بریدههایی از کتاب درست و نادرست
۴٫۱
(۱۴)
این روزها تشخیص مرض جدیدی در اطفال باب شده که اسم آن اختلال کمبود توجه است. دوستی میگفت: «عجیب است؛ در روزگار ما به آن میگفتند خیالبافی.»
farzane
اگر میخواهید در تئاتر باشید، به تئاتر بروید. اگر میخواهید پیش از رفتن به سراغ معاملات ملکی یا دانشگاه حقوق یا ازدواج با یک آدم ثروتمند، برای ورود به تئاتر تلاشی دلاورانه از خود بروز دهید، پس شاید باید در مدرسه بمانید.
behzadfn
تعلقخاطر بازیگر به استعداد، مثل علاقهمندی ورقباز به بخت و اقبال است. اقبال، اگر اصلاً چنین چیزی وجود داشته باشد، یا به همه به یک میزان روی خوش نشان میدهد یا درخصوص شخصِ آماده یک برتری قائل میشود.
farzane
تهیهکنندهها علاقهای به کشف تازهواردها ندارند. کدام آدم عاقلی میآید و بیست میلیون دلارش را روی یک بازیگر ناآزموده شرطبندی میکند؟ آنها قدیمیها را میخواهند؛ و اگر دستشان به اصل نرسد کپی آن را طلب میکنند.
آروین
یک بار من در یک مراسم عروسی بودم که دو طرف در آن قسم میخوردند تا «سعی کنند به هم وفادار بمانند، سعی کنند نسبت به هم باملاحظه باشند...» پیداست که آن ازدواج محکوم به فنا بود. دست یافتن به هر هدف ارزشمندی دشوار است. کسانی که با «سعی میکنم» به خواستههای ما جواب میدهند، قصد دارند دست رد به سینهمان بزنند و ما را به شرکت در این دورویی دعوت میکنند؛ انگار فضیلتی در قصد انجام چیزی غیر از آن خواسته وجود دارد.
آروین
حال بیایید جدی و روراست باشیم و برای لحظهای وانمود کنیم که یک میل زیاد برای اجرای آثار خوب برابر است با شایستگی هنری. این همان اشتباه کسانی است که وقت خود را صرف تلاش برای «باور کردن» میکنند. این توهم جذاب است، تنها و تنها به این دلیل که به فرد متوهم اجازه میدهد تا «سخت کار کند» .
valencia
هنر بیان سرور و وحشت است. بههیچوجه تلاشی برای تقسیم فضایل و کمالات یک نفر با مخاطبان نیست، بلکه کنش یک روح فارغ از خود است. تأثیر ما بر خودمان ناشناخته است. تحت کنترل ما نیست. تنها غرض است که تحت کنترل ما قرار دارد. همینطور که تلاش میکنیم تا غرضهای خود را خالص و خالی از هر گونه میل به اثرگذاری کنیم و به سمت و سویی واضح و مشخص سوق دهیم، اجراهایمان خالص و شفاف میشوند.
valencia
چهچیز درست است، چهچیز نادرست و در نهایت چهچیز مهم است؟
ندانستن پاسخها نشانهی نادانی نیست. اما شایستگی زیادی در مواجهه با پرسشها قرار دارد.
آروین
من یک بار در ۱۹۵۵ و یک بار در ۱۹۹۵ به دیزنیلند رفتم و در هر دو بار با این هنجارگریزی روبهرو شدم: مردانی که هدایت قایقهای مسیر جنگل را بر عهده داشتند، بلبلزبانی میکردند و چیزهایی بهزبان میآوردند که بهرغم ملایم بودنشان، رنگ و بویی تمسخرآمیز در خصوص آن مؤسسه داشتند. بهعلاوه رانندههای قایق از قدری آزادی برخوردار بودند تا بداههپردازی کنند و از متن نوشتهشدهای که به نحوی نهاد دیزنیلند را بهسخره میگرفت، فاصله بگیرند. این برنامه در ۱۹۹۵ همچنان وجود داشت و رسم چهلساله آن را بههمان شکل تثبیت کرده بود؛ نوعی مسخرهبازی مجاز برای بهسخره کشیدن بیحسی تحکمآمیز آن مؤسسه.
آروین
اگر تئاتر و زندگی تئاتری را دوست دارید، طوری به آن وارد شوید که جویندهی طلا با الاغش دل به دریا میزد. به آن وارد شوید.
آروین
حجم
۱۰۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۰۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان