بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فتح خون | صفحه ۴۳ | طاقچه
کتاب فتح خون اثر سیدمرتضی آوینی

بریده‌هایی از کتاب فتح خون

۴٫۲
(۷۸۴)
امت محمد را آن روز جز حسین ملجأ و پناهی نبود. چه خود بدانند و چه ندانند، چه شكر نعمت بگزارند و چه نگزارند، واقعۀ عاشورا دروازه‌ای از نور است كه آنان را از ظلم‌آباد یزیدیان به نورآباد عشق رهنمون می‌شود... اگر نبود خون حسین، خورشید سرد می‌شد و دیگر در آفاقِ جاودانۀ شب نشانی از نور باقی نمی‌ماند... حسین چشمۀ خورشید است.
parian
گویی هنوز صدای بغض‌آلود امام علی (ع) از فاصلۀ قرن‌ها تاریخ به گوش می‌رسد كه با مردم كوفه می‌گوید: «یا اَشْباهَ الرِّجالِ وَ لا رِجالَ... ـ ای نامردمان مردم‌نما، ای آنان كه همچون اطفال در عالم رؤیاهای خویش غرقه‌اید و عقلتان همچون نوعروسانِ تازه به حجله رفته است! دوست داشتم كه شما را هرگز نمی‌دیدم و نمی‌شناختم كه مرا از آن جز ندامت و اندوه نصیبی نرسیده است. خداوند مرگتان دهد كه قلبم را سخت چركین كرده‌اید و سینه‌ام را از غیظ آكنده‌اید... چون در ایام تابستان شما را به جنگ فرا خواندم، گفتید اكنون در بحبوحۀ خرماپزان است، بگذار تا گرما كمی پایین افتد! و چون در زمستان شما را گسیل داشتم، گفتید اكنون چلۀ زمستان است، بگذار تا سوز سرما فرونشیند! و این بهانه‌ها همه تنها برای فرار از سرما و گرماست. شما كه از سرما و گرما این‌چنین می‌گریزید، از شمشیر دشمن چگونه خواهید گریخت؟...»
parian
مردان حق را سزاوار نیست كه سر و سامان اختیار كنند و دل به حیات دنیا خوش دارند آن‌گاه كه حق در زمین مغفول است و جُهّال و فُسّاق و قدّاره‌بندها بر آن حكومت می‌رانند.
parian
خوفْ فرزند شك است و شكْ زاییدۀ شرك و این هر سه، خوف و شك و شرك، راهزنان طریق حق‌اند... كه اگر با مرگ اُنس نگیری، خوفْ راهِ تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی كرد.
Sinclear
اگر نبود خون حسین، خورشید سرد می‌شد و دیگر در آفاقِ جاودانۀ شب نشانی از نور باقی نمی‌ماند...
M.M. SAFI
آن‌گاه كه دنیاپرستانِ كور والی حكومت اسلام شوند، كار بدین‌جا می‌رسد كه در مسجدهایی كه ظاهر آن را بر مذاق ظاهرگرایان آراسته‌اند، در تعقیب فرایض، علی را دشنام می‌دهند؛ و این رسم فریب‌كاران است: نام محمد را بر مأذنه‌ها می‌برند، اما جان او را كه علی است، دشنام می‌دهند.
la Luna
یاران! شتاب كنید، قافله در راه است. می‌گویند كه گناه‌كاران را نمی‌پذیرند؟ آری، گناه‌كاران را در این قافله راهی نیست... اما پشیمانان را می‌پذیرند. آدم نیز در این قافله ملازم ركاب حسین است، كه او سرسلسلۀ خیل پشیمانان است، و اگر نبود باب توبه‌ای كه خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است، آدم نیز دهشت‌زده و رهاشده و سرگردان، در این برهوت گم‌گشتگی وامی‌ماند.
کاربر ۱۵۰۹۰۱۲
قافلۀ عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آن‌چه فرموده‌اند: كُلُّ یَوْمٍ عاشورا و كُلُّ اَرْضٍ كربلا... این سخنی است كه پشت شیطان را می‌لرزاند و یاران حق را به فیَضان دائم رحمت او امیدوار می‌سازد. ... و تو، ای آن كه در سال شصت و یكم هجری هنوز در ذخایرِ تقدیر نهفته بوده‌ای و اكنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبۀ بشریت، پای به سیارۀ زمین نهاده‌ای، نومید مشو، كه تو را نیز عاشورایی است و كربلایی كه تشنۀ خون توست و انتظار می‌كشد تا تو زنجیر خاك از پای اراده‌ات بگشایی و از خود و دل‌بستگی‌هایش هجرت كنی و به كهف حَصینِ لازَمان و لامَكانِ ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مكان، خود را به قافلۀ سال شصت و یكم هجری برسانی و در ركاب امام عشق به شهادت رسی...
کاربر ۱۵۰۹۰۱۲
«آنان با هم در كاری متفق می‌شوند، سپس دسته دسته خود را از آن بیرون می‌كشند.»
کاربر ۲۱۸۴۳۳۳
و مرد این میدان كسی است كه با اختیار، از اختیار خویش درگذرد و طفل اراده‌اش را در آستان ارادت قربان كند... و چون این‌چنین كرد، درمی‌یابد كه غیر او را در عالمْ اختیار و اراده‌ای نیست و هرچه هست اوست.
کاربر ۲۱۷۶۲۸۸

حجم

۱۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

حجم

۱۵۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۱ صفحه

قیمت:
۲۸,۱۰۰
تومان