بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول) | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)

۴٫۰
(۱۷۸۴)
«تو یک احمق کاملی و راهت اشتباه است.»
Mithrandir
از هیچ، به قدرِ‌هیچ باید خواست، نه بیشتر… ۶۴/۲/۱۰
takhtary
قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس می‌دهد. اگر ذرّه‌یی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. و اگر دانه‌یی از محبّت نشاندی، خرمن‌ها بر خواهی داشت…
farnaz Pursmaily
«حال» را می‌شود با درد گذراند؛ امّا تصوّر دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی «حال» ، انسان را از پا در می‌آورد.
Rsi Sd
ما، بدون زنان خوب، مردان کوچکیم.
کاپتا
«ما، بدونِ زنانِ خوب، مردان کوچکیم…»
Sky_Blue
ما، قبل از هر چیز، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم. فقط همین.
Mithrandir
کافی‌ست که یک قدم برداری. دیگر محال است که بتوانی به جای اوّلت برگردی. اگر همان یک قدم را به عقب بگذاری، درست سر جای اوّلش، فقط خیال می‌کنی که برگشته‌یی، حقیقت این است که خیلی چیزها عوض شده، خیلی چیزها فر ق کرده. زمان، دیگر آن زمان نیست، فضا آن فضا نیست، پا عیناً همان پا نیست، کفش، عیناً همان کفش نیست، و تو، همان آدمی که یک قدم به جلو برداشته بودی نیستی. بنابراین در هر شرایطی و به هر صورتی، یک قدم به جلو برداشتن، مسأله‌ی بسیار مهمّی‌ست.
سایه
او ایمان دارد که جهان، حتّی یک روز قبل از انهدام، به کمال خود، به اوج خود و به شکوه رؤیایی خود خواهد رسید؛ و همه‌ی رنج‌ها به همین یک روز کوتاه می‌ارزد…
rezaat98
من، هر جا که بمانم، مثل آب راکد می‌گندم. باید مسافر بود و همیشه در راه بود.
سرسرا
ما عاشق چشمه‌های خلوت بودیم؛ امّا از نتوانستن بود که کنار هیچ چشمه ننشستیم. ما عاشق صدای پرندگان و بازشدن گلهای جنگلی بودیم؛ امّا از خواستن نبود که گوش بر آواز هر پرنده بستیم و از کنار گلشاران، چشم بسته گذشتیم.
Dav00d Darigh
راستی چرا هیچ مریضی حق ندارد به پزشک بگوید: «نسخه‌ات مرا خوب نکرد. پولم را پس بده!» یا «نسخه‌ات حال مرا فقط کمی بهتر کرد. بنابراین نصف پولم را پس بده!» هیچ می‌دانید که اگر روزی چنین چیزی رسم بشود، بدون تردید همه‌ی دکترها __ حتّی بی‌استعدادترین‌شان __ به فکر معالجه‌ی جدّی مریض‌هایشان می‌افتند؟
lover book
اگر حس می‌کنی که ترک این منزل و حرکت به سوی منزل‌های دیگر، ممکن است تو را به موجودی تبدیل کند که سودمندی‌های مختصری داشته باشی، بار سفر ببند و آسایش این خانه را فرو بگذار. «راه، بهتر از منزلگاه است.»
SFatemehM
زندگی، مِلکِ وقف است دوست من! تو، حق نداری روی آن فساد کُنی و به تباهی‌اش بِکِشی، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند. حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی‌خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را، روی آن، بر تن و روح خویش، خاموش و سر به زیر، بپذیری. حق نداری در برابر مَظالمی که دیگران روی آن انجام می‌دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگرِ ناتوانِ مظلومِ بی‌پناه بنُمایی. حق نداری به بازی‌اش بگیری، لکّه‌دار و لجنْ‌مالش کُنی، آلوده و بی‌حُرمتش کنی، یا دورش بیندازی.
کاربر ۴۸۰۹۳۷۰
بزن و در رو! به هر دری که می‌شود بزن. یا می‌شود یا نمی‌شود. نشد به جهنّم.
دانور🌱
هر سازِش، یک عامل سقوط‌دهنده است؛ حالا چه مقدار باعث سقوط می‌شود مربوط است به نوع سازِش. و منظور من از «سازِش» ، فداکردن یک «باور» و «اعتقاد» است در زمانی که هنوز به صحّت آن باور و اعتقاد، ایمان‌داریم.
یاسمن
کار باید در انتظار انسان باشد نه انسان در انتظار کار.
maryam
من، چون آن کودکی هستم که فقط «یک» را در اختیار دارد؛ و حال می‌خواهد صد بار بگوید «یک» تا به صد رسیده باشد. و یا یک‌بار بگوید «یک» و در پی نود و نه نفر دیگر باشد که می‌گویند «یک» . نتیجه باز هم صد است. جمع‌کردن و پیاپی شمردن را شاید بعدها یاد بگیریم.
FerFerism
«قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس می‌دهد. اگر ذرّه‌یی نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد. و اگر دانه‌یی از محبّت نشاندی، خرمن‌ها بر خواهی داشت…»
SFatemehM
ما ملّتی هستیم که به دلیل یک سلسله مصائب تاریخی، به مقدار زیاد جبری و قَدَری شده‌ییم.
k.t

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان