بریده‌هایی از کتاب ایده های بزرگ برای ذهن کنجکاو

چیزی که از همه بیشتر دوست داشت، فکر کردن بود.

وقتی متوجه می‌شویم که همه با مشکلات مشابهی مواجه هستیم، می‌توانیم نسبت به هم خیلی مهربان باشیم.

بسیاری از فیلسوفان زمانی که از اهمیت دادن به آن چه بقیه فکر می‌کنند دست برداشتند، کم کم به ایده‌های خوبی رسیدند. شاید شما هم بتوانید همین کار را بکنید.

اگر گاهی اوقات احساس عجیب بودن می‌کنید، نگران نباشید. حتماً بیش از آنچه فکر می‌کنید با دیگران اشتراک دارید. مسئله این است که بقیه معمولا آن نیمه عجیب خود را پنهان می‌کنند.

هر کسی ممکن است خیلی عجیب و جالب‌تر از آن باشد که به نظر می‌رسد: آن‌ها در نیمه‌شب‌ها و در خلوت خود افکار عجیب و غریبی دارند که هرگز در مورد آن‌ها با دیگران صحبت نمی‌کنند. وقتی که تنها هستند، کارخنده داری انجام می‌دهند که هرگز در مقابل دیگران انجام نمی‌دهند. آن‌ها وقتی با مادر یا مادربزرگشان هستند، رفتاری کاملا متفاوت دارند نسبت به زمانی که در مدرسه و با دوستانشان هستند. این به خاطر این است که رفتاری که فرد در مدرسه دارد تنها بخش کوچکی از هویت واقعی اوست. شما این را می‌دانید چرا که خودتان نیز به همین نحو رفتار می‌کنید.

اگر مردم فکر کنند کاملا عادی نیستید، ممکن است صرفا کمی بدشانس باشید شاید چیزهایی که دوست دارید در جایی که در حال حاضر در آن زندگی می‌کنید خیلی محبوب نباشند، اما اگر در جای دیگری یا در زمان دیگری زندگی می‌کردید، عجیب نبودند.

دوست داشت به مردم بگوید که چقدر از چیزهای کوچک لذت می‌برد: صبح‌ها یک فنجان چای می‌خورد، در روزهای زمستانی سبزیجات ساده می‌خورد (به بچه‌ها نیز اینکار را توصیه می‌کرد)‌، به صدای پرنده‌ای که جیک‌جیک می‌کرد گوش می‌داد، به ابرها یا به قطرات باران نگاه می‌کرد

ما اغلب ناراحت می‌شویم چون چیزهای ساده را فراموش می‌کنیم. ما فکر می‌کنیم که این فقط چیزهای بزرگ و پیچیده هستند که مهم‌اند.

وقتی ناگهان احساس ناراحتی می‌کنید، قبل از هرچیز، ببینید که آیا ممکن است یکی از موارد زیر دخیل باشد یا خیر: چند ساعتی می‌شود که چیزی نخورده‌ام. ‌ دیشب خیلی دیر وقت خوابیدم. ‌ امروز، روز شلوغی بود.

یک احساس بد می‌تواند توضیح بسیار ساده‌ای داشته باشد: شاید آن‌ها فقط دیشب تا دیر وقت بیدار مانده‌اند.

بزرگترها در فهم این موضوع بی استعداد هستند که ممکن است اوقات تلخی آنها فقط به خاطر خستگی باشد، بزرگسالان دوست دارند فکر کنند که اگر احساس ناراحتی می‌کنند، باید دلیل مهم و بزرگی داشته باشد احتمالا چیزی که به سیاست یا امور جهانی مربوط می‌شود، یا به این دلیل که رئیس آن‌ها در محل کار بسیار احمق‌تر از هر زمان دیگری است.

ما معمولا وقتی در حالت روحی بدی هستیم به این چیزها فکر نمی‌کنیم، و در عوض تصور می‌کنیم که دلیل ناراحتی ما به خاطر کاری است که فرد دیگری انجام داده است. ما چنان ناراحت می‌شویم که می‌خواهیم سر آن‌ها فریاد بزنیم و به آن‌ها بگوییم که چه انسان‌های وحشتناکی هستند. اما چیزی که واقعا باعث می‌شود احساس بهتری داشته باشیم ممکن است یک استراحت، یک لیوان آب، یک ناهار یا یک بازی بیرون از خانه باشد

شادی ما به آنچه واقعا اتفاق می‌افتد بستگی ندارد، بلکه به انتظارات ما بستگی دارد.

سنکا به او گفت که علت ناراحتی و عصبانیت او خوش بینی است. خوش‌بینی به معنای این است که فکر کنید همه چیز همیشه به خوبی و دقیقا همان طور که می‌خواهید پیش می‌رود.

انتظار کم‌تر، بخش بزرگی از معنای فیلسوف بودن است.

تصور اتفاقات آینده باعث نمی‌شود آنها واقعا رخ دهند.

این که شما بدخلق شوید و یا در مورد چیزی احساس رضایت بکنید، بستگی زیادی به انتظارات شما دارد. اگر انتظار داشته باشید که همه چیز عالی پیش برود، تعجبی ندارد که ناامید شوید. اگر شما انتظار دارید که اوضاع بد باشد، اغلب اوقات آنقدرها هم بد نخواهد بود.

بعضی از مردم بدجنس و بی‌رحم اند. آن‌ها فکر می‌کنند که اگر به دیگران آسیب برسانند، درد خود را از بین خواهند برد.

زندگی همیشه برای همه کمی سخت و دشوار است.

درک این که چرا گاهی اوقات با دیگران خیلی مهربان نیستید به شما کمک می‌کند که ببینید چطور یک نفر دیگر می‌تواند با شما بدرفتاری کند.