دست کم کاری که میکند معنایی دارد. فانوسش را که روشن میکند عینهو مثل این است که یک ستارهی دیگر یا یک گُل به دنیا میآورد و خاموشش که میکند پنداری گل یا ستارهیی را میخواباند. سرگرمی زیبایی است و چیزی که زیبا باشد بیگفتوگو مفید هم هست.
سیّدعلی
ــ پادشاهها تصاحب نمیکنند بلکه به اش «سلطنت» میکنند.
سیّدعلی
جز با چشمِ دل هیچی را چنان که باید نمیشود دید. نهاد و گوهر را چشم سر نمیبیند.
باران
چه دیار اسرارآمیزی است دیارِ اشک!
سیّدعلی
ــ خودت که میدانی... وقتی آدم خیلی دلش گرفته باشد از تماشای غروب چه لذتی میبرد.
سیّدعلی
گلها ضعیفند. بیشیله پیلهاند: سعی میکنند یک جوری تهِ دل خودشان را قرص کنند. این است که خیال میکنند با آن خارها چیزِ ترسناک وحشتآوری میشوند...
kimiaaa.sd
بچهها باید نسبت به آدمبزرگها گذشت داشته باشند.
kimiaaa.sd
اینکه اینجا میکوشم او را وصف کنم برای آن است که از خاطرم نرود. فراموش کردنِ یک دوست خیلی غمانگیز است. همه کس که دوستی ندارد.
Mahdi
ــ اگر من یک شال گردن ابریشمی داشته باشم میتوانم بپیچم دور گردنم با خوم ببرمش. اگر یک گل داشته باشم میتوانم بچینم با خودم ببرمش. اما تو که نمیتوانی ستارهها را بچینی!
ــ نه. اما میتوانم بگذارمشان تو بانک.
ــ اینی که گفتی یعنی چه؟
ــ یعنی اینکه تعداد ستارههایم را رو یک تکه کاغذ مینویسم میگذارم تو کشو درش را قفل میکنم.
ــ همهاش همین؟
ــ آره همین کافی است.
danial
«این یک امر انضباطی است. صبح به صبح بعد از نظافتِ خود باید با دقتِ تمام به نظافتِ اخترک پرداخت. آدم باید خودش را مجبور کند که به مجردِ تشخیص دادن بائوبابها از بُتههای گلِ سرخ که تا کوچولواَند عین هماَند با دقت ریشهکنشان بکند. کار کسلکنندهیی هست اما هیچ مشکل نیست.»
aksaya sky