بریدههایی از کتاب مثل نهنگ نفس تازه می کنم
۴٫۵
(۳۴۵)
میخواهم مسئولیت همهٔ چیزهایی که منشأ آن هستم را بر عهده بگیرم
پرهيزكار
ارزش هر دلی به حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
وحا سادات بهشتى
توی بغل ضریح گریه کردم. آرام شدم. برای خودم که گریه میکنم، چیزی از من کاسته میشود، مثل رود از چشمه. توی بغل ضریح اما چیزی به من اضافه میشود، مثل پیوستن رود به دریا.
وحا سادات بهشتى
- بزرگواریهات رو یاد خودت بنداز، نه بزرگیهات رو. آزادگیهات رو یاد خودت بنداز، نه آزادیهات رو.
وحا سادات بهشتى
سرم را تکیه دادهام به دیواری که روبهروی ایوان طلاست. چادرم را دور خودم پیچیدهام. به گنبد نگاه میکنم، مثل نگاه دختری به دیوارهای بلند خانهٔ پدری
وحا سادات بهشتى
- لطفی که به منّت و کنایه آلودهش کنی مث آبیه که توی کاسهٔ کثیف به کسی تعارف کنی، به درد هیچکس نمیخوره.
کاربر ۱۴۱۲۲۷۸
نباید گذشته را نشخوار کنم و روی حال و آینده بالا بیاورم. این کار همینقدر چندشآور است، اما نمیدانم تا کجا میتوانم دوام بیاورم.
من به رنج کشیدن معتاد شدهام، آنقدر که گاهی فکر میکنم کاری جز رنج کشیدن بلد نیستم و میخواهم مدام راهی را بروم که بلدم، حتی اگر اشتباه باشد.
melika
وقتی تو افرادی رو که دوست داشتنشون سخته دوست داشته باشی، به خدا و به جانشینی اون خیلی نزدیک میشی.
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
گفت که معلومم نیست دردش دوا شه، حتی اگه حاجِتش روا شه.
ستاره
- لطفی که به منّت و کنایه آلودهش کنی مث آبیه که توی کاسهٔ کثیف به کسی تعارف کنی، به درد هیچکس نمیخوره.
Laya Sadegh
بچه اگر جاهل و کمسن باشد و گم بشود، وقتی پیدا شد، مادر فقط بغلش میکند. اما اگر بچه بالغ بود و خودش گذاشت و رفت یا حتی گم شد، موقع برگرداندنش به خانه، مادر تشر میزند و پدر گوشمالی میدهد، اما سرآخر، وقت خواب، به صورت بچه نگاه میکنند و خوشحالاند که برگشته. اگر بعد از توبه گوشمالی هم شدید، تعجب نکنید. خدا بالغ حسابتان کرده. چه توی بغلتان گرفت چه تشر زد، تن بدهید. چون او با همهٔ بزرگیاش، به سمت شما برگشته و صدایتان زده. بندهٔ پشیمان بندهای است که صدای خدا را شنیدهاست.
میثاق
کاش آن وقتها که سر کلاس بغض میکردم و میخواندم عشق اسطرلاب اسرار خداست، این روزها را میدیدم و میفهمیدم دارم زر مفت میزنم.
ازغدی
من از این حرام، از این مال شبههدار، چشم میپوشم، تو خودت از راه حلال، منو بینیاز کن!
شمع
شیطان در گذشته و حزن آدمی و در آینده و ترس او خانه دارد.
para32oo
اختیار زن با مرده، اختیار دل مرد با زن. مرد به زن میتونه حکم کنه اینجا برو، اونجا نرو. زنم میتونه حکم کنه، اما حکم زن حکم دله؛ به ظاهر نیست، به باطنه.
para32oo
فکری که شفاف نباشد تکیهگاه درستی برای تولید احساس نیست. باید پیش از تلنبار شدن احساس، از درست بودن فکر مطمئن شد، چون این افکار ما هستند که احساسهایمان را تولید میکنند.
para32oo
فهم مثل میوه باید آرامآرام برسد. طول میکشد تا آدم بفهمد چیزهای مهمتری توی این دنیا برای حرص خوردن هست.
para32oo
«میشه صبر کرد، اونقدر تا حقیر شد؛ میشه هم صبر کرد، جوری که عزیز شد. اون صبر رو بلد بشو. تحمل و صبر باهم فرق دارن.»
Parisa
گاهی در زندگی مجبور میشوی از چیزی ببخشی که خود به آن محتاجی، مثل من که آشوبم و همین یک ذره آرامشم را به او میبخشم. شاید تفسیر «ینفقون مما تحبون» همین باشد.
محدثه
گاهی در زندگی مجبور میشوی از چیزی ببخشی که خود به آن محتاجی، مثل من که آشوبم و همین یک ذره آرامشم را به او میبخشم. شاید تفسیر «ینفقون مما تحبون» همین باشد
para32oo
حجم
۴۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
حجم
۴۷۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۴ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان