بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مثل نهنگ نفس تازه می کنم | صفحه ۲۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مثل نهنگ نفس تازه می کنم

بریده‌هایی از کتاب مثل نهنگ نفس تازه می کنم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۳۵۸ رأی
۴٫۵
(۳۵۸)
اولین بار نیست که نسبت‌به موفقیت‌های من بی‌توجه است. وقتی دردی تکرار می‌شود و آدم می‌بیند که از آن نمرده‌است، گستاخ می‌شود. حتی می‌تواند به درد دهان‌کجی کند.
سادات
رنج‌هایی هستند که باید آن‌ها را پذیرفت و در آغوش کشید، برایشان معنایی جست‌وجو کرد و با معنای ناشی از رنج، لباس گرمی بافت. رنج‌هایی
سادات
راهی نروید که روندگان آن بسیارند،
Mohsen Rahmani
فکری که شفاف نباشد تکیه‌گاه درستی برای تولید احساس نیست. باید پیش از تلنبار شدن احساس، از درست بودن فکر مطمئن شد، چون این افکار ما هستند که احساس‌هایمان را تولید می‌کنند.
میثاق
لکه‌ها هیچ‌وقت کامل پاک نمی‌شوند. گاهی لکه‌ها جزو هویت آدم می‌شوند. گاهی خود آدم می‌شود لکه‌ای روی دیوار بلند زندگی. اما مهم این است که با دست‌هایت، هرچقدر کوچک، برای پاک کردن لکه‌ها تلاش کنی. این را دارم از علی یاد می‌گیرم.
کاربر ۱۰۹۰۸۱۰
«عشق همیشه همراهم بود / و از دور تماشایم می‌کرد / اما عقل مراقب بود / که بین من و عشق خلوتی میسر نشود./ روزی عقل به خواب غرور رفت / و من در دشت آزادی / عشق را به آغوش کشیدم. / عقل که بیدار شد، دوان‌دوان از جادهٔ ندامت تا دشتِ آزادی دوید / اما وقتی به ما رسید / که دیگر دیر بود.»
مریم.
دردها دو جورند: دردهای مفید و دردهای بی‌فایده؛ دردهایی که ما را نمی‌کشند، اما قوی‌تر می‌کنند، و دردهایی که ما را ضعیف می‌کنند و از بین می‌برند. ما انتخاب می‌کنیم که چطور درد بکشیم.
Parisa
 همیشه جایی از وجودت هست که آن را ندیده گرفته‌ای. او در کمین می‌ایستد و یواشکی زل می‌زند به تو. وقتش که بشود، می‌آید خودش را می‌مالد به همهٔ زندگی‌ات تا انتقام تمام سال‌های بی‌توجهی‌ات را بگیرد. من جاهایی از وجودم را صیقل داده‌ام، اما جاهایی هم هستند که رها شده‌اند. ندیده، از آن‌ها عبور کرده‌ام، ولی آن‌ها بالاخره آمدند و خودشان را به همه‌جای زندگی‌ام مالیدند. همه‌جا چرک شد، حتی جاهای صیقلی وجودم، مثل خشمم
para32oo
بعد از به‌دنیا آوردن این بچه‌ها، من دیگر هیچ‌وقت نمی‌توانم خودم را از او پس بگیرم. او پاره‌ای از من را کند و با خودش ممزوج کرد. اگر می‌شد لطافت را از گل جدا کرد، اگر می‌شد روشنی را از نور کند، اگر می‌شد سختی را از سنگ گرفت،
para32oo
اگر زن‌ها همچنان بر ابراز نیاز یا خشم متمرکز باشند، کسی حرفشون رو نمی‌فهمه و فقط به خودشون آسیب می‌زنند. زن‌ها برای به‌دست آوردن قدرت، باید به زبانی غیر از خشم و ابراز نیاز، سخن بگن.
para32oo
اگر از خط خوبی یک درجه منحرف شوی، تا به خودت بیایی، در امتداد زندگی میل کرده‌ای به بی‌نهایت بدی. ا
para32oo
من از جلبک‌های ته حوض وجودم که با چوب اتفاقات بالا می‌آیند می‌ترسم. من از آن خود نشناخته‌ام می‌ترسم. من رسیده بودم به کشتن یک انسان.
para32oo
منظره‌های زیبا هم از دریچهٔ تکرار و اجبار، دیدنی نیستند.
para32oo
بچه اگر جاهل و کم‌سن باشد و گم بشود، وقتی پیدا شد، مادر فقط بغلش می‌کند. اما اگر بچه بالغ بود و خودش گذاشت و رفت یا حتی گم شد، موقع برگرداندنش به خانه، مادر تشر می‌زند و پدر گوشمالی می‌دهد، اما سرآخر، وقت خواب، به صورت بچه نگاه می‌کنند و خوشحال‌اند که برگشته. اگر بعد از توبه گوشمالی هم شدید، تعجب نکنید. خدا بالغ حسابتان کرده. چه توی بغلتان گرفت چه تشر زد، تن بدهید. چون او با همهٔ بزرگی‌اش، به سمت شما برگشته و صدایتان زده. بندهٔ پشیمان بنده‌ای است که صدای خدا را شنیده‌است.
para32oo
یا رادَّ ما قَد فاتَ! ای برگردانندهٔ آنچه از دست رفته! مثل همهٔ اون چیزایی که به من برگردوندی، من رو به خودت برگردون! تو چیزی که خودت پروریدی رو ضایع نمی‌کنی. من آنِ توام، مرا به من باز مده!
para32oo
اگر مهر روی مهر تلنبار کنم، بوی نا می‌گیرم. باید رگ روح را پاره کنم و این یک قطره خون که نامش «دل» است را آزاد کنم، آزاد کنم تا هرکجا که می‌خواهد برود و به پشت‌سرش نگاه نکند
para32oo
برنج را توی دیگ می‌ریزم و آبش را اندازه می‌گیرم. این دانه‌ها توی یک بند انگشت آبِ رویِ سرشان پخته می‌شوند. اگر آب بیشتر باشد، شفته می‌شوند و اگر کمتر، سفت و خام می‌مانند. من در انبوهی از تعریف‌ها و تمجیدها غرق بودم. خدا دیگ زندگی من را کج کرد و آب را اندازه گرفت
para32oo
اندوه مثل راهزنی با لباسِ مبدلِ گدایی سر راه می‌ایستد و از آدم چیزی می‌طلبد؛ چیزی را از حال می‌گیرد و به گذشته اضافه می‌کند، به گذشته‌ای که درگذشته‌است.
para32oo
«مسئولیت، درختی است که زمینه‌اش شناخت‌ها هستند و ریشه‌اش اعتقادها و بهارش بحران‌ها و گرفتاری‌ها.
para32oo
گاهی اگر طرف مقابلت دریا هم باشد، نمی‌فهمد چه می‌گویی. شاید هم اشکال از توست که می‌خواهی چیزی را به دریا بفهمانی، چیزی خلاف ذاتش، خلاف توان و درکش از بودن. دریا را هم اگر نپذیری، نمی‌توانی از بودن با آن لذت ببری
Parisa

حجم

۴۷۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸۴ صفحه

حجم

۴۷۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۸۴ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۲۸,۵۰۰
۷۰%
تومان