بریده‌هایی از کتاب شورشی

آدم‌ها از لایه‌های عمیق راز بوجود آمده‌اند. گاهی تصور می‌کنی آن‌ها را می‌شناسی و درکشان می‌کنی اما انگیزه‌ها و هدف‌هایشان فقط در قلبشان خانه دارد و از چشم تو پنهان است.

نوع شخصیت توبیاس اینطور است: زمانیکه باید احساس ضعف کند نیرویش را جمع می‌کند و قوی به نظر می‌رسد.

حالا می‌‌فهمم که دلیری چه درس بزرگی به من داد. مهم نیست مسیر راه چقدر ناهموار باشد چون هر طور شده من باید به حرکتم ادامه بدهم.

بی‌رحمی و منطق خالی از احساس می‌‌تواند هر غیرممکنی را ممکن کند

مردم در دو صورت برات کاری می‌کنند: اول وقتیه که در قبالش ازت چیزی می‌خوان و دوم زمانیه که بهت احساس دین می‌کنند.» می‌گویم: «فقط این نیست. گاهی هم به این خاطره که دوستت دارند.

خشک‌ترین و خونسردترین هوشیاران اونان که علم و دانش فراوان می‌خوان نمی‌دانم ژنین کی به این موضوع پی برد که هوشیارها و دلیرها در کنارهم می‌توانند ارتش مرگباری بسازند. بی‌رحمی و منطق خالی از احساس می‌تواند هر غیرممکنی را ممکن کند؛ حتی کشتن آدم‌های دو بخش.

خوشحالم که راجع‌به موضوع بدون دردی مثل زخم صحبت می‌کنیم.

حالا می‌فهمم که دلیری چه درس بزرگی به من داد. مهم نیست مسیر راه چقدر ناهموار باشد چون هر طور شده من باید به حرکتم ادامه بدهم.

«گاهی وقت‌ها شخصیت آدم‌ها دخالتی در انتخاب‌هاشون نداره.»

گاهی مردم فرق بین اعتماد و حماقت را نمی‌دانند.

آدم‌‌ها از لایه‌‌های عمیق راز بوجود آمده‌اند. گاهی تصور می‌‌کنی آن‌ها را می‌‌شناسی و درکشان می‌‌کنی اما انگیزه‌‌ها و هدف‌هایشان فقط در قلبشان خانه دارد و از چشم تو پنهان است. هیچوقت نمی‌توانی آن‌ها را بشناسی اما گاهی تصمیم می‌‌گیری به آن‌ها اعتماد کنی.

علم نتوانسته تا حالا گریه کردن را توصیف کند. از لحاظ علمی اشک قرار است چشم را تر نگه دارد اما هنوز کسی نمی‌داند چرا وقتی احساساتی می‌‌شویم غده‌‌های اشکی اشک بیشتری تولید می‌‌کنند. من فکر می‌‌کنم وقتی گریه می‌‌کنیم احساسات غیرانسانی‌مان تخلیه می‌‌شود بدون اینکه انسانیتمان تحت‌تاثیر قرار بگیرد.

توی دنیای من مردم در دو صورت برات کاری می‌کنند: اول وقتیه که در قبالش ازت چیزی می‌خوان و دوم زمانیه که بهت احساس دین می‌کنند.

مرگ مجهول معادلهٔ گنگی است

«گاهی وقت‌ها خلاقیت غیرمنطقیه و فقط باعث اتلاف وقت می‌شه... مگر اینکه برای رسیدن به هدف والایی باشه. مثلاً مثل الان که باعث افزایش بار علم و دانش هوشیاری می‌شه.»

بی‌رحمی و منطق خالی از احساس می‌تواند هر غیرممکنی را ممکن کند

«آدم دلش می‌خواد شاد باشه حتی اگه این شادی واقعی نباشه.»

آدم‌های دنیای ما سیاه و سفید نیستند. بد مطلق یا خوب مطلق وجود ندارد.

توی دنیای من مردم در دو صورت برات کاری می‌کنند: اول وقتیه که در قبالش ازت چیزی می‌خوان و دوم زمانیه که بهت احساس دین می‌کنند.»

آدم‌ها از لایه‌های عمیق راز بوجود آمده‌اند. گاهی تصور می‌کنی آن‌ها را می‌شناسی و درکشان می‌کنی اما انگیزه‌ها و هدف‌هایشان فقط در قلبشان خانه دارد و از چشم تو پنهان است.