بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول) | صفحه ۸۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)

۴٫۰
(۱۷۸۴)
کسی که نجابت را دکّان می‌کند، به نجابت و شرافت خودش ایمان و اعتقادی ندارد.
iamhassan
شکّی نیست که بسیاری از ما، آدم‌های ضعیفی هستیم؛ فقط باید با تمام وجود و صمیمیّت‌مان قدرت را دوست داشته باشیم تا بتوانیم به آن نزدیک بشویم.
iamhassan
حساب خودخواهی از غرور به کلّی جداست و کلّه‌شقّی جزئی از غرور است، جزء مشاهده‌شدنی غرور است.
iamhassan
داوطلب خدمت سربازی شدم. خودش دو سال بود. در امان از شرّ بیکاری و یا دائماً در جستجوی کاربودن.
iamhassan
«قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس می‌دهد. اگر ذرّه‌یی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. و اگر دانه‌یی از محبّت نشاندی، خرمن‌ها بر خواهی داشت…»
iamhassan
همیشه‌ی خدا کارهایی وجود دارد که کننده‌اش وجود ندارد، و کننده‌هایی وجود دارند که برایشان کار وجود ندارد.
iamhassan
کار باید در انتظار انسان باشد نه انسان در انتظار کار.
iamhassan
بهشت، وعده‌ی کاملی نیست.
iamhassan
«حال» را می‌شود با درد گذراند؛ امّا تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال» ، انسان را از پا در می‌آورد.
iamhassan
آدم خیال می‌کند که اگر روبروی یک بچّه بنشیند و مسائلی احمقانه را مطرح نکند، گناهی مرتکب شده است و یا حتماً لازم است که درباره‌ی «مشاغل آینده»‌ی طفل معصوم اطّلاعات دقیقی به دست بیاورد…
iamhassan
آنها که شخصیت اجتماعی‌شان با شخصیت فردی‌شان یکی می‌شود آدم‌های فوق‌العاده‌یی هستند.
iamhassan
نیامده‌یی، نمانده‌یی، و نرفته‌یی. از هیچ، به قدرِ‌هیچ باید خواست، نه بیشتر…
iamhassan
او ایمان دارد که جهان، حتّی یک روز قبل از انهدام، به کمال خود، به اوج خود و به شکوه رؤیایی خود خواهد رسید؛ و همه‌ی رنج‌ها به همین یک روز کوتاه می‌ارزد…
fa.noon
ما، قبل از هر چیز، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم. فقط همین. اگر به راستی همه چیز باید دگرگون شود، یک دگرگونی اخلاقی و معنوی مقدّم بر همه چیز است. ما، دست‌کم، در این مورد خاص، دیگر احتیاجی به غرب نداریم. می‌توانیم برگردیم و مثل ایرانی‌های قدیم زندگی کنیم، یعنی رفتار کنیم. همین کافی‌ست.
fa.noon
وقتی من __ فی‌المثل __ که نویسنده‌ی والامقام هم هستم __ مثلاً __ تا گردن در مواد مخدّر فرو رفته‌ام و پول مخدّری که در هر روز مصرف می‌کنم بیش از مخارج ده خانواده‌ی متوسط‌الحال است، و اگر پول عرق و کبابی را که در سه ماه زمستان توی این هتل یا آن کافه می‌خورم، روی هم بریزی می‌توانی برای تمام بچّه‌های یک مدرسه‌ی پایین شهر، پالتو و پوتین بخری، چطور و به چه جرئتی انتظار دارم که مردم مرا بشناسند، به من احترام بگذارند و دوستم بدارند؟ بی‌چشم و رویی هم اندازه دارد.
Astronaut
آنها که شخصیت اجتماعی‌شان با شخصیت فردی‌شان یکی می‌شود آدم‌های فوق‌العاده‌یی هستند.
flora
«حال» را می‌شود با درد گذراند؛ امّا تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال» ، انسان را از پا در می‌آورد. بهشت، وعده‌ی کاملی نیست.
fa.noon
زن، در موقعیّت اجتماعی ما، خیلی راحت می‌تواند مردش را به بیراه بکشاند، ذلیل کند و زمین بزند، و خیلی راحت می‌تواند سرپا نگه دارد، حمایت کند و نگذارد که بشکند و خم شود. کافی‌ست که زن بگوید: «من از این وضع خسته شده‌ام. چقدر بی‌پولی؟ چقدر خجالت؟ چقدر نمایش و تظاهر به شرافت؟ آخر شرافت را که نمی‌شود خورد، نمی‌شود پوشید، نمی‌شود تبدیل به اسکناس کرد و کرایه خانه داد. تنها به فکر خودت و نجات نجابتت نباش. ما به آسایش احتیاج داریم. ما هم آدمیم. به خاطر ما از این همه خودخواهی بگذر. روزگار اینطور است. همه اینطورند.» در این صورت، لرزیدن، قطعی‌ست. و احتمال فراوان سقوط وجود دارد __ البتّه اگر زن و بچّه‌ات را واقعاً دوست داشته باشی. و، زن می‌تواند با لبخندی آرام و مهربان بگوید: «می‌گذرد. همه چیز درست می‌شود. تو راه درست را انتخاب کن، فکر نان و کرایه‌خانه نباش. زندگی‌مان را کوچک‌تر می‌کنیم، می‌رویم توی یک اتاق زندگی می‌کنیم. به نان و پنیر می‌سازیم. مگر خیلی‌ها با نان و پنیر زندگی نمی‌کنند؟ همیشه که
Astronaut
برای ردکردن پیشنهاد یک دزد احتیاجی به نمایش نیست. احتیاجی به تظاهر نجیبانه نیست. احتیاجی به داد و فریاد و این که «آی مردم، مرا نگاه کنید که چقدر شریفم» نیست. و من همه‌ی این کارها را با آبروریزی کرده بودم. کسی که نجابت را دکّان می‌کند، به نجابت و شرافت خودش ایمان و اعتقادی ندارد.
Astronaut
زندگی روز به روز سخت‌تر می‌شد. ارقام بدهی، حرکتی صعودی را طی می‌کرد. همه طلبکار بودند، حتّی گلفروش. مجلّل زندگی نمی‌کردیم؛ به هیچ وجه. امّا ساده زندگی کردن هم کار ساده‌یی نبود. بیش از نیمی از مجموع درآمد ما را کرایه خانه می‌بلعید.
Astronaut

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان