بریدههایی از کتاب جنس ضعیف
۳٫۶
(۱۴)
لطفآ برای خوانندهگانتان بنویسید روی خرابههای شهرهایی از این سرزمین که طعمهٔ حریق شدند، نسل تازهیی از زنان به وجود آمده که دیگر نه تنها سمبلِ زیبایی، یا عروسکی شکننده نیست، بلکه میتواند دربارهٔ سرنوشتِ خود تصمیم بگیرد! همهٔ اینها نتیجه جنگ است! زنان ژاپنی تنها کسانی هستند که در جنگِ خانمانسوز پیروز شدهاند!»
miladan
«ـ ببینین! من جُدا از هندی بودنم مسیحیاَم... گیاهخوار هم هستم و معتقدم تمامِ گاوا موجداتِ خُداوندن... پس نمیشه گفت من حیوونا رو دوست ندارم، ولی روزی که هندیا یاد بگیرن گاوی رو که وسطِ خیابون خوابیده و راه رو بند آورده با لگد از جا بُلند کنن، من میتونم تو آرامش بمیرم! مشکل اینه که ما دچارِ خرافاتیم! مقدس دونستنِ گاو یکی از همین خرافاته! امروز صبح با دخترایی بودم که تو لباسِ ساری گرمِ بازی تنیس بودن! من خودم ورزشکارم و ریاستِ کلوپِ تنیس زنان هند با منه! دخترا دورم جمع شدن و ازم امضا خواستن... گفتم تا وقتی با ساری تنیس بازی میکنین از امضا خبری نیست! تنیس لباسِ مخصوصِ خودش رو داره! حرفشون این بود که پدرمادراشون نمیذارن ساریاشون رو دربیارن! بهشون گفتم نباید حرفِ اونا رو گوش بدن! مگه انقلاب بدونِ اجرا نکردنِ دستور اتفاق میافته؟»
miladan
دو هزار و پونصد تا زن تو مدرسهها و دانشگاهای پکن درس میدن تا این حقیقتِ تلخ که تا بیست سال قبل زنای چین خوندن نوشتن نمیدونستن رو از ذهنِ خودشون و دنیا پاک کنن.
lucifer
فهمیدم که تمومِ زنای دنیا شبیهِ همن و آرزوهای واحدی دارن مثلِ خانواده، خونه، پول برای گذرونِ زندهگی و... آزادی!
lucifer
یاد یه جملهٔ ویلیامدمبی افتادم که گفته:
یک گیشا آنچنان میرقصد که انگار عاشقِ خود است وَ نمیتواند تمامِ عشقی که در درونش هست را بیرون بریزد.
miladan
هیچ انقلابی را نمیشود عظیم تلقی کرد مگر آن که زنان یک کشور وَ نحوهٔ زندهگیشان را دگرگون کند. بدونِ زنان هیچ انقلابی پیروز نمیشود.
lucifer
حرفشون این بود که پدرمادراشون نمیذارن ساریاشون رو دربیارن! بهشون گفتم نباید حرفِ اونا رو گوش بدن! مگه انقلاب بدونِ اجرا نکردنِ دستور اتفاق میافته؟»
lucifer
خورشید تو این کشورا روشنی عجیبی داره. نورش سفیده و پاک به نظر میاد. اما اکثرِ زنا هیچوقت این نور رو نمیبینن و حس نمیکنن. چشمای اونا به تاریکی و سیاهی عادت کرده. به تاریکی توی شکمِ مادر، بعدش تاریکی خونهٔ پدری، بعد از اون تاریکی خونهٔ شوهر و... آخر از همه تاریکی قبر!
lucifer
رفتیم کلکته. تودهٔ سفیدِ تنِ آدمایی که از زورِ بیسقفی غروبا وسطِ خیابونا دراز میکشن دلِ هر کسی رو آتیش میزد. اونجا تلخترین اتفاقایی که فقر باعثشون بود رو با تمومِ وجودم حس کردم. شبا واسه رفتن به هر جایی باید از رو تنِ کسایی که روی آسفالت خوابیده بودن رد میشدی. شکلِ گلهٔ گوسفندی بودن که تو آغل کنارِ هم خوابیده باشن. صبحا ماشینای شهرداری جسدِ اونایی که دیگه هیچوقت سر از زمین بلند نمیکردن رو از خیابون جمع میکردن و یه جا میسوزوندنشون و خاکستراشون رو تو رودِ گنگ میریختن. وبا و حصبه و مریضیای دیگه تو کمینِ مردم نشسته بودن و معلوم نبود چرا بیشتر قربانیاشون رو از بینِ زنا انتخاب میکردن.
leili L
بعدِ چرخیدن دورِ دنیا باز به همون جای اول برگشته بودم. تو این مسافرت جز چرخیدنِ یه نواختِ تمامِ زنا دور یه محورِ بدبختی احمقانه چیزی به چشمم نخورده بود و به این نتیجهٔ تلخ رسیده بودم که هیچکدوم از زنا نتونسته بودن اونجوری که باید راهِ خوشبختی واقعی رو از بیراههها تشخیص بدن...
miladan
«ـ فایدهیی نداره که یه گیشا صورتِ زیبا داشته باشه اما جملههای زیبا به دهنش نیاد! یه گیشا باید دربارهٔ همه چی بدونه! از سیاست بگیر تا فلسفه... نمیدونم شما معنی کلمهٔ گیشا رو میدونین یا نه؟ گی به معنی انسانه و شا یعنی فرهنگ! گیشا قبل از لذت بردن از جذابیتش باید از فرهنگِ بالایی داشته باشه!»
miladan
«ـ فایدهیی نداره که یه گیشا صورتِ زیبا داشته باشه اما جملههای زیبا به دهنش نیاد! یه گیشا باید دربارهٔ همه چی بدونه! از سیاست بگیر تا فلسفه... نمیدونم شما معنی کلمهٔ گیشا رو میدونین یا نه؟ گی به معنی انسانه و شا یعنی فرهنگ! گیشا قبل از لذت بردن از جذابیتش باید از فرهنگِ بالایی داشته باشه!»
miladan
هیچ انقلابی را نمیشود عظیم تلقی کرد مگر آن که زنان یک کشور وَ نحوهٔ زندهگیشان را دگرگون کند. بدونِ زنان هیچ انقلابی پیروز نمیشود. شاید زنان از نظرِ جسمی ضعیفتر از مردان باشند اما از لحاظِ روحی نیرویی صد برابرِ مردان دارند. اگر میتوانستم ارتشِ آزادی هند را از زنان تشکیل دهم، بدونِ شک قبل از یک سال به پیروزی میرسیدم.
miladan
«ـ ببینین! من جُدا از هندی بودنم مسیحیاَم... گیاهخوار هم هستم و معتقدم تمامِ گاوا موجداتِ خُداوندن... پس نمیشه گفت من حیوونا رو دوست ندارم، ولی روزی که هندیا یاد بگیرن گاوی رو که وسطِ خیابون خوابیده و راه رو بند آورده با لگد از جا بُلند کنن، من میتونم تو آرامش بمیرم! مشکل اینه که ما دچارِ خرافاتیم! مقدس دونستنِ گاو یکی از همین خرافاته!
miladan
«ـ چه لزومی داره زنا خوندن و نوشتن یاد بگیرن؟ اصلا واسه کی میخوان چیزی بنویسن؟ اونا فقط حق دارن واسه شوهراشون بنویسن و شوهراشون هم که کنارشونن! پس دیگه چه احتیاجی به نوشتن؟»
miladan
پس خیلی از زنای ژاپنی که هیچوقت بدونِ شوهراشون از خونه هم بیرون نرفته بودن به تب و تاب اُفتادن. یاد گرفتن اونیفورم و پالتوی سربازی بدوزن. حتا گیشاها از اتاقای معطرشون بیرون اومدن تا بتونن یه کاری واسه کشورشون بکنن. این زنا زیرِ بمبارانای نفسگیر تا فاجعهٔ هیروشیما پا به پای مرداشون جنگیدن و وقتی مردا شکست خورده و حقیر و با تن و روحِ خسته به خونههاشون برگشتن، بالاخره بعدِ هزار سال یه حقیقتِ مهم رو فهمیدن: اونا شکستنخوردنی و نمردنی نیستن!
آسیه
جمیله ـ که جوونترین زنِ اون دسته بود ـ جواب داد:
«ـ اینا جهیزیه شوهرمه! موقع ازدواج با خودش آوردشون!»
کاظم خان پرسید:
«- شوهرت الان کجاس؟»
«ـ خونهٔ مادرش!»
«ـ چرا اونجا؟»
«ـ من اون رو فرستادم خونهٔ مادرش! کار نمیکرد! حتا حاضر نبود شیرهٔ درختا رو جمع کنه... کاری به این راحتی! نه میتونست یه درخت رو ارّه کنه، نه بلد بود برنج بپزه! منم انداختمش بیرون! دیگه وقتشه که مردا هم خودشون گلیمشون رو از آب بیرون بکشن! زمونه داره عوض میشه! مگه نه؟»
آسیه
«ـ نه! ما واسه زیبایی و راحتی ساری نمیپوشیم! ساری میپوشیم چون قبل از زن بودن هندی هستیم و ساری پرچمِ کشوره هنده! کنار گذاشتنِ اون یه خیانتِ بزرگه! انگار که ملیت خودمون رو بفروشیم!»
آسیه
زنای سر تا سرِ دنیا سر و ته یه کرباسن! تو هر آب و هوایی بزرگ شده باشن، از هر نژاد و پشته و معتقد به هر دینی باشن، با هم هیچ فرقی ندارن! چون نمیشه طبیعتِ آدمیزاد رو عوض کرد...
lucifer
روی خرابههای شهرهایی از این سرزمین که طعمهٔ حریق شدند، نسل تازهیی از زنان به وجود آمده که دیگر نه تنها سمبلِ زیبایی، یا عروسکی شکننده نیست، بلکه میتواند دربارهٔ سرنوشتِ خود تصمیم بگیرد!
lucifer
حجم
۱۶۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۱۶۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
قیمت:
۷۳,۰۰۰
تومان