بریده‌هایی از کتاب ایده های بزرگ برای ذهن کنجکاو

به یاد داشته باشید که ارزش شما بیش از این است که کسی با شما بدرفتاری کند.

کسانی که آسیب دیده‌اند، به دیگران صدمه می‌زنند.

اگر کسی بدجنس و زورگو است به خاطر این است که در خانه، یا در گذشته، چیزی یا کسی آن‌ها را زیاد می‌ترساند و اذیت می‌کرد. احتمالا شما جزئیات را نمی‌دانید، اما می‌توانید تصورش را بکنید. شاید یک برادر بزرگ‌تر داشته که او را اذیت می‌کرده است. شاید مادرش همیشه رئیس بازی در می‌آورده. شاید پدر و مادرشان بر سر هم فریاد می‌زدند. این فرد که بسیار شجاع و نترس به نظر می‌رسند، در درونش احساس غم و ناراحتی شدید می‌کند. آن‌ها نمی‌خواهند اجازه دهند کسی بفهمد چقدر احساس ضعف می‌کنند، بنابراین سعی می‌کنند با رنجاندن فرد دیگری، حال خودش را بهتر کند.

هیچ فرد واقعاً خوشبختی دلش نمی‌خواهد یک نفر دیگر را ناراحت کند. افرادی که واقعا قوی و مطمئن هستند تقریبا همیشه با دیگران مهربان هستند

چرا یک فرد می‌خواهد دیگران را ناراحت کند؟ ‌ پاسخ آن بسیار تعجب‌آور است: علت آن، این است که آن‌ها در درون خود احساس کوچکی و بدبختی می‌کنند. شما با نگاه کردن به آنها متوجف این موضوع نمی شوید ممکن است در ظاهر قوی و خوشحال به نظر برسند.

آن‌ها ممکن است وانمود کنند که دوست شما هستند ولی چیزهای زیادی پشت سر شما می‌گویند. به نظر می‌رسد تنها چیزی که آن‌ها می‌خواهند این است که دیگران احساس حقارت و کوچکی کنند. بودن در کنار چنین افراد قلدری می‌تواند واقعا ناراحت‌کننده و ترسناک باشد.

مردم ناراحت هستند ولی بد جنس نیستند

ناراحت نشوید که کسی در حالت روحی بدی است و یا به شما حرف بدی میزند - در عوض سعی کنید تصور کنید مشکل چیست و راهی برای کمک پیدا کنید. ‌

ما احساس می‌کنیم مردم را خیلی خوب می‌شناسیم، اما در واقع فقط کمی در مورد زندگی یکدیگر می‌دانیم. خیلی چیزها هست که ما نمی‌بینیم.

افراد عصبانی و ناراحت (مانند شیر عصبانی) معمولاً در مورد چیزی که شما نمی‌توانید ببینید، ناراحت هستند.

مردی به نام آندروکلس که در حال قدم زدن در حومه شهر است که باران شروع به باریدن می‌کند. او به غاری پناه می‌برد - جایی که شیری در آن زندگی می‌کند. آندروکلس فکر می‌کند که شیر می‌خواهد او را بخورد، اما بعد می‌بیند که در پنجه او خاری فرو رفته است. شیر واقعا از مردم روستا عصیانی نبود. خیلی غرش می‌کرد، چون آن خار به او آسیب می‌زد، اما باقی مردم متوجه نبودند.

گاهی مردم (به خصوص والدین) بداخلاق و یا آزرده می‌شوند، اوضاع وحشتناکی رخ میدهد. گاهی درها را به هم می‌زنند یا فریاد می‌زنند، یا وقتی کسی با آن‌ها حرف می‌زند غرغر می‌کنند. وقتی مردم به این شکل رفتار می‌کنند، می‌توانند احساس کنند که با شما مشکل دارند و این باعث می‌شود که شما احساس بدی بکنید

وقتی کسی عصبانی می‌شود، شما مسئول آن نیستید

زمانی که شما به چیزی که می‌خواهید فکر می‌کنید از خودتان بپرسید که آیا واقعا آن را می‌خواهید یا فقط اینطور به نظر می‌رسد..

آنچه ما واقعا می‌خواهیم لذت بردن از زندگی است اما به اشتباه می‌پنداریم چیزهایی که می‌خریم کلید لذت بردن ما هستند.

پیدا کردن چیزی که واقعا می‌خواهید، مهم‌ترین کار در زندگی شما است.

ما به قدری از نظرات دیگران پیروی می‌کنیم که فراموش می‌کنیم از خودمان بپرسیم واقعا چه چیزی را دوست داریم.

ما چقدر به آسانی از تمرکز بر خواسته واقعی ماست، دست می‌کشیم و در عوض با چیزی که به نظر می‌رسد دیگران می‌خواهند همراه می‌شویم.

اشیا نمی‌توانند ما را خوشحال کنند، بلکه تجربیات و روابط هستند که این کار را انجام می‌دهند.

آگهی‌های تبلیغاتی همیشه ما را تشویق می‌کنند که ما چیزهای بیشتری می‌خواهیم و به ما می‌گویند که اگر آن‌ها را بخریم، خوشحال خواهیم شد.