![کتاب فتح خون اثر سیدمرتضی آوینی کتاب فتح خون اثر سیدمرتضی آوینی](https://img.taaghche.com/frontCover/12206.jpg?w=200)
بریدههایی از کتاب فتح خون
۴٫۲
(۷۸۴)
آنگاه كه دنیاپرستانِ كور والی حكومت اسلام شوند، كار بدینجا میرسد كه در مسجدهایی كه ظاهر آن را بر مذاق ظاهرگرایان آراستهاند، در تعقیب فرایض، علی را دشنام میدهند؛ و این رسم فریبكاران است: نام محمد را بر مأذنهها میبرند، اما جان او را كه علی است، دشنام میدهند.
Erfan Behrouz
شاهدین برای غایبین بازگو كنند
نون صات
هنوز نیم قرن از حجةالوداع نگذشته، امت محمد (ص) تیغ بر اوصیای او كشیدهاند و با نام اسلام، قلب اسلام را كه امام است، میدرند! اجسامشان به جانب قبله نماز میگزارند، اما ارواحشان هنوز همان اصنامی را میپرستند كه ابراهیم شكسته بود. اجسامشان به جانب قبله نماز میگزارند، اما ارواحشان با باطن قبله كه امامت است، پیكار میكنند. جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرك بتپرست كه در درون آدمی است ایمان نیاورد، چه سود كه بر زبان لاالهالاالله براند
Astronaut_girl
پُر روشن است كه امام حسین (ع) در مرداب وجود عمر سعد به جستوجوی كدام گوهر نابی آمده است: شاید در این مرداب كه روزگاری با اقیانوسهای آزاد پیوند داشته است هنوز نشانی از حیات باشد، شاید در این مدفن تاریكی كه عمر سعد فطرت الهی خویش را در آن به خاك سپرده است هنوز روزنهای رو به آفتاب گشوده باشد. امامْ آفتابِ كرامتی است كه خود را از ویرانهها نیز دریغ نمیكند. آسمان را دیدهای كه چگونه در گودالهای حقیر آب نیز مینگرد؟ آب را دیدهای كه چگونه پستترین درهها را نیز از یاد نمیبرد؟ چگونه میتوان كار پاكان را قیاس از خود گرفت؟ امام را با خداوند عهدی است كه غیر او را در آن راهی نیست، و بر همین پیمان است كه امام پای میفشارد.
Astronaut_girl
نیز به راههایی میافتادند كه بازگشتی نداشت!
عبیدالله بن زیاد چه نیك این مردم را میشناخت. شیوۀ كار او در این واقعه برای همۀ تاریخ بسیار عبرتانگیز است. جماعتی از اشراف را كه در اطرافش بودند به میان مردم فرستاد تا آنان را از سپاه موهوم شام بترسانند:
«مگر نمیدانید كه سپاه شام در راه است؟ بترسید از آنكه لشكریان شام بر شما مسلط شوند. آنان را كه میشناسید؛ دشمنی دیرینۀ آنان را كه با خود میدانید. وای اگر آنان بر شما تسلط یابند! خشك و تر را میسوزانند و زنان و دختران شما را در میان خویش قسمت میكنند.»
سعید
عبیدالله بن زیاد چه نیك این مردم را میشناخت. شیوۀ كار او در این واقعه برای همۀ تاریخ بسیار عبرتانگیز است. جماعتی از اشراف را كه در اطرافش بودند به میان مردم فرستاد تا آنان را از سپاه موهوم شام بترسانند:
«مگر نمیدانید كه سپاه شام در راه است؟ بترسید از آنكه لشكریان شام بر شما مسلط شوند. آنان را كه میشناسید؛ دشمنی دیرینۀ آنان را كه با خود میدانید. وای اگر آنان بر شما تسلط یابند! خشك و تر را میسوزانند و زنان و دختران شما را در میان خویش قسمت میكنند.»
سعید
و این است رسم جهان: روز به شب میرسد و شب به روز. آه از سرخی شفقی كه روز را به شب میرساند!
⬛ INFINITE ⬜
عجب تمثیلی است این كه علی مولود كعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا كن! اما ظاهرگرایان از كعبه نیز تنها سنگهایش را میپرستند. تمامیت دین به امامت است، اما امامْ تنها مانده و فرزندان اُمیه از كرسیِ خلافت انسان كامل تختی برای پادشاهی خود ساختهاند.
مهدی کیانی
عجب تمثیلی است این كه علی مولود كعبه است... یعنی باطن قبله را در امام پیدا كن! اما ظاهرگرایان از كعبه نیز تنها سنگهایش را میپرستند. تمامیت دین به امامت است، اما امامْ تنها مانده و فرزندان اُمیه از كرسیِ خلافت انسان كامل تختی برای پادشاهی خود ساختهاند.
مهدی کیانی
آه از این دلسنگی!
فطرس
حجم
۱۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
حجم
۱۵۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
قیمت:
۲۸,۱۰۰
تومان