‌آید به نام تشیع صفوی. از اینجا همه‌چیز فرق کرده؛ حرفها تازه است؛ توجیهات تازه است. شخصیتها تازه نیست. باز علی است؛ باز همان محبت علی است؛ باز همان ولایت است؛ همان چیزهایی که از زمان خود پیغمبر بود، همان اصول و عقاید، اما یک جور دیگری شده! اصلاً یک وضع دیگری پدید آمده که به کلی ضد چیزهای قبلی است ولی در عین حال همان قالبها و شخصیتها هم حفظ شده. مشکل است از همدیگر باز شناخت، و مشکل فهمیدن و تشخیص دادن از همین جاست.
سپهر
در دورهٔ صفویه این روحانیت شیعه (در عین حال که باز به نسبت نظامهای کلیسایی و سازمانهای رسمی و روحانی مذاهب دیگر به هیچ وجه با آن قابل مقایسه نیست) در کنار حکومت قرار می‌گیرد و در کنار شخص حاکم. در اینجا مذهب تشیع تغییر جهت می‌دهد. تشیع ضد وضع موجود، تشیع وفق وضع موجود می‌شود. تشیعی که به عنوان یک نیرو در برابر حاکمیت بود، به عنوان یک نیرو در کنار و پشت سر این قدرت می‌ایستد و از آن جانب‌داری می‌کند! کارش و نقشش هم عوض می‌شود: تشیعی که حالت انتقادی به وضع موجود حاکم داشت، حالا یک رسالت تازه دارد و آن نقش توجیهی است!
سپهر
صفویه چون صوفی بودند و یکی از ابعاد سه‌گانهٔ تشیع صفوی تصوف است، خانقاهها را نیز گرم و رایج نگاه داشتند،
سپهر
تشیع ـ که با نه آغاز شد، نه در قبال مسیری که تاریخ انتخاب می‌کرد ـ عصیانی علیه تاریخ بود؛ تاریخی که به نام قرآن، مسیر جاهلیت کسری و قیصر را دنبال می‌کرد و به نام سنت، پیش از همه، پروردگان خانهٔ قرآن و سنت را قربانی می‌ساخت! شیعه تاریخ را نپذیرفت؛ رهبری و حاکمیت آنهایی را که بر تاریخ تسلط یافتند و در جامهٔ جانشینی رسول و حمایت اسلام و جهاد علیه کفر، اکثریت خلق را فریفتند، نفی کرد و پشت به مسجدهای مجلل و کاخهای پرشکوه امام و خلیفهٔ اسلام، رو به خانهٔ گلین و متروک فاطمه نهاد.
کاربر ۲۳۸۹۱۸۷
نهضت به هدف می‌رسد، یا بی‌آن‌که به هدف برسد، به اوج قدرتش می‌رسد. اما بدان‌جا که رسید، درگیری و مبارزه‌اش از بین می‌رود. سد و مانعی دیگر در برابرش نیست. به قدرتش که رسید، حالتش عوض می‌شود؛ می‌ایستد؛ متوقف می‌شود؛ حالت متحرک و انقلابی‌اش را از دست می‌دهد و حالت محافظه‌کاری می‌گیرد! چون اول می‌خواست دشمن را خلع سلاح کند و نظام را عوض کند؛ حالا خودش قدرتمند و حاکم است و می‌خواهد خودش را حفظ کند و نگه‌دارد؛ لذا حالت ضدانقلابی پیدا می‌کند، چون خودش روی کار آمده؛ انقلابهای بعدی را شورش، خیانت یا ضدانقلاب می‌خواند.
سپهر

حجم

۲۶۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۶۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
۲۲,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد