بریدههایی از کتاب سفر بیستم
۴٫۱
(۱۱)
امام صادق (ع) فرمودند:
- هرگاه بدنت لرزید و چشمت گریان شد، پس مواظب خودت باش، مواظب خودت باش (غنیمت بشمار و آنچه را میخواهی، از خدای سبحان بگیر) که مقصود تو مورد قصد و ارادهٔ حق تعالی قرار گرفته است
هدی✌
سالها بیداری شب و ناله و اشک جاری در مناجات کار علی بود که امام صادق (ع) فرمودند:
- هرگاه بدنت لرزید و چشمت گریان شد، پس مواظب خودت باش، مواظب خودت باش (غنیمت بشمار و آنچه را میخواهی، از خدای سبحان بگیر) که مقصود تو مورد قصد و ارادهٔ حق تعالی قرار گرفته است.(
هدی✌
و اجرای امر رسولخدا او را به سعادت رساند که فرمودند:
- از عالمان سؤال کنید، با حکیمان همسخن شوید و با فقیران مجالست کنید.
هدی✌
گفتار خدا است که فرموده «سجده کن و تقرّب جوی
هدی✌
هرکس میخواهد به خدایمتعال خیلی نزدیک بشود باید به قول امام رضا (ع) بداند؛
- نزدیکترین حالت انسان به خداوند عزّوجلّ، حالتی است که به سجده رفته باشد، و این معنی گفتار خدا است که فرموده «سجده کن و تقرّب جوی».
هدی✌
خدای عزوجل دوست دارد که از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست طلب کرده شود
هدی✌
حضرت امام صادق (ع) فرمودند:
- همانا خدای عزّوجل خوش ندارد که مردم در انجام حاجت به همدیگر اصرار کنند، ولی آن را برای خودش دوست دارد. خدای عزوجل دوست دارد که از او درخواست شود و از آنچه نزد اوست طلب کرده شود
هدی✌
پروردگار درخواست اصرارکنندگان را در دعا کردن دوست میدارد.
هدی✌
علی بود و آقایی که دیدنش آرزوی دلهای شیفته است. علی پرسید و امام جواب داد، علی شکوه داشت، امام دلداریاش میداد... چه گذشت و چه شنید و چه دید و بر دل و دیده و روح و جانش چه نسیمی وزید؟ خدا میداند. فقط گفتهاند که چند روزی میهمان مولایش در آن خیمه بود و...
لحظهٔ وداع رسیده بود و علی باید به وطن برمیگشت. پنجاههزار درهم داشت، خواست به عنوان وجوهات تقدیم حضور کند.
امام (ع) فرمودند:
- از قبول نکردنش ناراحت نشو، این به علت آن است که تو راه دوری در پیش داری و این پول مورد احتیاج تو خواهد بود.
هدی✌
عرض کرد:
- آقا چه وقت قیام میفرمایید؟
فرمودند:
- در همان سالی که راه حج را بر روی شما بستند. خورشید و ماه در یکجا جمع شدند و نجوم و ستارگان در اطراف آن به گردش درآمدند.
حال علی با شنیدن این کلام تغییر کرد و عرض کرد:
- یابن رسول الله این کجا و چه زمانی خواهد بود؟
لبخند امام تمامی نداشت:
- در همان سال که دابةالارض، در بین صفا و مروه قیام کند...
هدی✌
آقا انگشت مبارکشان را به روی زمین کشیدند، سپس علت این دوریها را فرمودند:
- نه، لکن شماها اموالتان را فزونی بخشیدید، و بر بینوایان از مؤمنان سخت گرفته، آنان را سرگردان و بیچاره کردید، و رابطهٔ خویشاوندی را در بین خود بریدید (صله رحم انجام ندادید) دیگر شما چه عذری دارید؟
هدی✌
، امام طلبش کرده بود؛ این مهم بود... میان سجده زمزمهها داشت:
- خدایا اجداد ما نصرانی بودند. تو دست دل جدم مازیار را گرفتی و از کلیسا آوردی به مسجدت و کردی کبوتر خودت. عموعلیام را یار خاص کردی و پدرم ابراهیم را وکیل امام. خدایا تو ما را راوی کلام امام کردی! این چه مصیبتی است که به ظلم ما امام از دید ما پنهان است و ما محروم. دل شیدا را تو دادی و اذن دیدار هم با توست. خدایا علی کسری زیاد داشته و دارد، علی متحیر و تو دلیل راهی. علی ضعیف است و تو قدرتش داری، علی بنده است و تو بندهنوازی، علی شکستخورده مقابل تو زانو زده و از هر چه غیر توست عذرخواه است. علی را تو به راه آوردی، تو در راه نگهداشتی، تو کلام نابش یاد دادی... علی را تو مشتاق امامش کردی... حال خودت بگو مولا! علی چه کند با این فراق جانسوز؟ علی چه کند بعد از بیست حج خواهش ناقص و ناسور. علی را تو اینبار بخشیدی که دعوت کردی، به فریادش برس.
هدی✌
تمام این سالها برای علیبن ابراهیمبن مهزیار طولانی گذشته بود که در خواب کسی او را مخاطب قرار داد:
- ای علیبنابراهیم، خداوند به تو فرمان داده که امسال نیز حج بهجا بیاوری، به حج برو که صاحبالزمان را خواهی دید.
هدی✌
خداوند تو را حفظ کند و دوست بدارد و به رحمت خود، بدی را از تو دور سازد...
هدی✌
عموعلی هنگام طلوع آفتاب به سجده میرفت و سر از سجده بر نمیداشت تا برای هزار مؤمن دعا میکرد، دعا میکرد، همان دعایی که در حق خودش میکرد، پیشانی عمو پینه بسته بود
هدی✌
وای از چشمانش که به لذت دیدن او در شهر آنقدر چرخیده بود که سلول سلولش از همه چیز خالی شده بود و از او پر. و علی این روزها پر بود از اشکی که شنیده بود باز کننده راه آسمان است...
هدی✌
باید شب و روز و گرما و سرما را رها کند و برای امامش ساعت و ثانیهها را دریابد و او آیا این چنین بود؟ امام را اینطور خواسته و خواستههای امام را اینطور پیگیر بوده است؟
هدی✌
سفری بود هجدهمین سفر و دیدار یار نداشت؛ اما فهم دل بود که آیا یار هستیم تا کسی جرئت نکند دست امام را ببندد و...
هدی✌
ننشسته بود تا سراغش بیایند. سراغ مردم میرفت تا امام را در ذهنها زنده بدارد و همین هم بود که امام او را امین بر دنیا و آخرت مردم قرار داده بودند.
هدی✌
این رفتنها و ندیدنها خستهاش نکرده بود و پاکترش کرده بود و دلنازکتر، علیبن ابراهیم هر بار که بازمیگشت کس والاتری شده بود و این را خودش هم میفهمید که دارد ادب و عقل را در آغوش اندیشه بار میآورد و سایهٔ امام برای او گستردهتر میشود و خودش محفوظتر در دنیا از هرچه آسیب است.
هدی✌
حجم
۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
قیمت:
۲۴,۳۰۰
تومان